فلسفه احکام و تکالیف

پرسش : فلسفه وضع احکام و تکالیف و اهمیت هر کدام از آن ها و حدود رعایت آنها را بیان کنید.
پاسخ : نکته مهمى که باید قبل از پاسخ به این سؤال بدان اشاره نماییم آن است که احکام شرعى همان دستورات خداوند متعال است که به منظور راهنمایى بشر براى نیل به سعادت حقیقى وى از طریق انبیاء الهى بیان شد. پس این احکام گرچه در ظاهر یک نوع مشقت‏آور هستند و به همین جهت «تکلیف» نامیده مى‏شوند ولى در واقع، لطف الهى هستند که بدون رعایت آنها حرکت تکاملى بشر ممکن نیست. اگر حقیقت رستگارى پاکى دل‏ها و تقواى قلوب است که زمینه روحى انسان را براى قرب الى الله و استعداد جذبه‏هاى ملکوتى فراهم مى‏کند، به بیان خداوند متعال این حقیقت از طریق نماز، روزه، ترک رباخوارى و… یعنى همین تکالیف که عبارت از انجام واجبات و ترک محرمات میسر باشد، لذا واجبات یعنى آنچه که به جاى آوردن آنها باعث تقرب به خداوند متعال مى‏شود، در حالى که بى‏توجهى به آنها و یا انجام دادن کارهاى حرام یعنى سقوط در آتش جهنم که همانا جایگاه کسانى است که از انسانیت که مقام شامخ خلافت الهى است و از طریق عبودیت و بندگى مى‏توان بدان نایل آمد، سقوط کردند. بنابراین مسأله سخت‏گیرى و یا تسهیل و آسان نمودن نیست. دین بازیچه افراد نیست، دین دستورات خداوند متعال است که احدى از انسان‏ها یا ملائک حق کم و زیاد کردن در آن را ندارند. چنان که در قرآن کریم، خداوند متعال به عزیزترین بنده خود یعنى رسول خاتم(ص) مى‏فرماید: «اگر مطلبى را که ما نگفتیم به ما نسبت بدهد، با تمام قدرت او را گرفته و شاهرگ او را قطع مى‏کنیم» ، V}(حاقه، آیات 44 – 46){V. مجتهدین نه از روى حدس و گمان خود بلکه به عنوان کارشناس متخصص در امور دینى، همان بیانات شرعى را تبیین و تشریح مى‏کنند و لذا هر قدر که ما در دو مسأله «اعلمیت» و «با تقواى و با ورع‏تر» بودن مرجع تقلید خود دقت کنیم، به وظایف خود بهتر عمل نموده، به مسیر خوشبختى نزدیک‏تریم. نهایت آن که اسلام دین زندگى است و زندگى هم شادى دارد و هم غم و حزن و هر چه در جاى خود نکوست ولى این که جایگاه هر یک کجاست، خدا بهتر مى‏داند و کسى حق دین‏سازى و پیروى از «دین من درآوردى» که احیانا به جهت خوشایند عده‏اى [ و مالاً فریب آن عده توسط دین‏سازى و دین به دنیا فروشان ماهر ] تبلیغ مى‏شود ندارد. همان طور که احدى حق ندارد حلال خدا را حرام کند و به عنوان احتیاط یا بهتر این است و یا طبق سلیقه خودش همه چیز را محدود نماید. ملاک در آزادى عمل ما و این که چه چیزى حلال است و چه چیزى حرام، نه ذوق و سلیقه ماست و نه ذوق سلیقه جامعه و نه ذوق و سلیقه و خوشایند مراجع تقلید یا فلان شخصیت خاص بلکه ما همه بنده خداییم و خداوند متعال بى‏نیاز از ما و لذا هر چه را که حلال کرده است یا حرام کرده است حتما صلاح ما در گرو اوست. توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که بایستى به همه احکام ملتزم باشیم، مجموعه شریعت در سعادتمندى انسان مفید و لازم است همه واجبات مبتنى بر مصلحت‏هایى هستند، همان طور که همه محرمات به دلیل مفسده‏هایى که دارند حرام گشته‏اند. گرچه مصلحت برخى واجبات بسیار بیشتر از مصلحت برخى دیگر است، لذا حکم وجوب در آنجا تشدید و تقویت مى‏شود و هرگاه تزاحم بین انجام دو امر واجب شود که ناچار به انجام یکى و ترک دیگرى شویم، بایستى این واجب مهم‏تر را انجام دهیم. در محرمات نیز همین‏طور است مثلاً ربا یکى از بدترین گناهان است و آثار بد و زیان‏بار آن به مراتب بیشتر از برخى گناهان است. اما در عین حال بایستى به همه این احکام عمل نماییم و مانند ضرورت به کارگیرى تمام وسایل ماشین است و این طور نیست که چون موتور ماشین بسیار مهمتر از چرخ ماشین است پس نسبت به چرخ ماشین، اگر سستى بورزیم، با مشکلى مواجه نباشیم. مثلاً امر به معروف و نهى از منکر باعث اقامه سایر ارزش‏هاى دینى مى‏شود. در پایان ضمن سفارش به رعایت طهارت و نجاست و این که یکى از اسباب فشار قبر بى‏مبالاتى به نجاسات است، از وسواس داشتن به شدت برحذر مى‏داریم و مفسده وسواس و دقت‏هاى بى‏جا و افراطى اگر بیشتر از مفسده بى‏مبالاتى به نجاسات نباشد کمتر نیست.

دکمه بازگشت به بالا