چگونه توفیق توبه پیدا کنم؟
پرسش: چگونه توفیق توبه پیدا کنم؟
اولین شرط توبه
اولین شرط توبه توجه به این است که بدانید کاری را که انجام می دهید گناه است، چرا که برخی از انسان ها هستند که به گناه خویش نیز آگاهی ندارند. اما باید چند نکته را بدانید .
1-نکته اول این است که توفیق توبه شامل هر کسی نمی شود و اینگونه نیست که هر انسانی که گناه کرد توفیق این را پیدا کند که از گناه خویش توبه کرده و به راه راست و الهی برگردد.
توفیق توبه
شاید بپرسید این توفیق از کجا به دست می آید؟
در توبه اولین مطلبی که هست این می باشد که خدای متعال رو به بنده اش می کند و با لطف و رحمتی که دارد و نمی خواهد بنده اش اسیر گناه بماند توفیق را شامل حال او می کند و به نوبه ای خودش به سمت او می رود. یعنی قبل از اینکه شما توبه کنید، خدای متعال رو به سمت شما کرده است و منتظر هست شما هم با انجام توبه برگردید به سمت خدا. چرا که انسان با انجام گناه از خدای متعال دور شده است و به نوعی سمت خود را از سمت خدا برگردانده است.
پس این نکته را به یاد داشته باشید که چگونه دلت می آید خدایی که خود مشتاق برگشت از گناه تو هست اینگونه با بی میلی رها کنی.
2-نکته ای که لازم است به آن توجه کنید آثار گناه است . اگر انسان آثار گناه را بداند و ببیند که چقدر به خاطر این گناهان از مقصد خویش دور شده است دیگر بعید است که به سمت گناه برود.
آثار گناه
آثار گناه: آثار سوء گناه به دو قسم فردى و اجتماعى تقسیم مىشود:
الف. آثار فردى گناه عبارت اند از:
1. گناه در واقع چرک و رین است و روح را تیره مىکند. انسان بر اثر گناه، نه خواب خوبى دارد تا در رؤیا معرفتى نصیب وى شود و نه بیدارى خوبى دارد تا بتواند علم درستى را کشف و تعلیم صحیحى را نصیب دیگران کند. بنابراین، اگر روح تیره شود، بسیارى از اسرار از او نهفته است. روحى که خدا آن را منبع الهام قرار داده و به آن سوگند یاد کرده است. این که گفتند سالک، کم سخن و مواظب خوراکش باشد، براى همین است که صداى الهامهاى الاهى را بشنود، چون اگر کسى بخواهد صداى درون را بشنود، ناچار است که خود ساکت باشد و حرف نزند.
2. وقتى شخص، تحت ولایت شیطان قرار گرفت و وسوسههاى شیطان را پذیرفت و بر اساس آن عمل کرد، به تدریج قلبش منزل شیطان شد، مهماندار او مىگردد که این مطلب در آیات شریف ذکر شده،قلب انسان دروغ گو و دروغ پرداز، جایگاه نزول شیاطین است، اما کسى که هم در مسائل علمى امین و صادق الوعد است و هم در مسائل مالى و امور عملى، امین و صادق العهد، منزه از آن است که قلبش جایگاه شیطان باشد.
3. گناه، حجاب معرفت نفس است. انسان بر اثر گناه خدا را فراموش مىکند و این فراموشى حجاب معرفت نفس مىشود و نمىگذارد کسى خود را هم بشناسد.
اگر کسى تن به تباهى دهد هستى خود را براى ابد ساقط کرده و خود را به بند کشیده است و دیگر هیچ چیز حتى آتش جهنم نمىتواند آن بند را باز کند؛ زیرا آتش گرچه قدرت دارد آهن را نرم کند، ولى اگر آهنى آتشین بود؛ یعنى خود آتش به صورت آهن در آمد، دیگر هیچ چیز نمىتواند آن را ذوب کند.
4. اثر دیگر گناه این است که شخص گناهکار لذت مناجات را از دست مىدهد و همیشه حسرت این را مىخورد که اى کاش لذتى و حظى از عبادت خود مىبُرد، ولى به علت گناه و قساوت قلب، این زمینه را در خود از بین مىبرد. شیخ صدوق (ره) در کتاب ارزشمند “التوحید” از امام هشتم (ع) نقل مىکند که شخصى پرسید: چرا خدا محجوب است؟ فرمودند: “او محجوب نیست، این که شما او را نمىبینید در اثر کثرت گناهان است که همانند پردهاى جلوى شهود فطرت را مىگیرد و نمىگذارد انسان با چشم فطرت خداوند را مشاهده کند”.
در روایات اسلامى نیز حجاب بودن گناه به طور گسترده مورد توجه قرار گرفته است. مانند این که رسول اللَّه (ص) فرمودند: “نگامى که انسان گناه مىکند نقطهى سیاهى در قلب او ظاهر مىگردد، اگر از آن خود دارى کرده و توبه کند، قلبش صیقل داده مىشود، اما اگر مجدداً گناه را تکرار کند، آن نقطهى سیاه زیادتر مىشود، تا تمام قلبش را فرا مىگیرد.[9] و نیز پیامبر مىفرمایند: “کثرت گناهان، قلب انسان را تباه و فاسد مىکند.” یا از امام ششم (ع) نقل شده که مىفرمایند: “چیزى بدتر از گناه قلب را فاسد نمىکند، قلب تحت تأثیر گناه واقع مىشود و تدریجاً گناه در آن اثر مىگذارد تا بر آن غالب گردد”. همچنین امام ششم (ع) فرمودند: “وصیت مىکنم به پرهیزکارى و ورع از محارم و سعى و اهتمام در عبادت، این را بدان که عبادت بدون اجتناب از محارم نفعى ندارد. در حدیث نبوى خطاب به اباذر است که:” یا اباذر اصل دین ترک گناه است و سرّ دین اطاعت خداست و بدان که اگر در اثر نماز، چون کمان خم شوى و از روزه چون زه باریک، نفعى به شما نخواهد داشت، مگر با ورع و ترک گناهان، اى اباذر آنها که ترک حرام دنیا و اختیار زهد نمودند، به حق اولیا و دوستان خدا هستند.”
5. انکار قیامت: گناه مانع تأثیر علم به قیامت مىشود؛یعنی ممکن است کسى عالم به قیامت باشد، ولى علمش در زیر لایههاى زنگار شهوات مدفون باشد که چنین علمى کارساز نیست.در سوره مطففین، قرآن اشاره به کسانى مىکند که قیامت را به کلى منکرند، سپس مىفرماید: “دلایل قیامت روشن است تنها کسانى به انکار بر مىخیزند که متجاوز و گنهکارند، آنها هیچ گاه در برابر آیات الاهى تسلیم نمىشوند، لذا وقتى آیات الاهى بر آنها خوانده مىشود در ردّ آنها مىگویند: اینها افسانه و اساطیر پیشینیان است.” قرآن با صراحت مىفرماید: “چنین نیست که آنها گمان مىکنند، این سخنان به خاطر آن است که اعمال زشت و گناهانشان چون زنگارى بر دلهایشان نشسته.” از این آیات به خوبى استفاده مىشود که گناه صفاى قلب را مىگیرد، به گونهاى که حقایق در این آیینهى الاهى منعکس نمىشود، و گرنه آیات حق مخصوصاً در زمینه ی مبدأ و معاد روشن و آشکار است.
ب: اثر اجتماعى گناه: گناه باعث انحطاط جامعه و افزایش جرم و جنایت شده و فعالیت افراد فعال جامعه را نیز با توجه به انعکاسى که دارد مختل مىکند و مانع پیشرفت جامعه مىشود. حتى در جوامع غربى افراد گناهکار و خلافکار از طبقه ی پایین جامعه و فاقد موقعیت اجتماعى هستند.
منشأ گناه
منشاء گناه غفلت و جهل است مهم ترین سلاح دشمن و اوّلین راه نفوذ او در انسان، غافل کردن است. اگر شیطان بتواند کسى را غافل کند، دیگر رنج تزیین و ایجاد جهل مرکب را متحمل نمىشود. اگر با وسوسه ی ابلیس صورت مطلوب از یاد انسان برود دیگر شیطان آسوده است. جهل سرچشمه ی اشاعه ی فساد است. آیات راجع به داستان حضرت یوسف (ع) نشان مىدهد که عشقهاى گناه آلود و انحرافات جنسى از جهل و نادانى سرچشمه مىگیرد، جهل به ارزشهاى وجودى انسان، جهل به آثار ارزنده ی پاکدامنى و عفت، جهل به عواقب گناه و بالاخره جهل به اوامر و نواهى الاهى.
راه نجات از گناه
چند راه مىتوان براى نجات از گناه ذکر کرد:
1. توبه از گناه و استغفار: توبه در لغت به معناى رجوع است، وقتى “بنده” به مولاى خود بر مىگردد، مىگویند توبه کرده است. ذات اقدس پروردگار در قرآن کریم به همه ی مؤمنان دستور توبه مىدهد.
2. یادآورى گناه .
3. یاد خدا .
4. اراده انسان.
منابع: پاسخکده – اسلام کوئست