چرا احکام زن و مرد در اسلام متفاوت است؟
پرسش : فلسفه تفاوت بین زن و مرد در احکام الهى چیست؟
پاسخ : یکى از نشانههاى نظام حکیمانه و مدبرانه جهان همین خلقت مرد و زن و وجود تفاوتهاى روحى و جسمى در آن دو است. دستگاه عظیم خلقت براى اینکه به هدف خود برسد و نوع را حفظ کند، جهان عظیم تولید نسل را بوجود آورده است و از آنجا که بقاء و دوام نسل احتیاج به همکارى و تعاون دو جنس مخصوصاً در نوع انسان دارد، آنها را طالب همزیستى با یکدیگر قرار داده است و براى اینکه طرح کاملاً عملى شود و جسم و جان آنها را بهتر به هم بپیوندد تفاوتهاى عجیب جسمى و روحى در میان آنها قرار داده است و همین تفاوتها است که آنها را بیشتر به یکدیگر جذب کرده، عاشق و خواهان یکدیگر قرار مىدهد. اگر زن داراى جسم و جان و خلق و خوى مردانه بود محال بود که بتواند مرد را به خدمت خود وادارد و مرد را شیفته وصال خودنماید و اگر مرد همان صفات جسمى و روانى زن را مىداشت ممکن نبود زن او را قهرمان زندگى خود حساب کند. البته این پندار غلط و باطلى است که برخى گمان کردهاند آن چیزى که زوجین را به یکدیگر پیوند مىدهد منحصراً طمع و شهوت است و حس استخدام و بهرهبردارى است. حال آنکه چنین نیست بلکه بر اساس دیدگاه اسلام این «مودت و رحمت»، {V(روم، آیه 21)V} است که پایه وحدت زوجین را تشکیل مىدهد و به فرموده علامه طباطبایى تداوم زندگى میان زوجین در پرتو محبت است واین همان حقیقتى است که آیه شریفه قرآن به آن اشاره دارد. V}براى آگاهى بیشتر ر.ک: المیزان (عربى)، ج 16، ص 166،{V علامه طباطبایى. اسلام هم بر مرد ارج نهاده است و هم زن را انسانى ارزشمند تلقى فرموده است ولى این دو سنخ نواقصى هم دارند که در پرتو وحدت و پیوند با یکدیگر آن نواقص را مرتفع ساخته و به ارزشهاى خود تعالى مىبخشند، این طور نیست که مرد ارزشش بالاتر از زن و یا زن ارزشش برتر از مرد باشد بلکه هر یک از آن دو در حد خود، داراى ارزشها و نقایصى هستند که باید به رفع آنها در پرتو وحدت و یگانگى اقدام کنند. به بیان دیگر از دیدگاه اسلام، همان قدر که زن نیازمند مرد است، مرد هم نیازمند زن است. و این تنها در چارچوب مسائل شهوانى نیست. بلکه بر اساس نظام خلقت و مودت و محبت است.V} براى آشنایى بیشتر ر.ک: نظام حقوق زن در اسلام، شهید مطهرى، صدرا، چاپ هشتم، تیرماه 1357 بخش هفتم، ص 165 – 190. {V ما مىپذیریم که تا رسیدن به ایدهآل و آنچه که از دیدگاه اسلام مطلوب است، فاصله بسیار داریم و قبول داریم که برخى به نام اسلام و مسلمان بودن عملکردى دارند که نتیجهاش اثر وضعى نامطلوبى است که مانند نقطه تاریکى روح تلطیف یافته زنان را آزار مىدهد و گاهى این مسأله به حدى شدت مىیابد که برخى از خواهران پاک اندیش ما گمان مىکنند که گویا نظر اسلام چنین است. اما حقیقت بدین صورت نیست، اگر به آموزهها و تعالیم اسلام به صورت مجموعى و هندسى نگریسته شود نه ذرهاى و جزئى در خواهیم یافت که زن در چارچوب خاصى مىتواند به دستورات مرد تن دهد نه در همه جا و متوجه خواهیم گشت. چنانکه زنان در قبال مردان وظایفى دارند که باید به نحو مطلوب انجام دهند، مردان نیز در برابر زنان مسئولیتهایى چه از حیث اقتصادى چه از نظر فرهنگى و اخلاقى و چه ا ز لحاظ اجتماعى – دارند که باید عمل نمایند. در این باب ر.ک: شهید دکتر باهنر، محمد جواد، گفتارهاى تربیتى. ص 119 – 134 و کاشفى. محمد رضا، آیین مهرورزى، بخش ششم. در آخر متذکر این نکته میشویم که این از نقایص مردان است که در ارضاء لذت شدید خود نیازمند به زناناند و این از ارزشهاى زنان است که در دلبرى و جلب توجه مردان به خود هنرمندند. پس وجوب اطاعت زن از مرد در همه مورد نیست حتى زن مىتواند خانه را تمیز نکند، غذا طبخ ننماید و حتى بچه را شیر ندهد و یا براى همه این کارها از مرد طلب مزد کند بلکه بر مرد واجب است که احتیاجها و نیازهاى زن خویش را از قبیل مسکن، خوراک و پوشاک را تهیه نماید، حتى اگر خانم او داراى درآمد و اموال فراوان باشد. بله در امر جنسى و زناشویى بر زن واجب است به مرد پاسخ مثبت دهد واین نکته یکى از لطیفترین نکات اخلاق و روانشناسى است و با دقت به آن متوجه مىشویم این حکم موجب استحکام کانون خانواده مىگردد. و این مسئله از دو بعد قابل بررسى است. 1- مکانیزم جسمى مرد 2- مکانیزم روحى مرد از نظر جسمى نیاز مرد به مسئله مذکور تند و آتشین و به تعبیرى اورژانسى است و اگر خانم او به هر دلیلى از پاسخ مثبت دادن به همسرش سر باز زند ممکن است خداى ناخواسته او به گناه کشیده شود و کانون خانواده سست گردد و همین تیپ خلقت در به خدمت در آوردن مردان توسط همسرانشان نقش بسزایى دارد از طرفى هم با برآورده شدن خواست مرد نیاز زن نیز برطرف مىگردد در حالى که اگر تیپ خلقت برعکس بود ممکن بود حیاء و خجولى زن مانع از ابراء و طلب وى گردد در نتیجه مشکلاتى در زندگى زناشویى آنان پدید آید. از نظر روحى نیز این حکم مهم است، زیرا مردى که رسیدن به نیازهاى خود در کانون خانواده خویش را تضمین شده مىبیند وابستگى و دلبندى بیشترى به همسر و خانواده خویش پیدا مىنماید. از طرفى هم چون خانمها روحیه لطیف دارند طبعاً زودرنجتر از مردها هستند در نتیجه ممکن است زود زود اقدام به قهر کردن نمایند اما اگر مقید به احکام اسلام باشند آن نیاز مرد و این تقید زن به احکام اسلام موجب مىگردد تا قهر بودن و ناملایمت در زندگى آنها طولانى نگردد و بنیاد خانواده مستحکم بماند. مسئله دیگر اینکه گفته بودید در مسائل جنسى مرد بیش از زن لذت مىبرد، این حرف از نظر علمى درست نیست حتى برخى نظر عکس دارند گرچه ما معتقدیم این مسئله چیزى نیست که بتوان مطلب قضاوت کرد بلکه بستگى به اشخاص و خصوصیات فردى آنها دارد، و آنچه هم که در نهایت مهم است اندازهگیرى این مسئله نیست، بلکه رفع نیاز طرفین است. و این مطلب هم که در برخى کتابها نوشتهاند که زن از این راضى است که مرد راضى و ارضاء شده مربوط به موارد خاص و عملهاى زناشویى غیر کامل و ناصحیح است و اصل همین خصوصیت در زنان حکمت عجیبى دارد آنان هم موجب استحکام خانواده است، که اینک جاى بسط آن نیست. براى اطلاع بییشتر ر.ک به: زن در آیینه جمال و جلال خدا، جوادى آملى