چرا انسان تمایل بیشتر به گناه نسبت به ثواب دارد؟
پرسش : علت تمایل زیاد انسان به گناه نسبت به ثواب براى چیست؟
پاسخ : ما مسلمانان بر این باوریم که در نظام احسن هستى، آدمى اشرف مخلوقات است و به واسطه داشتن همین جایگاه، بنىآدم در میان سایر موجودات عالم، ویژگى ممتازى دارد که با آن بر دیگران برترى یافته و آن عقل است. انسان با عقل حق را از باطل، خیر را از شر، نافع را از مضر و… تمیز مىدهد و در نتیجه از بین آنها، یکى را انتخاب مىکند.البته براى این که انساندر مقام انتخاب، بهترینها را برگزیند، خداوند حکیم، انبیا، اولیا و رهبران الهى را راهنما قرار داده تا این پیام الهى را به وى ابلاغ کنند که: اى انسان! حال که تو مختار هستى و هر راهى را مىتوان انتخاب کنى، بدان که راه الهى در کیفیت اندیشه وعمل به صلاح تو است و تو را به کعبه مقصود مىرساند. در این رابطه قرآن مىفرماید: {A{/Bإِنَّا هَدَیْناهُ اَلسَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً{w1-8w}{I76:3I}/}A}؛ {Mما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد [و پذیرا گردد ]یا ناسپاس [و کفران نعمت کندM}]، {V(انسان، آیه 3)V}. اما انسانها – به فرموده قرآن – در مقام انتخاب غالباً بد را انتخاب مىکنند و به گناه و معصیت تن مىدهند: {A{/Bکَلاَّ إِنَّ اَلْإِنْسانَ لَیَطْغى أَنْ رَآهُ اِسْتَغْنى{w1-7w}{I96:7-6I}/}A}؛ {Mچنین نیست [که شما مىپندارید ]به یقین انسان طغیان مىکند، از این که خود را بىنیاز ببیندM}، {V(علق، آیه 6 و 7)V}. اما این که چرا انسانها اینگونهاند و چه عواملى سبب مىشوند تا به قول شما، تمایل انسان به گناه بیشتر از کارهاى ثواب باشد، پاسخ به این سؤال به عوامل زیر برمىگردد: 1- ناآگاهى دینى؛ یکى از عوامل پیدایش گناه و رجحان آن بر کارهاى ثواب و خیر، ناآگاهى از مسائل دینى است. در اثر همین ناآشنایى با حقایق دین و مذهب، مردم به مطالب وارونه و مسخ شده، دل مىبندند و از دین واقعى، بیشتر فاصله مىگیرند و به گناه مىافتند. آیتاللهجوادى آملى در این زمینه مىفرماید: اگر انسان خدا را بشناسد و بداند سر سفره چه کسى نشسته است، هرگز راضى نمىشود او را به سبب گناه از خود برنجاند. مگر این انسان نمىداند که {A{/Bأَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اَللَّهَ یَرى{w1-6w}{I96:14I}/}A}؛ {Mآیا (انسان) ندانست که خداوند [همه اعمالش را ]مىبیند؟!M}، {V(همان، آیه 14)V}. 2- حرامخوارى؛ یکى دیگر از عوامل مؤثر در ارتکاب گناهان و افزایش آن و نیز ترجیح آن بر کار خیر، خوردن لقمه حرام است. اگر در جامعهاى یا در خانوادهاى، معصیت، گناه و ولنگارى را مىبینیم، ریشهاش در لقمهاى است که از راه غیرمشروع و حرام به دست آمده و خورده شده است. {Sلقمه کامد از طریق مشتبه# خون خور و خاک و بر آن دندان منهS} {Sکان ترا در راه دین مفتون کند# نور عرفان از دلت بیرون کندS} {V(شیخ بهایى)V} 3- خانواده؛ یکى از پایگاهها و کانونهاى قوى در تربیت انسان و تحویل دادن مردان بزرگ و شایسته و وظیفهشناس به جامعه و نیز یکى از عوامل فساد و تباهى فرزندان و تحویل دادن انسانهاى ناپاک و منحرف به جامعه، خانوادهها است. 4- دوستان ناباب؛ گاهى دیده مىشود که همه عوامل تربیتى براى یک فرد فراهم است؛ اما داشتن دوستان ناباب و معاشرت و رفت و آمد با آنان، او را منحرف کرده و به گناه و معصیت کشانده است. به همین دلیل در دین سفارشهاى زیادى شده است که از دوستان گمراه و ناباب، دورى کنید. حضرت على(ع) مىفرماید: {Hمجالسه اهل الهوى منسأه للایمان و محضره للشیطانH}؛ {Mهمنشینى با اهل هوا و هوس، دورکننده ایمان و نزدیک کننده شیطان براى انسان استM}، {V(میزانالحکمه، ج 2، ص 62)V}. 5- پیروى از هوا و هوس؛ در درون انسان، امیال و کششهایى وجود دارد که آدمى را به تحرک وامىدارد. بعضى از این امیال، الهى و منشأ کردارهاى نیک است و بعضى دیگر شیطانى و از سر هوا و هوس و ریشه کردارهاى زشت مىباشد. بنابراین هواپرستى و پیروى از نفس اماره، یکى از عوامل مهم پیدایش گناه و ترجیح بر کارهاى خیر و پسندیده است. براى مطالعه بیشتر ر.ک: 1- گناه و ناهنجارى (عوامل و زمینههاى آن)، سید مجید حسنى، انتشارات دارالغدیر قم، چاپ اول 1379 2- گناهشناسى، محسن قرائتى