چرا اجازه گرفتن زن از شوهر لازم است ولی برای مردان چنین نیست؟
پرسش : چرا اجازه گرفتن زن از شوهر لازم است در صورتى که بر مردان لازم نیست؟
پاسخ : الف) در نظام خانوادگى در اسلام ریاست بر خانواده و مدیریت آن بر عهده مرد مىباشد. این مسأله از سویى تکالیفى را بر دوش مرد مىگذارد، از جمله این که باید در جهت تأمین نیازمندىهاى خانواده و ایجاد زمینه رشد، تعالى و سلامت مادى و معنوى آن تلاش کند. از طرف دیگر مسؤولیتى بر دوش دیگر اعضاء در برابر مرد ایجاد مىکند که از جمله آنها کنترلپذیرى رفت و آمدها و هماهنگى آن با مرد است. ب ) انصافاً آیا وجود زن براى دیگر اجنبىها حساستر است یا وجود مرد؟ زن ممکن است مورد تعرض و تجاوز قرار بگیرد و مرد به خاطر حفظ ناموس خویش اجازه نمىدهد همسرش بدون اطلاع او از خانه خارج شود. مرد براى اطمینان خاطر خویش و براى مصونیت زن باید در جریان آمد و شد خانمش به خانه و خارج از آن قرار بگیرد. لذا با توجه به آسیبپذیرى زن در محافل و همنشینىها، به مرد این حق داده شد، تا براى کنترل همسر خویش به او اجازه خروج از خانه را بدهد یا ندهد. ج ) مسؤولیتى که مرد براى تأمین نیازمندىهاى زندگى دارد به طور طبیعى و عادى او را به صحنه اجتماع مىکشاند، در حالى که زن چنین وظیفهاى ندارد، بنابراین خروج مرد از خانه امرى الزامى است و استیذان در آن بىمعنى است، برخلاف خروج زن. د ) خروج مرد از خانه نیز کاملاً رها شده و بىقید و شرط نیست، بلکه داراى یکسرى قیود قانونى است. زیرا زن نیز حقوقى چون حق همخوابگى و… دارد که قانوناً مرد را مکلف به حضور نزد زن در شرایط لازم مىکند. ه ) چنین نیست که همواره خروج زن از خانه نیازمند اذن شوهر باشد، بلکه در مواردى خروج زن از خانه جایز است، از جمله: 1- کسب علوم واجبه و یا انجام تکالیفى که مستلزم خروج از خانه است، 2- احقاق حق، مانند دادخواهى و شکایت در دادگاه یا اداى شهادت و امثال آن، 3- براساس برخى از فتاوا در صورتى که قبل از ازدواج استخدام در کارى بوده است، پس از ازدواج نیز به خاطر سابقه قرارداد استخدام بر ازدواج، مىتواند سر کار خود برود و ازدواج مانع آن نیست، 4- در صورتى که به صورت شرط ضمنالعقد به هنگام عقد ازدواج جواز خروج از خانه را شرط کرده باشد. براى آگاهى بیشتر ر.ک: 1- نظام حقوق زن در اسلام،شهید مطهرى 2- زن از دیدگاه اسلام،ربانى خلخالى 3- زن در اسلام،علامه طباطبایى 4- احکام روابط زن و مرد،سید مسعود معصومى