چرا صیغه عقد ازدواج عربی خوانده میشود؟
پرسش : فلسفه خواندن صیغه عقد ازدواج و نیز عربی خواندن آن چیست ؟
پاسخ : آنچه اساس زندگى مشترک است، توافق طرفین است که از هماهنگى خواستهاى دو طرف حاصل مىشود. اما آیا قصد طرفین از این پیمان الزام و پاى بندى بدان نیست و صرف انتخاب مقطعى و گذرا براى یک زندگى مشترک کافى است؟ هرگاه دو نفر همدیگر را براى یک زندگى مشترک انتخاب کنند تا با عشق و علاقه در کنار هم زندگى نمایند، پیمان استوار و هماهنگى آمیخته با الزام و پاى بندى رخ مىدهد که از آن به تعهد یاد مىکنند. منظور از عقد این است که این پیمان و توافق استوار بماند و یک سرى آثارى حقوقى ایجاد بنماید، نه صرفا یک وعده دوستانه و اخلاقى باشد. براى آغاز زندگى مشترک باید عهدى استوار بست عهدى که به مقتضاى آن بتوان حتى حمایت قانون و دادگاه را جلب کرد. این اراده باطنى و خواست واقعى آنان امرى درونى و نفسانى است و به تنهایى اثر در جهان حقوق ندارد. براى این که توافق دو اراده ظاهر شود، به ناچار باید اعلان شود تا نیت درونى آنان روشن گردد و هنگام بروز اختلاف، بر اساس آن حکم شود. خلاصه این که پیمان زناشویى به عقد و تعهدى براى تشکیل خانواده و التزام به عشق و وفادارى بدان مىباشد لکن آیا همه کسانى که مدعى عشق و وفادارى هستند، به راستى عاشقند؟ اگر کسى در مقطعى از زمان عاشق باشد چه دلیلى و جود دارد که تا پایان عمر و یا در ادامه زندگى نیز بدان پاىبند بماند. مهمتر از همه، آیادر زندگى زن و شوهر فقط دوست داشتن آنها نسبت به یکدیگر کافى است یا یک سلسله تعهدات وحقوق و وظایفى براى این نهاد برخاسته از عشق، ضرورى است؟ براى بیان این تعهدات و نیز امکان حمایت قانونى از آن در صورتى که یکى از طرفین عمدا یا ناخواسته قصور ورزد یا تخلف کند باید این عشق و وفادارى و انتخاب آگاهانه در قالب واژهها، که یک وسیله بیان اراده است اعلان شوند واژهها بیانگر اراده واقعى طرفین است با توجه به نوع عقد متفاوتند، البته این امرى است اعتبارى که در هر سیستم حقوقى، شکل و قالب خاصى دارد. در شرع مقدس اسلام، پذیرش زوجیت و اعلام انتخاب دو طرف براى زندگى مشترک با عقد ازدواج صورت مىگیرد عربى بودن آن نیز، به لحاظ نظم اجتماعى خاصى است. اصولاً باید توجه داشت که عقد ازدواج، آثار مهم حقوقى دارد و مانند عقد بیع یا برخى عقود دیگر نیست که حتى معاملاتى (بده و بستان) و به صورت ساده صورت بگیرد. لذا براى نفوذ حقوقى و شرعى آن برخى محدودیتها یا تشریفات خاصى لحاظ شده است و بدون این تشریفات نفوذ شرعى و حقوقى نداشته، التزامى به بار نمىآورد. ناگفته نماند که شرط عربى بودن، در صورت امکان است و الا این شرط ساقط است. تفصیل حکم این مسئله را باید در رسالههاى علمیه مراجع جست و جو کرد. ثانیا) براى ترتب آثار شرعى و حقوقى تصمیم به ازدواج کافى نیست. طرفین تا از طریق عقد ازدواج معتبر دائم یا موقت با یکدیگر پیوند برقرار نکنند، نسبت به همدیگر نامحرمند. این امر تنها مختص پیوند زناشویى نیست، بلکه اگر قصد خرید منزلى را هم داشته باشند قبل از خرید آن منزل و قبل از وقوع معامله آثار خرید و فروش از جمله تخلیه مسکن و… صورت نمىگیرد؟ این مسأله دربارهى پیوند زناشویى به لحاظ ویژگىهاى خاص خود تأکید و تشدید شده است، چون شرافت و حیثیت انسانى، به مراتب ارزشمندتر است و با مال مادى قابل قیاس نیست. ازدواج موقت فقط در همان مدت (شروع تا پایان مدتى که در عقد ذکر مىشود) ایجاد محرومیت مىکند و بعد از آن طرفین نامحرم خواهند بود، مگر این که بلافاصله آن را با عقد جدید تمدید کنند یا به ازدواج دائم تبدیل نماید که در هر صورت، نیاز به نگه داشتن عده نخواهد بود.. .