چرا موسیقی حرام است و آیا هر نوع موسیقی حرام است؟
پرسش : چرا موسیقی حرام بوده و آیا این قاعده کلی است ؟
پاسخ : مساله موسیقى از دو جهت قابل بررسى است: الف) آثار وضعى موسیقى: آنچه پیرامون نتایج زیانبار فیزیولوژیک یا پسیکولوژیک موسیقى یا فواید آن توسط دانشمندان کشف گردیده غالبا درست و قابل قبول است. لیکن این آثار نسبت به انواع موسیقىها و همچنین از جهت اثر پذیرى افراد بسیار متفاوت است. از این جهت مىتوان موسیقى را سه قسم دانست: 1- مفید، 2- غیرمفید و بدون ضرر، 3- مضر. موسیقىهاى مضر نیز از جهت میزان زیانبارى بسیار متفاوتند ولى متاسفانه نسبت به طبقهبندى آنها کار دقیقى انجام نگرفته است. ب) از نظر شرعى موسیقى دو قسم است: حلال و حرام. نسبت به اقسام حلال و حرام موسیقى اختلاف نظرهایى وجود دارد ولى اکثریت مراجع «موسیقى مطرب» را حرام مىدانند. این نوع موسیقى علاوه بر زیان هاى پسیکولوژیک و فیزیولوژیک موجب خسارتهاى معنوى؛ مانند: اشتغال قلب به ملاهى و دورى از خداوند نیز مىشود. مسوءولین صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران موظفند از پخش این گونه موسیقى خوددارى نمایند. این نیز به معناى آن نیست که دقیقاو بدون هیچ اشتباهى این مساله اجرا شده باشد.بلکه اصل بر ایناست هر چند گاهى نیز تخلفاتى صورت مىگیرد. اکنون اگر در موردى موسیقى مطرب پخش شود آحاد جامعه دو وظیفه دارند: 1) گوش ندادن به آن. 2) تذکر دادن به مسوءولین. در مواردى نیز ممکن است خطا در تشخیص پدید آید. مثلا ممکن است شما چیزى را مطرب بدانید و دیگرى نداند. در این موارد چون تشخیص موضوع به عهده عرف مىباشد هر کس موظف است به تشخیص عرفى خود عمل نماید. دلایل حرمت موسیقى: بر حرمت موسیقى هم دلایل قرآنى داریم و هم دلایل حدیثى. و اما دلایل قرآنى: 1ـ «و اجتنبوا قول الزور» V}(سوره حج، آیه 31){V یعنى از قول زور اجتناب بکنید. در روایات آمده که غنا، همان قول زور است. 2ـ «و من الناس من یشترى لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله» V}(سوره لقمان، آیه5){V یعنى: از مردم کسانى هستند که لهو حدیث را مىخواهند تا از راه خدا منحرف شوند. در پارهاى از روایات رسیده که غنا، از مصادیق لهو حدیث است. 3ـ «و الذینهم عن اللغو معرضون» V}(سوره مومنون، آیه 3){V یعنى: مومنین کسانىاند که از لغو اعراض مىکنند. در تفسیر قمى، روایتى مبنى بر تطبیق آیه بر غنا، نقل شده است. 4ـ «و الذین لایشهدون الزور» V}(سوره فرقان، آیه 72){V یعنى: کسانى که به امر زور حاضر و شاهد نمىشوند. در حدیثى منظور از زور همان غناء معرفى شده است. و اما دلائل حدیثى: این گونه احادیث فراوان است، گر چه در میان آنها احادیثى که از نظر سند ضعیفاند، وجود دارد اما پارهاى از آنها احادیث معتبر و صحیح به شمار مىروند. خلاصه مضمون آنها را مىتوان اینگونه بیان کرد: همچنانکه آب مایه سبزى است غناء هم موجب نفاق در قلب مىگردد. باعث فقر و قساوت مىگردد، حیاء را از بین مىبرد، زنا را آزاد مىکند، برکت را از بین مىبرد، بلاء را نازل مىکند، چنانکه بر غناء کنندگان از بنىاسرائیل نازل شد، خداوند به صورت اهل غناء توجه نمىکند. گوش دادن به غنا، نفاق و یادگیرى آن کفر است. صاحب غناء از قبرش حشر مىکند در حالى که کور، لال و کر مىباشد. و مضامین دیگر که در این رابطه در احادیث آمده. V}(نک: مجلسى، بحار، ج 16، چاپ قدیم ـ وسائل الشیعه، ج 2، باب 127 تحریم غناء، و باب 128 تحریم استعمال الملاهى و باب 129 تحریم سماع الغناء){V از نکاتى که لابلاى احادیث به کار رفته و به مواردى از آنها اشاره گشت، مىتوان به دلیل حرمت غناء، نیز آگاهى یافت. به طور روشن مىتوان گفت: هر آن نوع موسیقى که انسان را از نظر روحى و روانى منفعل بکند و به سوى عوالم حیوانى و شهوانى سوق دهد، و انسان را از خدا دور بکند، از دیدگاه اسلام حرام مىباشد. روح اسلام جز این را اقتضا نمىکند. البته بحث ما روى مصادیق نیست. بلکه روى غنایى است که به طور متیقن مصداق غنا محسوب مىشود. مانند غناى رقصى و شهوى. این نوع غنا به طور حتم از دیدگاه اسلام مطرود است. V}(نک: جعفرى، محمدتقى، موسیقى و غنى ـ و مصباح الفقاهه، تقریرات درس مرحوم خوئى، ج 1، ص 304){V بررسى متون دینى و آراء عالمان دین نشان مىدهد که موسیقى از نظر اسلام در چند صورت حرام مىباشد: 1 ) موسیقى مطرب یعنى آهنگهایى که موجب تحریک و انسان را از یاد خدا غافل مىسازد. 2 ) موسیقى همراه با مضامین لهوى یعنى آهنگهایى که در کنار آن اشعار و سرودهایى قرائت مىشوند که به گونهاى موجب فساد اخلاق و انحراف اذهان است مانند ترانههاى عاشقانه و اشعارى که در وصف زن، شراب و غیره است و از همین قسم است اشعارى که به هر نحو موجب ترویج باطل و مخالفت با حق باشد مانند اشعارى که بر علیه اسلام و مقدسات آن همچون قرآن، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) یا نظام و حکومت اسلامى بوده و یا در جهت تایید کفر و شرک و نظامهاى فاسد و سردمداران آن باشد. 3 ) موسیقى در مجلس گناه و لهو و لعب مانند آهنگهایى که در حال رقص یا نوشیدن شراب و غیره نواخته مىشوند. گذشته از آثار زیانبارى که موسیقى و غنا براى اعصاب و روان دارد این تاثیرات را نیز دارد : الف) موجب فساد اخلاق مىگردد و ایمان حیا و عفت را از دل انسان یبرون مىبرد و تجربه نشان داده است که بسیارى از افراد تحت تاثیر آهنگهاى غنا راه تقوا و پرهیزکارى را رها کرده و به شهوات و فساد روى مىآورند. در تفسیر «روح المعانى» سخنى از سران یکى از بنىامیه نقل مىکنند که به آنها مىگفت: از غنا بپرهیزید که حیا را کم مىکند شهوت را مىافزاید شخصیت را درهم مىشکند و اگر مىبینیم که در روایات اسلامى مکرر آمده که غنا روح نفاق را در قلب پرورش مىدهد اشاره به همین حقیقت دارد. روح نفاق همان روح آلودگى به فساد و کنارهگیرى از تحول و پرهیزکارى است. امام صادق (ع) فرمودند: «الغنا یورث النفاق و یعقب الفقر؛ غنا در دل روح نفاق را پرورش مىدهد و بدنبال خود بدبختى و فقر مىآورد». ب ) غافل شدن از یاد خدا و فراموش کردن خدا نیز یکى دیگر از آثار زیان بار غنا و موسیقى است. امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه «واجتنبوا قول الزور؛ از گفتار باطل و ناروا بپرهیزید». فرمودند: مراد از قول زوردر آیه شری فه غناست. گفتار باطل و ناروا هر چیزى است که انسان را از خدا دور مىکند و از راه درست منحرف مىکند. امام صادق (ع) فرمودند: «الغنا مجلس لاینظرالله الى اهله و هو مما قال الله عزوجل: «ومن الناس من یشترى لهوالحدیث لیضل عن سبیلالله؛ مجلس غنا و خوانندگى مجلسى است که خدا به اهل آن نمىنگرد و آنها را مشمول لطفش قرار نمىدهد. و این مصداق همان چیزى است که خداوند عز وجل فرموده: بعضى از مردم هستند که سخنان بیهوده را خریدارى مىکنند تا مردم را از راه خدا گمراه سازند». در این روایت امام (ع) غنا و موسیقى را یکى از مصداقهاى گفتار بیهودهاى دانسته که انسانهارا از راه خدا گمراه مىکند. در این روایت امام (ع ) غنا و موسیقی را یکی از مصداق های گفتار بیهوده ای دانسته که انسان هارا از راه خدا گمراه می کند. نظر مقام معظم رهبری هم در موسیقی این است که موسیقی مطرب (طرب انگیز و شایسته مجالس لهو) حرام است و تشخیص آن به عهده مکلف است و صداهای مشکوک که نمی دانید طرب انگیز هست یا نه اشکال ندارد. موسیقی و آواز مهیج حرام است و علت آن وجود روایاتی است که از اهل بیت (ع ) صادر شده و این عمل را مورد نهی قرار داده است . این نهی حکمت ها و علت های مختلفی دارد که یکی از آنها تائثیرگذاشتن بر قوه عقلانی است . به طور کلی هر آنچه که انسان را از حالت عادی بیرون آورد, برای سلامت روح و روان مضر خواهد بود (گرچه ممکن است دارای لذت های مقطعی باشد).