راه رسیدن به بصیرت و آگاهی

پرسش : بصیرت و آگاهى و راه رسیدن به آن را توضیح دهید؟
پاسخ : {Tبصیرت:T}از رسول مکرم اسلام(ص) نقل شده که فرمودند: {Hلیس الاعمى من یعمى بصره انما الاعمى من تعمى بصیرته‏H}؛ {Mنابینا کسى نیست که چشم ظاهرش نمى‏بیند، بلکه نابینا کسى است که بصیرتش (چشم باطنش) بسته است‏M}، {V(منتخب میزان‏الحکمه، روایت 780، ص 71)V}. ما توسط نور ظاهرى امور محسوس را مشاهده مى‏کنیم و خورشید و ماه و چراغ بیش از این که فضا را روشن نمایند و در بینایى ظاهرى بشر را یارى کنند کارى انجام نمى‏دهند. اما نور باطن (بصیرت) همه نقص‏هاى انسان را برطرف و تمام دردهاى او را درمان مى‏کند و از آن جهت که به وحدت و جمع نزدیک‏تر است، در صورتى که درون کسى را روشن کرد. ساحت جانش چنان نورانى مى‏شود که هم صحنه‏هاى خوبى را در خواب و بیدارى مى‏بیند هم آهنگ‏هاى خوبى را مى‏شنود. هم رایحه‏هاى دل‏انگیزى را استشمام مى‏کند و هم لطیفه‏هاى فراوانى را لمس مى‏نماید. آرى، اگر قرآن کریم از عقب‏افتادگان انسانى به عنوان کر و کور و لال یاد مى‏کند، پیش رفتگان بشرى را نیز معرفى مى‏نماید که چنان به نور معرفت و یقین روشن‏اند که در افق دید خود بهشت و جهنم را در همین دنیا مى‏بینند: {A{/Bکَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ اَلْیَقِینِ. لَتَرَوُنَّ اَلْجَحِیمَ‏{w1-7w}{I102:6-5I}/}A}، {V(تکاثر، آیات 5 و 6)V}. البته ذکر دوزخ در این آیه شریفه براى تمثیل است نه تعیین ازاین‏رو صاحبان علم الیقین افزون بر جهنم دیگر حقایق ملکوتى را نیز مى‏توانند در دنیا ببینند و برخى در امتداد فاصله‏اى طولانى میان مصر و کنعان بوى فرزند الهى خویش را استشمام مى‏کنند {A{/Bوَ لَمَّا فَصَلَتِ اَلْعِیرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ‏{w1-14w}{I12:94I}/}A}، {V(یوسف، آیه 94)V} و صداى تسبیح موجودات به ظاهر خاموش را نیز دریافت مى‏کنند. اما اگر نور درونى جان انسان را روشن نساخت حتى اگر عصاى موسى و یا انگشتر سلیمانى هم به دست آید نه آن را حرکتى خواهد بود و نه این را برکتى. {Sگر انگشت سلیمانى نباشد# چه خاصیت دهد نقش نگینى‏S} {V(حافظ)V} زیرا آن عصا و این انگشتر در اثر ارتباط با بدن انسان صالح بها پیدا مى‏کند و شرف بدن صالح نیز به دلیل همراهى جان روشن و شفاف و صالح است و نور و شفافیت و صلاحیت جان انسان نیز به خاطر ارتباط با جانان و نور زمین و آسمان یعنى خداى سبحان است که {A{/Bاَللَّهُ نُورُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ‏{w1-5w}{I24:35I}/}A}، {V(نور، آیه 35)V}. با این توضیح تعارضى ابتدایى میان دو سخن حل مى‏شود و آن این که از سویى در روایت آمده است که خدا در سمت و سویى ویژه نیست تا براى رو کردن به او مثلاً سر به سوى آسمان کنید. اما از سوى دیگر قرآن کریم مى‏فرماید که به هر سو چهره افکنید خدا آنجاست {A{/Bفَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللَّهِ‏{w6-10w}{I2:115I}/}A}، {V(بقره، آیه 115)V}. بازگشت این نفى واثبات به تفاوت میان دید ظاهر و بصیرت باطن است. با چشم ظاهر خدا را نمى‏توان دید چه بر آسمان دوخته شود چه بر زمین. اما با چشم باطن و دیده دل، انسان به هر سو که بنگرد خدا و نشانه‏هاى او را مى‏بیند. چنان که امیر مؤمنان على(ع) این حقیقت را درباره خودتثبیت مى‏کنند و میفرمایند: اگر همه پرده‏ها فرو افتد چیزى بر یقین من افزوده نمى‏شود {Hلو کشف الغطاء ما ازددت یقیناًH}، {V(بحار، ج 40، ص 153)V}. این سخن امام تمام حقایق ملکوتى از دیدنى‏ها و شنیدنى‏ها و بوییدنى‏ها و… را در همین دنیا تحت سیطره یقین او قرار مى‏دهد و این مقام تحقق تام ویژه معصومان است اما مرتبه پایین‏تر مختص به اولیاى معصوم خدا نیست بلکه هر کس که نور باطنى را از فطرت خداداد خویش استخراج کند و چشم و گوشش باز شود. اگر چه در این دنیاست اما گویى در غوغاى قیامت بسر مى‏برد ودیدن و شنیدن آنچه در آن صحنه مى‏گذرد. خواب شبانه را از چشمانش مى‏رباید و نیمروزهاى گرم و سوزانش را با تشنگى روزه همراه مى‏سازد، {V(تفسیر موضوعى قرآن کریم، صورت و سیرت انسان در قرآن، آیت‏الله‏جوادى آملى، بخش دوم، ص 131 – 133)V}. براى آشنایى بیشتر ر.ک: 1- حیات عارفانه امام على(ع)، آیت‏الله‏جوادى آملى، ص 21، مراتب معرفت 2- مراحل اخلاق در قرآن، آیت‏الله‏جوادى آملى، بخش معرفت، یقین – تفکر، ص 271 و 339 و 351

دکمه بازگشت به بالا