چگونه در نماز حضور قلب و توجه به خدا داشته باشیم؟

پرسش : چگونه می توانیم در هنگام عبادت بویژه نماز, عادت نکنیم و حضور قلب و توجه به خداوند داشته باشیم؟
پاسخ : T}بررسی ارزش اخلاقی عادت{T برخی از صاحب نظران بر این عقیده اند که عادت، ارزش اخلاقى یک کار را از میان مى‏برد و به هیچ وجه نمى‏تواند ملاک انسانیت و ایمان باشد ، هر عملی هر چند از بهترین کارها و فضائل انسانى باشد، همینقدر که به صورت عادت درآید ارزش خود را از دست مى‏دهد. زیرا در این صورت آن عادت است که بر انسان حکم مى‏کند . در واقع عادت بشر را به صورت ماشین در مى‏آورد و اختیار و اراده و حرّیت را از او سلب مى‏کند، ولى به نظر مى‏رسد این نظریه درست نباشد. البته اینکه انسان نباید کارى کند که چیزى برایش به صورت عادت درآید، به آن انس بگیرد به طورى که ترک کردن آن برایش دشوار باشد و کار را نه به حکم عقل و اراده، بلکه به حکم عادت انجام دهد، به صورت کلى درست است، ولى این دلیل نمى‏شود که عادت مطلقاً بد باشد. چون عادت بر دو قسم است: عادت فاعلى و عادت انفعالى. 1-عادت فاعلى آن است که انسان تحت تأثیر یک عامل خارجى قرار نمى‏گیرد بلکه کارى را از روی آگاهی وآزادی و در اثر تکرار و ممارست، بهتر انجام مى‏دهد. هنرها، فنون مثل نوشتن، خواندن و. عادت است که در اثر تمرین، عادت به نوشتن، خواندن و. مى‏کنیم. بسیارى از ملکات نفسانى مثل شجاعت، سخاوت، عفت و. عادت فعلى است. بنابراین خاصیت این عادات آن است که انسان تا وقتى که عادت نکرده است اراده‏اش در مقابل محرکات خلاف، ضعیف است و وقتى عادت کرد قدرت مقاومت پیدا مى‏کند همانطور که درباره تقوا و عدالت چنین است و به گونه‏اى است که انسان اسیر آن نمى‏شود علاوه بر این عادت کارى را که بر حسب طبیعت براى انسان دشوار است، آسان مى‏کند و این نه تنها ناپسند نیست بلکه پسندیده و نیکوست. 2- اما عادت انفعالى آن است که انسان تحت تأثیر یک عامل خارجى، عمل را انجام مى‏دهد و با ایجاد انس با آن، انسان اسیر آن مى‏شود مثلاً انسان عادت مى‏کند که روى تشک پر قو بخوابد یا به پرخوری و پرخوابی یا غذاى خاصى عادت مى‏کند به طورى که اگر آن غذا به او نرسد هر چند غذاى دیگر مقوّى باشد، نمى‏تواند بخورد. این عادات انفعالى در هر موردى بد است ولى عادات فعلى را نمى‏توان به دلیل اینکه عادت است گفت بد است. در برخی روایات اسلامی در مورد عادت مثبت آمده است: در وصیتنامه معروف امیرمؤمنان على علیه السلام به فرزند رشیدش امام‏حسن علیه السلام مى‏خوانیم: H}«ان الخیر عاده;{H نیکى عادت است!» V}بحار الانوار، جلد 74، صفحه 232.{V همین مضمون در کنزالعمال از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: H}«الخیر عاده و الشر لجاجه;{H نیکى عادت است و شر لجاجت است!» V}کنز العمال، حدیث 28722.{V باز همین معنى به شکل دیگرى در سخنان امام سجاد على‏بن‏الحسین علیهما السلام دیده مى‏شود، فرمود: H}«احب لمن عود منکم نفسه عاده من الخیر ان یدوم علیها;{H دوست دارم کسى که از شما عادت نیکى را پذیرفته است آن را پیوسته ادامه دهد» V}بحارالانوار، جلد46، صفحه‏99.{V اکنون با توجه به این توضیح که برگرفته از نظریات شهید مطهرى است روشن مى‏شود در صورتى عادت به نماز خواندن ناپسند است و باید با آن مبارزه کنید که احساس کنید اسیر آن شده‏اید و آزادى در عمل را از شما گرفته و به عبارتى با شور و اشتیاق آن را بجا نمى‏آورید و انگیزه خوبى براى اداى آن ندارید و یا تأثیرى در اعمال و رفتار روزانه شما ندارد و شما را از خلاف و گناه باز نمى‏دارد و شما را به خداوند نزدیک‏تر نمى‏کند. در این صورت است که مى‏توانید با استفاده از راهکارهاى مناسب به نماز خواندن خویش عمق بیشترى ببخشید. T}حضور قلب{T حضور قلب در نماز و به طور کلی در عبادت، یکی از حالات بلند عرفانى و معنوى است که تحصیل آن به سختى ، تمرین و ممارست فراوان نیاز دارد و گاهی نیز در طی سال‏هاى متمادى تحقق می یابد؛ بنابراین نباید از خود تان انتظار بیش از حد داشته باشید ، ولى در عین حال این امکان وجود دارد که با شناسایی و رفع علل حواس پرتی و عدم تمرکز و فراهم نمودن زمینه ها و اسباب لازم برای حضور قلب، حالات خوشى را در نمازها بدست آوریم . در ادامه به برخى از آنها اشاره می شود. T}از بین بردن زمینه حواس پرتى و خواطر:{T ابتدا لازم است در رفتار و گفتار شبانه روزى دقت و مراقبت نماییم ، کدامیک از آنها فکر و خیال و حواس پرتىرا تشدید می ‏کند ، گاهى بحث‏هاى جدلى سیاسى یا غیر سیاسى خواطر انسان را به خود مشغول می نماید ،کدورت و برخورد با فلان دوست یا فلان خویشاوند می تواند حواس انسان را پرت ‏کند و دهها مثال دیگر که در زندگى روزمره بسیارى از افراد وجود دارد که از عامل حواس‏پرتى محسوب می شوند . به طور کلی می توان گفت: چالش های خانوادگی ، سیاسی، اجتمایی و اقتصادی، مانند اشتغال بیش از حد لازم به امور کسب و کار ، قرض داشتن ، اختلاف خانوادگی ، آلوده شدن به چک و سفته و زیاده خواهی و چشم و هم چشمی در زمینه اقتصاد و زندگی و خصوصا عدم موفقیت در اهداف تعیین شده زندگی ، همگی زمینه های حواس پرتی و عدم تمرکز را در انسان فراهم می آورند . باید به این نکته توجه داشته باشیم که آدمی در هنگامه آرامش و عبادت به همان چیزی می اندیشد که در طول روز فکرش را مشغول می سازد . بنابر این اولین گامی که باید در این مسیر برداریم، مبارزه با این عوامل و به حد اقل رساندن چالش ها در زندگی است . T}زمینه سازى براى حضور قلب :{T رعایت برخی نکات زمینه و امکان حضور قلب را در انسان پدید می آورد ، این نکات عبارتند از: الف) اقبال قلب: گاهى قلب انسان به انجام یک امر معنوى و عبادى خاصى رغبت و اقبال دارد مثلاً دلش مى‏خواهد نماز بخواند یا فقط دلش مى‏خواهد الان قرآن بخواند یا دلش مى‏خواهد الان دعا و فلان مناجات را بخواند یا حتى دلش مى‏خواهد الان غزل عرفانى و شعر معنادار را بخواند به هر کارى که قلب تمایل و کشش و نسبت به آن اقبال و نشاط داشت به همان کار پرداخته شود امام على (ع) مى‏فرمایند: H}«ان للقلوب شهوه و اقبالاً و ادباراً فأتوها من قبل شهوتها و اقبالها فان القلب اذا اکره عمى؛{H براى دلها خواهش و رو کردن و پشت کردنى است پس شما از ناحیه همان خواهش و رو کردن دلها به آنها بدهید زیرا هر گاه قلب با ناخوشایندى بر کارى واداشته شود کور مى‏گردد». با رعایت این دستور قلب با زمزمه‏هاى معنوى پرورش مى‏یابد و به آنها انس مى‏گیرد در سایه این انس گرفتن قطعاً به مرور زمان نمازها هم با حال حضور بیشترى برگزار مى‏شود. پس اگر کارى کنیم که خداوند را واقعاً دوست داشته باشیم دل همانجا مى‏رود که به آن علاقه دارد. با زور و نذر و تنبیه خود حضور قلب حاصل نمى‏شود. باید ریشه اصلى حل شود، اگر انسان به خداوند علاقه داشت حتى در غیر نماز هم دهنش متوجه به او است، حتى اگر در محیطى شلوغ و پر سر و صدا باشد. ب) فراغت بال قبل از نماز: قبل از هر نماز باید از هر کارى دست کشید و به مدت تقریباً یک ربع تا نیم ساعت مشغول کارى شد که افکار و خیالات روزمره صفحه دل را خلوت کند بهترین کار همانى است که در مورد قبلى توضیح داشته شد به قلبش بنگرد که به چه چیزى اقبال دارد به همان کار بپردازد اگر قلب به هیچ کارى از امور معنوى رغبت نداشته داراى عللى است که دو علت آن در دو مورد بعدى روشن مى‏شود. ج) نشاط داشتن: منظور از نشاط این نیست که انسان خوشحال و خندان باشد بلکه یعنى کسالت و بى حالى را از خود دور سازد گاهى در اثر اشتغال روزمره خستگى و کسالت انسان را مى‏گیرد این کسل بودن و نشاط نداشتن هم براى خوب عمل کردن مورد قبلى مضر است و قلب کمتر رغبت و اقبال به امور معنوى پیدا مى‏کند و هم براى خود نماز خواندن با حضور قلب مضر است امام محمد باقر (ع) در قسمتى از روایتى مى‏فرمایند: H}«و لا تقم الى الصلاه متکاسلا و لا متناعسا؛{H در حال کسل بودن و سستى نزدیک به خواب (و خمیازه کشان) به نماز مشغول نشوید»،V}(وسائل‏الشیعه، ج 4، ص 677، به نقل از سرالاسرار).{V این نشاط هم باید در آن چند دقیقه فراغت بال قبل از نماز حفظ شود تا قلب به امور معنوى و حال‏آور اقبال و توجه کند و هم باید هنگام خواندن خود نماز استمرار یاید. د) فراغت فکر از گرسنگی: نه انسان باید در چند دقیقه فراغت بال و نه در حال نماز آنقدر گرسنه باشد که گرسنگى و سوزش شکم فکر را مشغول سازد و حواس را پرت کند و نه باید آنقدر سیر باشد که پرکردن شکم و سنگینى آن فکر را مشغول سازد هر دوى اینها هم براى مورد «ب» یعنى فراغت بال قبل از نماز مضر مى‏باشد و نمى‏توان از آن چند دقیقه قبل از نماز خوب استفاده کرد (و این همان علت دومى است که با این حال شاید قلب به هیچ امر معنوى اقبال و رغبت پیدا نکند) و هم براى مورد «ج» یعنى نشاط داشتن مضر است در واقع این فراغت فکر از شکم یکى از اسباب ایجاد کننده آن نشاط داشتن مورد قلبى است ولى به دلیل مهم بودن آن مستقلاً ذکر شد در همان ادامه روایت قبلى مى‏فرمایند: H}«و لا متثاقلاً فانها من خلال النفاق؛{H و نیز با سنگینى و پرى شکم اقدام به نماز خواندن مکن»؛ زیرا آن موارد پیش گفته از شکاف نفاق برمى‏خیزد یعنى نماز خواندن با این حالات ناشى از نفاق است زیرا ظاهرش حکایت از این مى‏کند که توجه به خدا دارد چون به نماز ایستاده ولى باطنش هیچ اقبال و توجهى به خدا ندارد و این دوگانگى ظاهر و باطن انسان یعنى نفاق براى حفظ نشاط باید اسبابى را قبل از وقت فراغت بال فراهم کرد از جمله اینکه اگر نیازى به خوابیدن است مقدارى استراحت شود و اگر با خوردن مختصر چیزى مثل چند دانه خرما یا میوه‏اى یا آب میوه نشاط حاصل مى‏شود، می توان از این روشها استفاده نمود . ذ) ترک مکروحات نماز: مانند نماز خواندن مقابل درى که باز است یا روبروى عکس و مجسمه چیزى که روح دارد و کلاً تمام چیزهایى که ممکن است حواس نمازگزار را پرت کند و یا هر چیزى که با خشوع در حال نماز سازگارى ندارد مثل انگشت شکستن، بازى با سر و صورت. ر) نظم داشتن در نماز اول وقت: خود نظم دغدغه فکرى را از بین مى‏برد نماز و امور عبادى اگر با نظم انجام گیرد در حضور قلب مؤثر هستند. ز) عزم جزم: هم تمام موارد پیش گفته با عزمى جزم و تصمیمى قاطع انجام گیرد و هم وقتى وارد نماز شدید خیلى سفت و محکم بنا را بر این گذارید که در حد توان افکار وهم خیالات و حواس پرتى را کنار گذارید رعایت کردن دقیق موارد قبلى در موفقیت این عزم نسبت به خود بسیار مؤثر است هر چه آن‏ها دقیق‏تر انجام گیرد در خود نماز هم موفق‏ترید س) تخلیه دل از حب دنیا و امور دنیوى و مالامال از عشق خدا بودن: توضیح اینکه، ذهن انسان همواره متوجه چیزى است که به آن عشق مى‏ورزد همانند عاشقى که آنى از فکر معشوق خود بیرون نمى‏رود. این که ما در نمازهایمان همواره به فکر مسائل دیگر هستیم، به خاطر تعلق شدید نفس به دنیا و حب آن است. اما آن که عاشق حق شد، در هر حال و در هر کارى به یاد خدا خواهد بود به طورى که گویى همیشه در نماز است. ش) ضبط قوه خیال: توضیح: پرنده لجام گسیخته خیال، چکاوکى است که هر آن بر شاخسارى مى‏نشیند. ازاین‏رو همیشه افکار انسان به این طرف وآن طرف متوجه است و قرار و آرامى ندارد اما اگر آدمى با دقت و هوشیارى در کنترل آن بکوشد، پس از چند صباحى رام و مطیع شده و به هر سو که اراده شود متوجه مى‏گردد. بنابراین انسان باید در نماز ازاول با قاطعیت بنا را بر این بگذارد که تمام توجه خود رابه سوى پروردگار معطوف دارد و هر گاه پرنده خیال از چنگ او گریخت، بلافاصله آن رابه همان جهت برگرداند. اگر چندین مرتبه در ایام متوالى چنین کند، کم‏کم ذهنش عادت خواهد کرد. ص) توجه به عظمت و هیبت پروردگار و فقر و فاقه خود: روشن است اگر آدمى بداند با چه بزرگى روبه‏رو است و خود در مقابل او هیچ بلکه عین احتیاج و فقر و فاقه است، با تمام وجود و ذهن و اندیشه خاضع خواهد گردید. ض) مهمترین عامل حضور قلب خود سازی است: انسانهای خود ساخته و سالک، کمتر دچار حواس پرتی می شوند ، کسانی که دارای معرفتی عمیق نسبت به حق تعالی هستند ودر هنگامه نماز، حضور حقیقی او را در کنار و ذهن و دل خویش احساس می نمایند. ط) دقت در رعایت آداب ظاهری و انجام مقدمات نماز، مانند: 1- وضوى با معنویت، انجام مستحباتى چون اذان، اقامه . 2- گزینش مکان مناسب براى نماز، دورى ازجاهاى شلوغ و پر سر و صدا و پرهیز از هر آنچه که موجب انحراف توجه از خداوند شود. 3- گزینش وقت مناسب و تا آن جا که ممکن است اول وقت خواندن نماز. 4- تاحد امکان در مسجد و باجماعت نماز خواندن (به ویژه در جماعاتى که بعد معنوى بیشترى دارد). 5- نماز را با طمأنینه و دقت در مفاهیم و معانى آن خواندن. 6- در حال ایستاده به مهر نگریستن و در رکوع پایین پا و در تشهّد به دامن خود نظر نمودن. 7- تمیز بودن بدن و لباس، مسواک زدن دندان و خالى بودن معده در هنگام نماز که از مستحبات بوده وموجب حضور بیشتر قلب است. 8- دانستن معانى عبارت های نمازها و دعا. در نهایت مى‏توانید جدولى روزانه در رابطه با کیفیت نماز خود تنظیم نموده و مواردى که در نماز توجهتان به امور دیگر جلب مى‏شود، ثبت کنید. سپس اقدامات لازم را به کار گیرید تا زمانى که موارد عدم حضور قلب به صفر برسد. این برنامه را نیز تا چهل روز ادامه دهید و در صورت تمایل نتیجه را گزارش کنید. ضمنا مطالعه پیرامون کیفیت نمازهاى اهل بیت (ع) نیز در این زمینه موثر است. در این زمینه توجه شما را به قسمتی از کتاب آداب الصلوه امام خمینی رض جلب می کنیم. در حدیثى که جناب أبو حمزه ثمالى رضى اللّه عنه نقل مى‏کند، مى‏گوید: «دیدم حضرت على بن الحسین سلام اللّه علیهما را که نماز مى‏خواند. عباى آن حضرت از دوشش افتاد. آن را راست و تسویه نفرمود تا آن که از نماز فارغ شد. از سببش سؤال کردم ، فرمود: واى بر تو، آیا مى‏دانى در خدمت کى بودم؟» و فرمودند: «کسى که دو رکعت نماز بجا آورد و در آن به چیزى از دنیا متوجّه نشود، خداى تعالى گناهان او را مى‏آمرزد.» و فرمودند: «بعضى از نمازها نصف یا ثلث یا ربع یا خمسش – تا عشرش قبول مى‏شود. و بعضى از نمازها چون جامه کهنه پیچیده مى‏شود و به روى صاحبش زده مى‏شود. و از نماز تو مال تو نیست مگر آن که به قلبت اقبال به آن کنى.» و حضرت باقر علیه السلام فرمودند: «رسول خدا فرمود: وقتى بنده مؤمن به نماز بایستد خداى تعالى نظر به سوى او کند». یا فرمودند خداى تعالى اقبال به او کند، تا منصرف شود. و رحمت از بالاى سرش سایه بر او افکند و ملائکه فرو گیرند اطراف و جوانب او را تا افق آسمان و خداى تعالى ملکى را موکّل او کند که بایستد بالاى سر او و بگوید: اى نمازگزار، اگر بدانى چه کسی به سوى تو نظر مى‏کند و با چه کسی مناجات مى‏کنى، توجّه به جایى نمى‏کنى و هرگز از موضعت جدا نمى‏شوى.»«» و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که «جمع نمى‏شود اشتیاق و خوف در دلى مگر آن که بهشت بر او واجب شود. پس وقتى نماز مى‏خوانى، اقبال کن به قلب خود به خداى عزّ و جلّ، زیرا که نیست بنده مؤمنى که اقبال کند به قلبش به خداى تعالى در نماز و دعا مگر آن که قلوب مؤمنین را خداى تعالى به او اقبال دهد و با دوستى آنها او را تأیید کند او را به بهشت برد.» و از حضرت باقر و صادق علیهما السلام مروى است که فرمودند: از براى تو از نمازت نیست مگر آنچه را که اقبال قلبت داشته باشى در آن، پس، اگر به غلط بجا آورد تمام آن را یا غفلت از آداب آن کند، پیچیده شود و به روى صاحبش زده شود.» و از حضرت باقر العلوم علیه السلام روایت شده که «همانا بالا مى‏رود از نماز بنده از براى او نصف یا ثلث یا ربع یا خمسش، پس، بالا نمى‏رود براى او مگر آنچه را اقبال به قلب نموده است بر آن». V}آداب‏الصلاه ص : 39 و40{V P}خوشا آنان که الله یارشان بى{E}به حمد و قل هوالله کارشان بى‏{P P}خوشا آنان که دایم در نمازند{E}بهشت جاودان ماوایشان بى‏{P هم چنین مطالعه کتاب‏هایى چون «آداب الصلاه یا پرواز در ملکوت (امام خمینى)» و «اسرارالصلاه (میرزا جواد ملکى تبریزى)» حضور قلب در نماز تألیف آقاى على اصغر عزیزى تهرانى بسیار نافع است.

دکمه بازگشت به بالا