دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان با ترجمه + شرح و تفسیر
دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان
ابن عباس نقل کرده است که پیامبر اکرم (ص) برای هر روز از ماه مبارک رمضان دعای ذکر فرموده اند: و ما می خواهیم در این پست دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان را با ترجمه به همراه شرح و تفسیر تقدیم شما کنیم.
همچنین میتوانید برای دیدن بقیه دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان به لینک روبرو مراجعه کنید: (دعای هر روز ماه مبارک رمضان)
متن دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الْعُیُوبِ وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ یَا مُقِیلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِینَ
ترجمه دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان
خدایا در این ماه از گناهانم شست وشویم ده، و از عیب ها پاکم کن، و دلم را به پرهیزکارى دلها بیازماى، اى نادیده گیرنده لغزشهاى اهل گناه.
شرح دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان از آیت الله مجتهدی
اللَّهُمَّ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ
خدایا مرا از گناهان شستشو بده، شما وقتی می خواهید به مهمانی بروید، خودتان را پاکیزه و تمیز می کنید و شستشو می دهید، باید بدانیم که در ماه رمضان همه میهمان خداوند هستیم، آیا خودمان را از آلودگی های معنوی تمیز کرده ایم، آیا دلهایمان را از زنگار گناه شستشو داده ایم؟ « شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَهِ اللَّهِ » و شما میهمان سفره پر برکت الهی هستید و باید خودمان را برای این ضیافت آماده می کردیم تا با دلی پاک به این میهمانی برویم، لذا از خداوند می خواهیم که ما را از گناهان شستشو بده و لیاقت آن را بدهد که از این میهمانی استفاده کنیم.
اگر یک مرتبه با اخلاص ازخدا بخواهید که شما را از آلودگی گناه پاک کند، خدا می پذیرد باید مثل کودکی که اشک ریزان نزد پدر می رود و طلب بخشش می کند، به محضر الهی رفت و عذر خواهی کرد.
وَ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الْعُیُوبِ؛ خدایا مرا از عیب هایی که به آن مبتلا هستم پاک کن
غیبت، ریا، تکبر، عجب، حسد و … این ها همه عیب هستند، عمل معیوب مورد پذیرش درگاه الهی نیست.
ارزیابی اعمال
اعمال ما باید از هفت آسمان بالا برود و در هر آسمانی برای هر عیبی می گویند « قف » به معنی « ایست » و ماموران الهی در آسمان اول به نامه عمل ما نگاه می کنند و اگر دیدند امروز من غیبت کرده ام می گویند: بروید و « اضربوا هذا العمل بوجه صاحبه » این عمل را بر صورت صاحب آن بزنید و عمل در آسمان اول متوقف می شود، عمل بعضی ها از آسمان اول می گذرد چون اهل غیبت نبودند، ولی باز ملائکه آسمان دوم می گویند « قِف » عمل را بررسی می کنند و متوجه می شوند که این شخص «عُجب» داشته است، بعض دیگر اهل عُجب هم نبوده اند و عمل به آسمان سوم می رسد و باز دستور به توقف می دهند و اگر آن شخص اهل « حسد » نبود به آن عمل اجازه می دهند که به آسمان چهارم برود و در آنجا برای رذیله « تکبر » عمل را متوقف می کنند، اگر اهل مراقبت نباشیم اموری مانند؛ ریاست، ثروت و علم تکبر می آورند.
سیره امام رضا (ع)
در روایت آمده است؛ زمانی که حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) میل به غذا داشتند تمامی غلامان را دعوت می کردند و با هم غذا می خوردند؛ شخصی گفت: یا علی بن موسی الرضا (ع) این امور برای شما خوب نیست ، چرا با فقرا غذا می خورید؟
حضرت فرمودند: همه ما اولاد حضرت آدم هستیم و تفاوت درجات انسانها به تقوی است
در یکی از ایستگاه ها نیز توقف می کنی تا ببینند آیا این عملت از روی ریا بوده یا نه!
مفهوم ریا به زبان ساده
دلاکی عالمی را کیسه می کشید و در حین کیسه کشیدن از عالم پرسی: ریا یعنی چه؟
آن عالم گفت: همین که کیسه می کشی و می خواهی چرک های مرا به من نشان بدهی تا پول بیشتری بگیری، همین نشان دادن عمل را ریا می گویند ( قدیم تر ها وقتی کیسه می کشیدند، اگر چرک بیشتری در می آوردند انعام بیشتری می گرفتند و این عالم می خواست با زبان خود این دلاک با او حرف بزند )
خلاصه در هر آسمانی ، عمل را از یک جهت بررسی می کنند
خدایا از تو می خواهیم عمل ما را قبول کنی و اگر دنبال عمل خالصی مثل اعمال امیر المومنین (ع) می گردی این حسرتی است که بر دل می ماند!.
انواع بندگی
بندگی خدا سه قسم است: نوع اول، از ترس جهنم است، و گاهی به طمع بهشت است، و نوع سوم؛ «تعظیما لله» است چون خداوند شایسته پرستش است باید او را بزرگداشت
وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَی الْقُلُوبِ؛ خدایا قلب و دل مرا آزمایش کن به تقوی دل نه زبان
ممکن است زبان ما حرف از تقوی بزند ولی قلب و دل ما از آن بی خبراست و بهره ای از تقوی نداشته باشد، شخصی صد میلیون تومان در جاده پیدا کرد و آن را به صاحبش برگرداند این مسائل از آثار تقوی است.
معنی تقوی:
دین چراغ قرمز و سبز دارد، چراغ قرمز مرز حرام است و چراغ سبز محدوده مباحات است؛ تقوی یعنی از چراغ قرمز ها عبور نکن.
رعایت چراغ قرمزها هم دو نوع است گاهی راننده بخاطر ترس از جریمه ترمز می کند و گاهی بخاطر احترام به قانون مملکت، که دومی افضل است.
یَا مُقِیلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِین؛ ای خدایی که همه لغزش های گنهکاران را اقاله می کنی
معنای اقاله:
جنسی را که از کاسب خریدی و می خواهی پس بدهی، مستحب است که فروشنده از مشتری پس بگیرد به این عمل اقاله گویند.
اقاله در مورد خداوند یعنی؛ خدایا گناهان ما را رایگان ببخش.
شرح دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان از جواد محدثی
در چشمه طهارتِ توبه
دل، از گناه، گرفته، و… قلب، چرکین است،
و زنگ ظلمت و زشتى،
گرفته کاسه دل را و «نور»، خاموش است!
و جام، مسموم است.
شراب ذکر، در این جام، زهرآگین است.
بیا، بیا، که بشوییم، خانه دل را.
به آب توبه بشوییم، رنگ نکبت را.
به اشگ دیده زداییم، ننگ زشتى را.
مگرنه اینکه گناه، آفت طهارت ماست؟
و بار معصیت و عار زشتىِ طغیان،
بزرگ و سنگین است؟!…
چرا گناه؟ چرا غفلت و فراموشى؟
چرا غرور و تکبّر؟ چرا ریاکارى؟
بیا، بیا، که دل از «جرم»، پاک گردانیم
بیا که آینه دقّت و «محاسبه» را،
به روى خویش نهاده، دو دیده، باز کنیم
مگرنه غرق گناهیم؟!
مگر نه روزنه دل، به روى «حق» بسته است؟
مگر که «عیب»، رخ جانمان نیالوده است؟
بیا که توبه کنیم.
بیا که چهره دل را به آب «توبه» بشوییم و پاکتر گردیم.
بیا به فطرت بى عیب خویش، برگردیم.»
و… حرف، همین است و جز این چیزى نیست.
از خدا بخواهیم که باران رحمتش و نظر عنایتش را متوجّهمان کند و گناهانمان را که چهره دل و سیماى جانمان را آلوده است، با توبه پذیرى، پاک کند:
إنَّهُ هُوَ التَّوابُ الرَّحیم.
و بخواهیم که از عیب ها پاکمان کند،
پیش از آنکه با مرگ، خاکمان کند.
نه طاعت ما خدا را سودى مى بخشد و نه معصیتمان، به دامن کبریایى او گردى مى نشاند. سود برنده و زیانکار خودمانیم. کشتى اگر در دریا غرق شود، از دریا چیزى کم نمى گردد.
پس باید عیب خویش را بشناسیم و در رفع آن بکوشیم.
مگر مى توان بى «راهنما» به بهشت رفت؟
مگر مى توان بدون «بصیرت»، عیوب را دید؟
و مگر مى توان بدون «آینه»، عیوب چهره را مشاهده کرد؟
اگر دیده بصیرت کور باشد، دیده صورت، بى فایده است.
قرآن مى گوید:
«دیده ها کور نمى شود، بلکه قلب هایى که در سینه هاست، کور مى شود.»
و این کورى دل، همان فقدان بصیرت است. و کورترین کس آن است که عیوب خویش را نبیند.
بینا، کسى است که پیش از دیگران و بیش از دیگران، به عیوب خود واقف شود و در مسیر اصلاح، گام بردارد.
عیب است بزرگ، برکشیدن خود را
از جمله خلق، برگزیدن، خود را
از مردمک دیده بباید آموخت
دیدن همه کس را و ندیدن خود را
پرواى دل و تقواى قلب
عیساى مسیح گفته است:
«اگر بر مرکبى مدّتى سوار نشوند، بدخلق مى شود و دیگر سوارى نمى دهد. دلها نیز چنین است:
اگر قلوب، با یاد مرگ، رام نشود و با عبادت به کار گرفته نشود، به «قساوت» و «خشونت» مبتلا مى شود.
چه سود؟ اگر بر پشت یک بام، چراغ برافروزید، درحالى که درون اتاق، تاریک باشد؟ همچنین، چه سود، اگر نور دانش بر زبانتان باشد ولى قلبتان از روشنایى علم، خالى شده و به وحشت گرفتار شود!
پس… بشتابید و در دلهاى تاریکتان، چراغ حکمت برافروزید…»
تقوا، نوعى خویشتن دارى و مالک نفس بودن است. «خویشتن بانى»! رعایت حدّ و مرزها، پا را از محدوده مجاز، فراتر نگذاشتن، بر «خود» مسلّط بودن، چشم و گوش و دست و زبان و قلب را در «اختیار» داشتن!
تقواى هریک از اعضا، به گونه خاصّى است.
ولى…تقواى دل، از همه مشکلتر و مهمتر است.
زیرا، در تقواى قلوب، مسأله نگهدارى دل از وسوسه هاى شیطانى، از ریا و تظاهر، از انگیزه هاى غیرالهى، از شهرت طلبى است، حفظ قلب، از «کینه»، «حسد»، «خودپسندى» و «غرور» است.
تقواى قلب، خضوع و فروتنى است، خدا را دیدن و قیامت را به یاد داشتن و به فکر حساب و کتاب رستاخیز بودن، خانه دل را از غیر خدا خالى کردن، حرص به مال و ثروت نداشتن، محبّت دنیا را در دل نداشتن، اسیر و دلبسته مظاهر فریبنده دنیا نبودن است. تقواى دل، پاکى دل است، صفاى قلب و روشنایى ضمیر و بصیرت درون است.
خدایا… قلبمان را با «تقواى قلوب» بیازماى.
آزمایش، براى بروز جوهره هر چیز، و آشکار شدن خالص از ناخالصى هاست. وقتى طلا را به محک بزنند، عیارش معلوم مى شود.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روى شود هر که در او غش باشد
و روز مشکل، روز امتحان و آزمایش است.
(عِندَ الإمتِحانِ یُکرَمُ الرَّجُلُ أو یُهان)
اینکه از خدا، آزمایش قلبمان را خواسته ایم، براى آن است که عیار خود را، خودمان بدانیم، و گرنه براى پروردگار، معلوم است. زیرا خداوند، داناى آشکار و نهان است، «عالِمُ السِّرِّ وَ الخَفِیّات» است، و «عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» است، هیچ چیزى از خدا پنهان نیست.
امّا…گاهى خودمان، براى خودمان مجهولیم.
گاهى خود را نمى شناسیم. ـ در خویشتن گمیم ـ
بى طاعت عقل، بنده دل گشتیم
مشغول زواجب، به نوافل گشتیم
آن قدر زحجّیتِ ظاهر گفتند
کز باطن کار خویش، غافل گشتیم
اگر خداوند، آزمایشمان کند و صحنه امتحان نسبت به تقواى دل و پرواى درون و پرهیزکارى قلبى و باطنى را پیش آورد، در شناخت و ارزیابى خود اشتباه نخواهیم کرد و دچار غرور نخواهیم شد.
خواجه عبداللّه انصارى، چه خوب خود را شناخته است و دنیاى درون و عالم قلب را… در «مناجات»ش مى گوید:
«الهى…اگر مجرمم، مسلمانم، اگر گنهکارم، پشیمانم!
اگر عقابم خواهى، مطیع فرمانم،… و اگر رحمت فرمایى مستحقّ آنم.
الهى… من غلام آن معصیتم که مرا به «عذر» آورد،
و از آن طاعت بیزارم که مرا به «عُجب» آورد.
«الهى… چون توانستم، ندانستم
و…چون دانستم، نتوانستم.»
خدا خطاپوش و عذرپذیر است.
لغزش هاى گنهکاران را مى بخشد، و «مُقیلُ عَثَراتِ المُذنِبین» است.