فلسفه آهسته خواندن نماز ظهر و عصر
پرسش : فلسفه نماز,آهسته خواندن نماز ظهر و عصر و فلسفه وضو توضیح دهید.
پاسخ : نماز که نوعى عبادت و پرستش و ارتباط ویژه با آفریدگار جهان و انسان است در ادیان پیشین نیز وجود داشته تا آن جا که قرآن مجید یکى از وصایاى لقمان به فرزندش را نماز ذکر نموده است «یا بنى اقم الصلوه…» اما کیفیت آن در ادیان مختلف متفاوت بوده است و صورت کاملى از چگونگى دقیق آن در هر دینى در دست نیست و به نظر مىرسد متناسب با تکامل دین نماز نیز روند تکاملى داشته است و دین مبین اسلام همچنانکه در معارف و قوانین و مقررات اجتماعى کاملترین دین است در عبادات نیز جامعترین و کاملترین آنها را که متناسب با انسان رشد یافته عصر خاتمیت تشریح فرمود. فلسفه نماز فقط شکرگذارى نیست و آثار مهم دیگرى نیز دارد. افزون بر آن شکر خداوند نیز وقتى عملى خواهد شد که آنچه او خواسته است ما انجام دهیم؛ نه آنچه که دلمان مىخواهد. چه این که روح عبادت، همانا عبودیت و بندگى است یعنى تسلیم فرمان بودن که طبیعتا باید انضباط و مقرراتى باشد تا بنده را به آن امتحان نموده، روح بندگى را در او پرورش دهند. در رابطه با این که «چرا نمىتوان به جاى نماز و روزه هرگونه دلمان خواست خدا را شکر گزارى کنیم» باید گفت: اولا: عبادات تنها جنبه شکرگزارى ندارد و فلسفههاى دیگرى نیز در بر دارد. ثانیا: انسان باید دقیقا جایگاه خود را در هستى و به ویژه در برابر خداوند بازشناسد و متناسب با آن تصمیم بگیرد و عمل کند. به عبارت دیگر ابتدا باید جهانبینى خود را درست کرده و موضع خویش را در برابر خداى هستى روشن ساخت. در این جا دو روى کرد وجود دارد: الف) موضع اومانیستى( Humanism ) این نگرش در سدههاى اخیر در اروپا رونق گرفت و به دیگر نقاط جهان نیز سرایت کرد به گونهاى که بسیارى نادانسته و حتى بدون آشنایى با نام و مفهومش شدیدا تحت تأثیر آن قرار گرفتهاند. بر اساس این بینش انسان به جاى خدا مىنشیند. هرگونه برنامه و دستورالعمل آسمانى و خدایى را واپس مىزند و هرگونه بخواهد تصمیم مىگیرد و عمل مىکند. طبق این بینش اگر انسان بخواهد خداپرستى هم بکند به دلخواه خود و آن سان که مىپسندد عمل مىکند نه آن طور که از ناحیه خداوند تعیین شده است. به عبارت دیگر در نگرش اومانیستى انسان اصل مىباشد. این روش چیزى جز حاکمیت مطلق نفس اماره نیست و مسألهاى به نام تکلیف و وظیفه از ناحیه موجودى قدسى و فرابشرى به کلى کنار نهاده شده است. ب ) موضع توحیدى( Theistic ) این نگرش مبتنى بر چند واقعیت است: – مالک تمام هستى از جمله انسان خداست (انا لله) و ما حتى مالک خویش نیز نیستیم. دوم آن که تمام هستى به سوى خدا باز مىگردد (وانا الیه راجعون). سوم این که کمال نهایى انسان در عبادت و پیروى پروردگار است. و چهار آن که اولین لازمه عبادت شناخت معبود و بازشناسى این نکته است که چگونه عبادتى شایسته مقام وى مىباشد و چون خداوند بهتر از هرکس حقیقت خویش و چگونگى عبادت شایسته را مىشناسد پس همو بهتر مىتواند ما را بر این امر هدایت فرماید. از همین رو ما را به بهترین نوع عبادات رهنمون گردیده است. افزون بر آن در نماز راز و رمز و اهداف چندى نهفته که بعضى از آنها عبارت است از: الف) یاد و ذکر خدا؛ زیرا انسان موجود فراموشکارى است. بنابر این هر چند ساعت یک بار، با خواندن نماز خداى سبحان را یا د کرده و متذکر وجود لایتناهاى او مىشود. ب ) وقتى انسان متذکر خدا بود و خدا را مراقب خویش دید، قهراً از انجام گناه و منکرات شرم و حیا مىکند. بنابر این یکى از اهداف نماز جلوگیرى از فحشا و منکرات است: «ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنکر». ج ) هدف دیگر نماز عبودیت و خشوع و خضوع در پیشگاه مقام ربوبیت است. به طور مؤدب ایستادن، رکوع کردن، جبین به خاک ساییدن، سجده و نشستن دو زانو و… همه نشانههاى خضوع است. و این حقى است از خداى سبحان که هر انسانى موظف به اداى آن است. توجه داشته باشید که همین خشوع و خضوع، به تدریج در روح و جان ما اثر گذاشته و انسان را در برابر سایر افراد متواضع مىکند. امام على(ع) مىفرماید: «ومن تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا ؛ خداى سبحان نماز را مقرر داشت تا پیشانى از روى تواضع به خاک مالیده شود» ، (نهجالبلاغه). حضرت فاطمه(س) نیز مىفرماید: H}«جعل اللّه الصلاه تنزیها لکم من الکبر{H ؛خداوند نماز را مقرّر داشت تا دامن انسان را از کبر و منیّت پاک گرداند». د ) راز دیگرى که در نماز نهفته است تشکیل جماعتهاست. ویل دورانت مىنویسد: بر هیچ انسان منصفى پوشیده نیست که شرکت مسلمانها در نمازهاى جماعت روزانه چه اثر خوبى در وحدت و تشکّل آنها دارد. با کمى دقت مىتوان دریافت که در سایه همین جماعتها و جمعههاست که انسجام و اتحادى در اقشار مختلف ایجاد مىشود و در سایه آن برکات و ارزشهایى وجود دارد. از کارهاى عمرانى یک منطقه گرفته تا راه حل سایر مشکلات افراد و جامعه. آنچه ذکر شد بیانگر این حقیقت است که به هر حال یکى از اهداف نماز، پاک و منزه ساختن روح انسان از کبر و منیت است؛ همچنان که نماز بازدارنده انسان از لغزشها و گناهان است. نماز در ساحت روح انسان، همان نقشى را ایفا مىکند که نرمش و ورزش در ساحت جسم انسان ایفا مىنماید. اگر کسى ورزش رابراى مدت طولانى ترک کند، کمکم بدنش دچار یک نوع سستى و کسالت مىشود و چه بسا سلامت خود را از دست بدهد. بنابر این انسان باید روزانه یا لااقل هفتهاى چند ساعت، به راهپیمایى و ورزش بپرازد تا به تدریج جسم را سلامت و شاداب سازد. روح انسان نیز چنین نیازى دارد، باید هر روز این نیایش و سرود مذهبى و اسلامى تکرار گردد تا به تدریج سلامت و شادابى روح انسان در سایه یاد حق احراز گردد. ه ) براى اینکه در نماز و به ویژه در رکوع و سجود، حالت خشوع و خضوع فراموش نشود، شایسته است قبل از نماز با خود تعهد نموده و نوعى شرط و قرارداد ببندیم که به غیر خدا توجه نکنیم و نیز در حین نماز با مراقبت شدید، نگذاریم ذهن ما به انحرافکشیده شود. تمرینبر ایننکته به تدریج اثر مثبت و مفیدى به جاى مىگذارد. همچنین رعایت نکاتى چند ضرورى است: الف) نماز خواندن در محیط آرام و بىسر و صدا. ب ) موانع را برطرف ساختن؛ چنان که در برابر عکس، درب باز، آتش و آئینه نماز کراهت دارد. ج ) در حال نشاط و اعتدال نماز خواندن. خواب آلودگى، گرسنگى زیاد، محیط خیلى گرم یا خیلى سرد و… مانع از حضور دل خواهد شد. سرّ تفاوت رکعات نمازهاى یومیه از امورى است که تاکنون اندیشههاى بشرى، نتوانسته به آن پى ببرد و در متون دینى نیز به این موضوع پرداخته نشده است؛ مگر دو ، سه روایت که تنها اشارهاى گذرا داشتهاند. در این گونه موارد توجه به چند نکته لازم است : 1- آنچه که براى ما روشن مىباشد، این است که روح نماز، عبودیت و تسلیم در برابر خداوند متعال است و تسلیم بودن در براب ر حق، یعنى این که بنده دستورات خدا را بدون چون و چرا انجام دهد و… اختلاف تعداد رکعات نماز و هم چنین تعیین اوقات.