عرفان اسلامی یعنی چه و پایه گذار آن چه کسی بوده است؟
پرسش : عرفان و عرفان اسلامى یعنى چه؟ پایه گذار عرفان در اسلام چه کسى بوده است؟
پاسخ : ابن سینا در مورد عرفان مىگوید: عرفان با جداسازى ذات از شواغل آغاز شده و با دست کشیدن از ما سوا (خدا) ادامه یافته و با دست شستن از خویش و رسیدن به مقام جمع – که جمع صفات حق است – براى ذاتى که با صدق ارادت پیشرفته و آن گاه، با تخلّق به اخلاق ربوبى به حقیقت واحد رسیده و سپس به کمال مىرسد. بدیهى است که عارف در این زمینه از سیر و سلوک و مجاهده با نفس شروع مىکند و با علم حضورى و شهودى به حقایق عالم پى مىبرد. بوعلى سینا در فرق عارف، زاهد و عابد چنین مىگوید: کسى که از سرمایه دنیا و خوشى آن روى گردانده به عنوان «زاهد» شناخته مىشود و آنکه بر انجام تکالیف الهى از قبیل نماز و روزه پردازد «عابد» است و آنکه باطن خود را به قصد تابش انوار نور حق از توجه به غیر باز دارد به نام «عارف» خوانده مىشود و بدیهى است که لازمه عرفان زهد و عبادت نیز هست ولى هر زهد و عبادتى به عرفان نمىرسد و عارف اسلامى کسى است که براى رسیدن به مراحل بالاى عرفان از دستورات خدا و احکام شرع اطاعت مىکند و در اثر تزکیه روح و نفس، دل را براى تابش انوار حق آماده مىکند. و در مورد پایه گذاران عرفان اسلامى باید گفت: زمینه عرفان از همان صدر اسلام در بین صحابه وجود داشته گر چه آنها رسماً اسم و عنوان عارف را نداشتهاند اما در حقیقت افرادى همچون سلمان فارسى مقداد، ابوذر و اویس قرنى به مراحل بالایى از عرفان و حقیقت دست یافته بودند که شاید بسیارى از مدعیان عرفان از آن حقایق محروم باشند. ولى تکوین و تکمیل عرفان نظرى تقریباً از اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجرى شروع شده که از شخصیتهاى اولیه آن مىتوان از رابعه عدویه (م 135)، شفیق بلخى (م 194) و معروف کرخى (م 200) نام برد و در دوران بعد که عرفان نظرى به مراحل رشد و تکامل خود مىرسد، از افرادى همچون بایزید بسطامى (م 261) و جنید بغدادى (م 279) و شبلى (م 334) مىتوان سخن به میان آورد. تا اینکه عرفان عملى با آثار خواجه عبداللَّه انصارى به نام منازل السائرین نظم و کمال نهایى را پیدا کرد و پس از آن به وسیله ابن فارض (م 632) و پس از آن به دست ابن عربى (م 638) به اوج شکوفایى خود رسید و او بزرگترین اثر خود را به نام «فتوحات مکیه» و چند اثر دیگر در اصول و قواعد عرفان عملى و نظرى، به رشته تحریر در آورد.