دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان با ترجمه + شرح و تفسیر

دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان

ابن عباس نقل کرده است که پیامبر اکرم (ص) برای هر روز از ماه مبارک رمضان دعای ذکر فرموده اند: و ما می خواهیم در این پست دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان را با ترجمه به همراه شرح و تفسیر تقدیم شما کنیم.
همچنین میتوانید برای دیدن بقیه دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان به لینک روبرو مراجعه کنید: (دعای هر روز ماه مبارک رمضان)

دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان

متن دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان

اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ یَا مُجِیبَ دَعْوَهِ الْمُضْطَرِّینَ

ترجمه دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان

خدایا در این ماه درهاى فضلت را به روى من بگشا، و برکاتت را بر من نازل فرما، و به موجبات خشنودى ات موفقم بدار، و در میان بهشت هایت جایم ده، اى برآورنده خواهش درماندگان

شرح دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان از آیت الله مجتهدی

اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ؛ خدایا درهای فضلت را به روی من باز کن
الان خداوند با فضل خود با ما معامله می کند و اگر بخواهد با عدلش با ما برخورد کند کار همه ما خراب است. در  دعا می خوانیم « اَللّهم عاِملنا بِفَضلِک وَ لا تُعامِلنا بِعَدلِک »

نتیجه اعمال را می بینیم

شخص عوامی بود دعا را بر عکس خواند یعنی « اللهم عاملنا بعدلک» تا اینکه سر یک مسئله ای محکوم به اعدام شد، آن شخص با خود گفت چرا من محکوم به اعدام شده ام ؟!از طرف خداوند به پیامبر زمان آن شخص الهام شد که به او بگو، در گذشته جانداری را به نا حق کشته ای و او را اعدام نمودی تو خودت از ما خواستی که با عدلمان با تو معامله کنیم، و ما هم با عدلمان با تو معامله کرده ایم.

لذا در قرآن آمده است که: « ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَهٍ فَمِنْ نَفْسِک »  هر پیش آمدی که بر سر شما می آید بخاطر اعمال بد خودتان هست « و یعفوا عن الکثیر» تازه خیلی از امور بد شما را خدا ندیده  می گیرد. و این ندیده گرفتن خیلی از کارهای بد ما از سوی، خدا فضل اوست و اگر بخواهد مو به مو محاسبه کند عدل اوست. از خدا بخواهیم که با فضل خودش با ما برخورد کند.

وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ
خدایا برکاتت را بر ما نازل کن، برکات چیست؟ بعضی ها عمر با برکت دارند، طلبه و غیر طلبه فرقی نمی کند، اگر پول داری کار خیر بکنی، و اگر طلبه و عالم هستی برکت داشته باشی، مثل شیخ محمد حسین زاهد که می گفت: من پنج هزار شاگرد تربیت کرده ام .مثل شیخ عباس قمی، ایشان چقدر عمر با برکتی داشته است، این همه کتاب نوشته است.

این گونه نباشیم

به مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی گفتند: شخصی می خواهد شما را ببیند، نزدیک ظهر هم بود و ایشان قصد داشت استراحت کند، ولی ماخوذ به حیا شد و گفتند: بگوئید بیاید؛

آن شخص که وارد شد ایشان دیدند آن شخص تازه وارد قیافه علمایی هم دارد و تصور کرد از مراجع تقلید هستند؛ و احوال پرسی کردند

مرحوم اصفهانی سوال کردند : شما اهل کجایی؟

مرد گفت: اصفهان

شیخ: در آنجا مشغول چه کاری هستید؛ تدریس دارید، منبر می روید و …؟

گفت: خیر

شیخ : کتاب می نویسید؟

گفت: خیر

شیخ: طلبه پروری می کنی؟

گفت: خیر

شیخ: پس چکار می کنی

گفت: سالی یک مرتبه «نعش» می شوم

مرحوم اصفهانی فهمید که او تعزیه خوان هست، سالی یک مرتبه روز عاشورا روی تختی می خوابد و نقش جنازه را بازی می کند و مردم روی او پول می ریزند و خرج سالش را در می آورد ، باز خدا پدر و مادر این شخص را بیامرزد که حداقل نعش می شود، بعضی ها نعش هم نمی شوند!

وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ
طلبه ها کاری کنید عمربا برکت داشته باشید

خدایا برکاتت را بر من نازل کن، علامه مجلسی چه عمر با برکتی داشت؛ فقط صد و ده جلد بحار الانوار نوشت و …، طلبه ها کاری کنید که عمر با برکت داشته باشید؛ به پیش نمازی تنها قناعت نکنید؛ اهل کار باشید، ملا بشوید.

وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ
خدایا من را به اموری که مورد رضای توست موفق بدار، اهل دعا و دستگیری از دیگران باشم. کاری بکنم که خدا از من راضی بشود.

وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ
خدایا من را در وسط بهشت ساکن کن، شاید وسط بهشت محل سکونت اولیاء الهی است که آن را از خدا درخواست می کنیم

یَا مُجِیبَ دَعْوَهِ الْمُضْطَرِّین
ای خدایی که دعای مضطرین را اجابت می کنی، دعاهای امروز را در حق من مستجاب کن.

شرح دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان از جواد محدثی

بر آستان رفیع پروردگار
«حذیفه یمانى، صاحب راز رسول خدا بود.

گفتا: روزى شیطان را دیدم که مى گریست.

پرسیدم: اى ملعون! این ناله و گریه از چیست؟

گفت: از دو چیز:

یکى آنکه درب لعنت به روى ما گشاده،

و دیگر آنکه دل مؤمنان، به روى ما بسته!

هروقت، قصدِ «دل مؤمن» کنم، به آتش هیبت، سوخته گردم»

ما را سر و سوداى کس دیگر نیست

در عشق تو، پرواى کس دیگر نیست

جز تو دگرى جاى نگیرد در دل

دل جاى تو شد، جاى کس دیگر نیست
«فضل»، آن نعمتها و احسانهائى است که خارج از حدّ استحقاق انسان، خداوند روا مى دارد.

«افضال»، انعام و نعمت بخشى است.

بشر، از خدا طلبکار نیست، نه در روزى، نه در نعمت، نه در بهشت و پاداش آخرت، بلکه هرچه که او بدهد، همه «لطف» است و «فضل»، جود است و کرم.(ولکنَّ اللّه ذوفضلٍ على العالمین

درهاى فضل خدا، به روى کسى باز مى گردد، که «قابلیت» و آمادگى و استعداد، از خود نشان دهد.

زنبور عسل، به وحى الهى در شکاف یک سنگ و کوه، عسل مى سازد.

دل نیز باید با نور معرفت شکافته شود، تا شیرینى یاد خدا و موهبت ها و «فضل» پروردگار در آن جاى گیرد. دلهاى بسته و سنگى، جاى نور الهى نیست.

پس عبودیّت، خشوع، بندگى و طاعت، و خواستن و درپى بودن، زمینه ساز گشایش درهاى فضل خداوند، به روى انسان است.

«برکت»هاى خدا
«برکت»، ثبوت و دوام خیر خداوند در یک چیز است.

«مبارک»، یعنى موجود، یا انسان یا روز، یا حادثه «برکت»دار. آنچه داراى خیر ماندگار و ثابت است، یعنى موضع خیرهاى الهى.

در لغت نامه ها، به این معناى ثبوت و دوام خیر، در واژه برکت: اشاره شده است. از جمله:

«برکت»، آبى که از آسمان فرود آمده، در قرارگاههاى زیرزمینى و چشمه ها و قنات ها مى ماند.

«برکت»، در نسل، بمعناى تداوم نسل یک انسان در اولاد.

«برکت» در غذا، زیاد شدن آن و کفافِ جمع بسیار.

«برکت» در وقت، استفاده شایسته شدن از وقت، بیهوده تلف نشدن.

«برکت»، یعنى گیاهان زمین، آب آسمان، گوسفندان دوشیدنى…

بعضى خیرها و نعمتها، گذران است، همچون ابر و سایه… و برخى، پایدار است و مداوم و مستمرّ.

خواسته ما از خداوند، آن است که برکات خویش را در این روز و ماه بر ما فرستد و آثار خیر جاودانه را براى ما عنایت کند. تا مال و اولاد و وقت و عملمان، «مبارک» شود، تا «برکت»، در زندگى مان افزون گردد. تا «وجود»مان، در هاله اى از برکت و خیر مداوم و ثابت، اصالت یافته و از پوچى و هدر رفتن نیروها و هرز رفتن استعدادها و بیمورد بکار گرفته شدن توان ها، مصون بمانیم و وجودهاى مبارکى باشیم.

نزول برکات الهى در سایه ایمان و تقواست و اگر امّت ها مؤمن و خدا ترس باشند، به فرموده قرآن برکات الهى از آسمان و زمین بر آنان مى بارد:

« وَ لَوْ اَنّ أهلَ القُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِن السَّماءِ وَالأرضِ…

توفیق…باز هم توفیق
این چندمین بارى است که در دعاهاى روزانه این ماه مبارک، از پروردگار خواسته ایم به ما توفیق دهد تا طبق رضاى او عمل کنیم و موجبات خشنودى او را فراهم کنیم. طبیعى است که توفیق براى موجبات مرضات حق، در سایه ایمان و عمل صالح، و عشق به نیکى و علاقه به خوبى به دست مى آید. سررشته توفیق هم در دست خداست.

در صورتى این مهم، براى انسان جور خواهد شد، که انسان، خودش در این خطّ و مسیر حرکت کند، و… محبّت داشته باشد، آرى، «محبّت».

اگر انسان خدا را دوست بدارد، خدا هم او را دوست خواهد داشت، اگر خدا، محبت کند، راه مى نماید، هدایت مى کند، مى نوازد، مى پرورد، توفیق مى دهد، نزدیک مى کند، مى پذیرد… از عشق خدا به بنده، اینها همه سهل است. مهمّ، قرار گرفتن در شعاع آن جاذبه است.

و… از دیگر سو:
اگر بنده، عاشق و دوستدار خدا گردد، طبق گفته اش عمل مى کند، طبق خواسته خدا، زندگى مى کند، گوش به فرمان و مطیع «امر» است،

مى پسندد، آنچه را که خدا بپسندد،

نمى خواهد، آنچه را که «او» نخواهد.
اگر بنده اى خدایى و الهى شد، در خط رضاى حق افتاد، در مسیر مشیّت و علاقه پروردگار قدم نهاد، خداوند هم خودش راهنمایى کرده، راه را نشان مى دهد، چراغ مى زند، علامت مى دهد، قدرت و اراده مى بخشد، توفیق عطا مى کند. «الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدِینَّهُم سُبُلَنا»

پس باید «ابن السبیل» شد و به راه افتاد.

آنگاه… «خود راه، بگویدت که چون باید رفت»!…

فرجام نیک، در بهشت برین
آنگاه، هرکه مورد توجّه و عنایت خدا قرار گرفت، و…

1 ـ درهاى فضل خداوند، به رویش گشوده گشت،

2 ـ برکات الهى بر او نازل شد،

3 ـ به موجبات خرسندى و رضاى خدا موفق گردید،

آن وقت است که:

4 ـ در بهشت برین و نعمت مقیم، جاى مى گیرد.

این مراحل و مقدّمات تا آن مؤخّره و نتیجه، این آغاز تا آن انجام، همه در ارتباط باهمند و ما همه، بنده مضطرّ و گرفتار و نیازمند خداییم.

او را «مى خوانیم». و آرزو داریم که «دعوت مضطرین» را اجابت کند.

و پس از «فضل» و «برکات» و «رضا»، به «جنّت» راهمان دهد، که او برآورنده حاجات است.

دکمه بازگشت به بالا