دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان با ترجمه + شرح و تفسیر
دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان
ابن عباس نقل کرده است که پیامبر اکرم (ص) برای هر روز از ماه مبارک رمضان دعای ذکر فرموده اند: و ما می خواهیم در این پست دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان را با ترجمه به همراه شرح و تفسیر تقدیم شما کنیم.
همچنین میتوانید برای دیدن بقیه دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان به لینک روبرو مراجعه کنید: (دعای هر روز ماه مبارک رمضان)
متن دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَهِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ وَ الْعِصْمَهَ وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیَاهِبِ التُّهَمَهِ یَا رَحِیما بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ
ترجمه دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان
خدایا در این ماه با رحمتت فروگیر و توفیق و خود نگهدارى نصیبم کن، و از تیرگی هاى تهمت دلم را پاک گردان، اى مهربان به بندگان با ایمان.
شرح دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان از آیت الله مجتهدی
اللَّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَهِ؛ ای خدا من را به رحمت خودت بپوشان
«غش» به معنی مخفی کردن است؛ اگر کسی عیب جنس را بپوشاند در اصطلاح می گویند: غش در معامله کرده است و در حدیث آمده است که: « لَیْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ مُسْلِماً » کسی که آب در شیر می ریزد به مردم می فروشد مسلمان نیست؛ کسی که مال عیب دار را به دیگری می فروشد و عیب آن را مخفی می کند، مسلمان نیست و همچین آدمی خیر هم نمی بیند. اگر رحمت الهی شامل حال ما بشود خیر زیادی به ما می رسد.
وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ؛ خدایا به من توفیق بده
تا موفق به نماز شب بشوم؛ توفیق خواندن دعای ابو حمزه را عنایت کن و … !
سه خصلت مومن
امام جواد(علیه السلام) فرمودند:
مومن به سه خصلت محتاج است که اولین آنها توفیق است
اهمیت زیارت عبد العظیم حسنی
آقا در تهران ساکن است و تا بحال به زیارت شاه عبد العظیم نرفته است! معلوم می شود توفیق ندارد، به زیارت ایشان اهتمام داشته باشید؛ عبد العظیم حسنی نه تنها امام زاده هستند بلکه ایشان از علماء هم بوده اند « من زار عَبد العظیم بِرِی کَمَن زار قَبرَ الحسین بکربلاءِ » ؛ امام زاده طاهر؛ امام زاده حمزه هم در جوار ایشان دفن هستند؛ مقید به زیارت این سه بزرگوار باشید مخصوصا عبد العظیم حسنی که ایشان عالم هم بوده اند و یکی از محدثین بزرگ شیعه می باشند و وکیل امام هادی ( علیه السلام ) در سامرا نیز بوده اند. نقل است که شخصی به خدمت امام هادی (علیه السلام) می رسند؛ حضرت ابتداء سئوال می کردند اهل کجایی؟ اگر می گفتند ما اهل شهر ری هستیم حضرت می فرمودند: « علیکم بالعبد العظیم الحسنی »
زمانی آیت الله وحید را در شهر ری زیارت کردم و خدمت ایشان عرض کردم به منزل من تشریف بیاورید و ایشان گفتند: من از قم آمده ام فقط برای زیارت عبد العظیم حسنی و الان هم باید بروم و بعد مقداری از فضائل ایشان را برای من نقل کردند.
پس مومن اول از همه به توفیق نیازمند است، دوم، مومن به واعظ درونی محتاج است تا همیشه حواس او جمع باشد و از احوال دنیا عبرت آموزی کند؛ همیشه به خودتان بگویید که تا کی از خدا غافل هستی!
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این چند روزه دریابی
سوم- « قبولُ مِن مَن یَنصحه» هر کس که تو را نصیحت می کند از او بپذیر ؛ هر چند که خود آن شخص اهل عمل نباشد؛ مثلا اگر شخصی سیگار می کشد و به شما می گوید: من سیگاری هستم ولی تو سیگاری نشو این نصیحت را از او قبول بکنید.
وَ الْعِصْمَهَ؛ خدایا من را از گناهان حفظم کن
وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیَاهِبِ التُّهَمَهِ؛ خدایا قلب من را از آلودگی های شک پاکیزه کن
یعنی من گرفتار شک نباشم؛ بعضی ها دچار شک هستند و وسوسه خناس به سراغ ایشان می آید و از مبداء تا معاد انسان را در شک می اندازد؛ خدایا من را از این گرفتاری نجاتم بده
دستوری برای نجات از شک:
کسانی که گرفتار وسوسه هستند و در همه مسائل شک می کنند روزی صد مرتبه ذکر شریف « لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم » را بگویند. «الَّذِی یُوَسوِسُ فِی صُدورِ النَّاس»؛ هر کسی که گرفتار است این ذکر را بگوید. یک فردی گرفتار بود و از غصه، لاغر شده بود. گفت شیطان همیشه وسوسه ام می کند. گفتم این ذکر را بگو. ذکر را گفت و راحت شد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به سلمان می فرمایند : اَکثِر مِن قولِ لا حَول و لا قوه … این ذکر را زیاد بگو < فاِنَها کَنزٌ مِن کُنوزِ الجَنه > این ذکر از گنج های بهشت است . هفت بار بعد از نماز مغرب و نماز صبح، جزء تعقیبات است و اولش بسم الله الرحمن الرحیم دارد. (ذکر: «بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم»)
یَا رَحِیماً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِین؛ ای خدایی که نسبت به بنده های مومنت اهل ترحم و مهربانی هستی
خدا خیلی مهربان است یک نعمت هایی خدا به ما می ده که ما از خدا نخواستیم. خدا اینقدر ما را دوست دارد.
دعاهای استحراج شده: 1. خدایا مرا به رحمتت خود بپوشان؛ 2. توفیق به من بده؛ 3. از گناه حفظم کن؛ 4. از شک و گرفتاری وسواس خناس هم نجاتم بده.
شرح دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان از جواد محدثی
غرق در دریاى رحمت خدا
بنده مسکین ما، بیا به دربار ما
تا که شوى منعم از دولت بیدار ما
منم خریدار تو، بیا پناهت دهم
رد نکنم هرکه شد، ز دل خریدار ما
غرق گناهى بیا، بر در ما توبه کن
شامل حالت شود، رحمت سرشار ما
عهد شکستى بیا، هر آنچه هستى بیا
خودم قبولت کنم، نمى شوى خوار ما
اگرچه شرمنده اى، زجرم و تقصیر ما
در صف مستغفرین بیا به بازار ما
غرق گنه! ناامید مشو ز درگاه ما
که عفو کردن بود، در همه دم کار ما
بنده شرمنده تو، خالق بخشنده من
بیا بهشتت دهم، مرو تو در نار ما
در دل شب خیز و ریز، قطره اشگى ز چشم
که دوست دارم کند، گریه گنهکار ما
خواهم اگر بگذرم، از همه عاصیان
کیست که چون و چرا، کند زکردار ما؟
* * *
ماه خیر و برکت، رو به پایان است.
خوشا آنکه در این ماه، قدمى رو به خداوند برداشت،
توبه اى کرد، ذکر و حالى داشت، سوز و گدازى داشت، دعاى نیمه شبى، ناله سحرگاهى! صداى زمزمه «یارب»ى، «خدایا»ئى، نواى ناب «تلاوت»! فغان خسته دلى، بانگ خوبِ «العفو»ى!…
خدایا! رحمت تو گسترده است،
ما را هم مشمول این رحمت قرار ده.
نه آنکه رحمتت، گوشه اى از زندگیمان را فرا گیرد،
نه آنکه، یک روز یا یک لحظه، مورد رحمتت باشیم،
نه … نه، خداوندا، ما را غرق در دریاى رحمت خویش قرار ده.
ردایى از رحمت، بر سراسر وجودمان بپوشان.
* * *
خدایا …
توفیقمان عطا کن، که بى توفیقى، بدعقوبتى است.
دیده و این همه خشک؟!
نَفَس و این همه سرد؟!
تو و این سنگدلى؟!
من و این بى دردى؟!
نه، خدایا، نه… من از پوکى و پوچى و عبث، بیزارم.
زندگیم را سرشار از نیکى بگردان،
حیاتم را، قدم زدنى در «صراط مستقیم» به سوى خودت قرار ده، لحظه هاى عمرم را از نیکى و خیر، پربار بگردان.
توفیقم ده، «عصمت» عطایم کن.
خدایا، دل و دیده ام، قلب و جانم، در معرض خطرهاست:
وسوسه هاى شیطانى، تدلیسهاى ابلیس، ریاها، خودنماییها، فخرفروشیها، غرورها، خودپسندیها.
خدایا… دامهاى شیطان در سر راهم نهاده شده است.
بصیرتى باید، تا دام ها و دانه ها را ببینم و فریب دام و دانه نخوریم.
«عصمت»ى باید، تا قلب و فکرم، از گناه و عصیان، مصون باشد.
«تقوا»یى لازم است، به عنوان یک عامل حفاظت و باز دارنده، تا در سراشیبى هاى سقوط و در زلزله هاى هبوط شرف، نگهبانمان باشد.
اگر «نفس امّاره» را مهار نکنیم،
اگر «غرایز شهوانى» از کنترلمان خارج شود،
اگر «دنیازدگى» به سراغمان آید، اگر…
خدایا، خدایا، چه دامهایى، چه پرتگاهى!
از تو «توفیق» و «عصمت» خواسته ایم.
* * *
خدایا… قلبمان را به تو مى سپاریم،
این قلب را که گناه، آلوده و تیره اش مى کند، تهمت زدن به دیگران، آکنده از کینه و بدبینى اش مى کند، بدبینى، تاریکش مى سازد، بدخواهى، برظلمتش مى افزاید، سوءظن درباره دیگران، کانون فتنه و فسادش مى کند.
خدایا… اگر جسممان به «پاکیزگى» نیاز دارد، جانمان به «پاکى» بیشتر نیازمند است.
اگر بدنمان تطهیر لازم دارد، روحمان طهارت بیشترى مى خواهد.
و این در دست توست، اى پروردگار،
که تو پاک کننده جانها و مطِهّر دلهایى،
تو، خود پاکى، و پاکى را دوست مى دارى و پاکان، اولیاى تو هستند.
خدایا… در «طهارت قلب»، به تو محتاجیم، حاجتمان را برآور،
ـ اى قاضى الحاجات!…ـ