یک شبی مجنون نمازش را شکست از کیست
شعر کامل یک شبی مجنون نمازش را شکست از نظامی گنجوی
شعر و شعور حسینی در فرهنگ ایرانی
شعر کامل یک شبی مجنون نمازش را شکست از نظامی گنجوی
شعر کامل یک شبی مجنون نمازش را شکست از نظامی گنجوی 2
تبیان یک شبی مجنون نمازش را شکست، بی وضو در کوچه لیلا نشست … کامل این شعر زیبا از خمسه نظامی را در ادامه بخوانید.یک شبی مجنون نمازش را شکستبی وضو در کوچه لیلا نشستعشق آن شب مست مستش کرده بودفارغ از جام الستش کرده بودسجده ای زد بر لب درگاه اوپر ز لیلا شد دل پر آه اوگفت یا رب از چه خوارم کرده ایبر صلیب عشق دارم کرده ایجام لیلا را به دستم داده ایوندر این بازی شکستم داده اینشتر عشقش به جانم می زنیدردم از لیلاست آنم می زنیخسته ام زین عشق، دل خونم مکنمن که مجنونم تو مجنونم مکنمرد این بازیچه دیگر نیستماین تو و لیلای تو … من نیستمگفت: ای دیوانه لیلایت منمدر رگ پنهان و پیدایت منمسال ها با جور لیلا ساختیمن کنارت بودم و نشناختیعشق لیلا در دلت انداختمصد قمار عشق یک جا باختمکردمت آوارهء صحرا نشدگفتم عاقل می شوی اما نشدسوختم در حسرت یک یا ربتغیر لیلا بر نیامد از لبتروز و شب او را صدا کردی ولیدیدم امشب با منی گفتم بلیمطمئن بودم به من سر میزنیدر حریم خانه ام در میزنیحال این لیلا که خوارت کرده بوددرس عشقش بیقرارت کرده بودمرد راهم باش تا شاهت کنمصد چو لیلا کشته در راهت کنم.
به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندیدi s ag am.comakha i khaba
خبرهای بیشتر درباره ی
۸ نفر در مورد این مطلب نظر داده اند
برای ارسال نظر لطفا از طریق اپلیکیشن آخرین خبر اقدام فرمایید
خبرهای پیشنهادی
نماد روشنفکر واقعی در ایران، نویسنده نامدار جلال آل احمد
قندپارسی قرار ملاقات عاشقانه لیلی و مجنون!
سر چشمه های ناآرامی چیست؟
بخشی از کتاب فقط تا پنج ثانیه مهلت دارید
پس از این بخوانید
(۱۴:۳۰) ۱۴۰۲۰۶۱۹
مراسم بدرقه شمس آقاجانی
(۱۴:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۹
یکی از نامداران قزوین، کسی که تاریخ را سرود
(۱۳:۳۰) ۱۴۰۲۰۶۱۹
اگر تو کلاغی، من هم بچه کلاغم
(۱۳:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۹
یک کتاب خوب ماندن در وضعیت آخر
(۱۲:۳۰) ۱۴۰۲۰۶۱۹
شاعرانه عشق ما را پی کاری به جهان آورده است
(۱۲:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۹
سر چشمه های ناآرامی چیست؟
(۱۱:۳۰) ۱۴۰۲۰۶۱۹
شاعرانه با لب او چه خوش بود گفت و شنید و ماجرا
(۱۱:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۹
قندپارسی حکایت مرگ و زندگی
(۱۰:۳۰) ۱۴۰۲۰۶۱۹
کتاب خاص باش اثر نویسنده بوشهری روانه بازار نشر شد
(۱۰:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۹
دوخط کتاب خوبی نوری است…
(۰۹:۳۲) ۱۴۰۲۰۶۱۹
بخشی از کتاب به امید بازگردیم
(۰۹:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۹
بخشی از کتاب شما میتوانید مهرِ خود را به فرزندانتان بدهید امّا نه اندیشههایِ خود را
(۰۸:۳۰) ۱۴۰۲۰۶۱۹
دو خط کتاب چه کسی این قرارداد را به جای من امضا کرده است
(۰۸:۱۵) ۱۴۰۲۰۶۱۹
«باغ مخفی» با ترجمه مریم مفتاحی برای نوجوانان منتشر شد
(۲۲:۵۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
بیوگرافی ایلان ماسک نیامده به صدر پرفروشها رسید
(۲۲:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
بخشی از کتاب قلبت را چگونه دور میاندازی؟
(۲۱:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
چاپ کتابی درباره زندگی و جنایات وینستون چرچیل
(۲۰:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
داستانهایی از امام حسین(ع) به روایت اهل سنت به چاپ دهم رسید
(۱۹:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
شعر خوانی زیبایی از دکتر رشید کاکاوند
(۱۸:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
جلال تأثیر بیان را مهمتر از شکل کلامش میدانست
(۱۷:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
برای مردی که بسیار از زمانه خود جلوتر بود!
(۱۶:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
کتاب «بکت پایان بازی نوشتن» رونمایی میشود
(۱۵:۲۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
بخشی از کتاب مگر چقدر وقت داریم
(۱۵:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
قندپارسی قرار ملاقات عاشقانه لیلی و مجنون!
(۱۴:۳۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
یک کتاب خوب حافظه نامحدود
(۱۴:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
نماد روشنفکر واقعی در ایران، نویسنده نامدار جلال آل احمد
(۱۳:۳۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
بخشی از کتاب فقط تا پنج ثانیه مهلت دارید
(۱۳:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
شاه می بخشد، شیخ علی خان نمی بخشد
(۱۲:۳۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
قند پارسی شیشه و آیینه
(۱۲:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
شمس آقاجانی درگذشت
(۱۱:۳۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
دو خط کتاب یادداشتهای شهر شلوغ
(۱۱:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
بخشی از کتاب آدم ، به عشقِ آدم زنده است
(۱۰:۳۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
یک کتاب خوب همیشه خلاق
(۱۰:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
دو خط کتاب مثل خودم که واقعاً نمی دانستم یک بیشعورم
(۰۹:۳۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
دوخط کتاب مادر کسی نیست که تو را در شکمش دارد
(۰۹:۰۵) ۱۴۰۲۰۶۱۸
دست بکشیم از هر آنچه که آزارمان می دهد
(۰۸:۳۰) ۱۴۰۲۰۶۱۸
گردهمایی شاعران آیینی ایرانی و خارجی در «شب دوبیتی»
(۰۸:۰۸) ۱۴۰۲۰۶۱۸
چاپ شعرهای گمشده شاهنامه فردوسی در یک کتاب
(۲۲:۵۰) ۱۴۰۲۰۶۱۷
طلوع از خویش با توضیح سوگل مشایخی
(۲۲:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۷
بخشی از کتاب برای آزمایش لیاقت یک فرد باید چنین کنید
(۲۱:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۷
صاحبِ اثر «تشنه لبان» امام حسین(ع) و امام رضا(ع) هستند
(۲۰:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۷
قصه نویس ایرانی که بیشتر آثارش ترجمه شده است
(۱۹:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۷
بخشی از کتاب دروغ گفتن، همه نیروی آدمی را میطلبد
(۱۸:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۷
شعر اربعین میتواند تبدیل به یک نحله ادبی شود
(۱۷:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۷
قند پارسی حکایتی از مثنوی معنوی
(۱۶:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۷
«جهان به سفر میرود» روایتی که از تصویرگری شروع شد
(۱۵:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۷
«عصر پیدایی» به زودی منتشر میشود
(۱۴:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۷
کتاب شعر شاعر معاصر کرمانشاهی به زبان کُردی هورامی منتشر شد
(۱۳:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۷
صارمی: قبل از تولید آثار فرهنگی به فکر تکمیل زنجیره باشیم
(۱۲:۰۰) ۱۴۰۲۰۶۱۷
بخش ۳۴ – نیایش کردن مجنون به درگاه خدای تعالی
رخشنده شبی چو روز روشن
رو تازه فلک چو سبز گلشن
از مرسلههای زر حمایل
زرین شده چرخ را شمایل
سیاره به دست بند خوبی
بر نطع افق به پای کوبی
بر دیو شهاب حربه رانده
لاحول ولا ز دور خوانده
از نافه شب هوا معنبر
وز گوهر مه زمین منور
زان گوهر و نافه چرخ شش طاق
پر زیور و عطر کرده آفاق
انجم صفت دگر گرفته
زیبندگیی ز سر گرفته
صد گونه ستاره شب آهنگ
بنموده سپهر در یک اورنگ
کرده فلک از فلک سواری
رویین دز قطب را حصاری
فرقد به یزک جنیبه رانده
کشتی به جناح شط رسانده
پروین ز حریر زرد و ازرق
بر سنجق زر کشیده بیرق
مه گرد پرند زر کشیده
پیرایهای از قصب تنیده
گفتی ز کمان گروهه شاه
یک مهره فتاد بر سر ماه
یا شکل عطارد از کمانش
تیریست که زد بر آسمانش
زهره که ستام زین او بود
خوش خو چو خوی جبین او بود
خورشید چو تیغ او جهانسوز
پوشیده به شب برهنه در روز
مریخ به کینه گرم تعجیل
تا چشم عدوش را کشد میل
برجیس به مهر او نگین داشت
کاقبال جهان در آستین داشت
کیوان مسنی علاقه آویز
تا آهن تیغ او کند تیز
شاهی که چنین بود جلالش
آفاق مباد بیجمالش
در خدمت این خدیو نامی
ما اعظم شانک ای نظامی
از شکل بروج و از منازل
افتاده سپهر در زلازل
عکس حمل از هلال خنده
بر جیب فلک زهی فکنده
گاو فلکی چو گاو دریا
گوهر به گلو در از ثریا
جوزا کمر درویه بسته
بر تخت دو پیکری نشسته
هقعه چو کواعب قصب پوش
باهنعه نشسته گوش در گوش
خرچنگ به چنگل ذراعی
انداخته ناخن سباعی
نثره به نثار گوهر افشان
طرفه طرفی دگر زرافشان
جبهه ز فروع جبهت خویش
افروخته صد چراغ در پیش
قلبالاسد از اسد فروزان
چون آتش عود عود سوزان
عذرا رخ سنبله در آن طرف
بیصرفه نکرد دانه صرف
انگیخته غفر چون کریمان
سه قرصه به کاسه یتیمان
میزان چو زبان مرد دانا
بگشاده زبانه با زبانا
عوا ز سماک هیچ شمشیر
تازی سگ خویش رانده بر شیر
اکلیل به قلب تاج داده
عقرب به کمان خراج داده
با صادر و وارد نعایم
بلده دو سه دست کرده قایم
جدی سر خود چو بز بریده
کافسانه سربزی شنیده
ذابح ز خطر دهان گرفته
سعد اخبیه را عنان گرفته
بلع ارنه دعای بلعمی بود
در صبح چرا دو دست بنمود
دلو از کلههای آفتابی
خاموش لب از دهن پر آبی
بنوشته دو بیت زیرش از زر
کاین هست مقدم آن مؤخر
خاتون رشا ز ناقهداری
با بطنالحوت در عماری
بر شه ره منزل کواکب
اجرام بروج گشته راکب
بسته به سه پایه هوائی
بطنالحمل از چهار پائی
عیوق به دست زورمندی
برده زهم افسران بلندی
وان کوکب دیگپایه کردار
در دیگ فلک فشانده افزار
نسرین پرنده پر گشاده
طایر شده واقع ایستاده
شعری به سیاقت یمانی
بیشعر به آستین فشانی
مبسوطه به یک چراغ زنده
مقبوضه دو چشم زاغ کنده
سیاف مجره رنگ شمشیر
انداخته بر قلاده شیر
چون فرد روان ستاره فرد
بر فرق جنوب جلوه میکرد
بنشسته سریر بر توابع
ثالث چه عجب به زیر رابع
توقیع سماکها مسلسل
گه رامح بوده گاه اعزل
میکرد سها ز هم نشینان
نقادی چشم تیز بینان
تابان دم گرگ در سحرگاه
چون یوسف چاهی از بن چاه
پیرامن آن فلک نوردان
پرگار بنات نعش گردان
قاری بر نعش در سواری
کی دور بود ز نعش قاری
مجنون ز سر نظاره سازی
میکرد به چرخ حقهبازی
بر زهره نظر گماشت اول
گفت ای به تو بخت را معول
ای زهره روشن شبافروز
ای طالع دولت از تو پیروز
ای مشعله نشاط جویان
صاحب رصد سرود گویان
ای در کف تو کلید هر کام
در جرعه تو رحیق هر جام
ای مهر نگین تاجداری
خاتون سرای کامگاری
ای طیبتی لطیف رایان
خلق تو عبیر عطر سایان
لطفی کن ازان لطف که داری
بگشای در امیدواری
زان یار که او دوای جانست
بوئی برسان که وقت آنست
چون مشتری از افق برآمد
با او ز در دگر درآمد
کای مشتری ای ستاره سعد
ای در همه وعده صادقالوعد
ای در نظر تو جانفزائی
در سکه تو جهان گشائی
ای منشی نامه عنایت
بر فتح و ظفر ترا ولایت
ای راست به تو قرار عالم
قایم به صلاح کار عالم
ای بخت مرا بلندی از تو
دل را همه زورمندی از تو
در من به وفا نظارهای کن
ور چارت هست چارهای کن
چون دید که آن بخار خیزان
هستند ز اوج خود گریزان
دانست کزان خیال بازی
کارش نرسد به چاره سازی
نالید در آن که چاره ساز است
از جمله وجود بینیاز است
گفت ای در تو پناهگاهم
در جز تو کسی چرا پناهم
ای زهره و مشتری غلامت
سر نامه نام جمله نامت
ای علم تو بیش از آنکه دانند
و احسان تو بیش از آنکه خوانند
ای بند گشای جمله مقصود
دارای وجود و داور جود
ای کار برآور بلندان
نیکو کن کار مستمندان
ای ما همه بندگان در بند
کس را نه به جز تو کس خداوند
ای هفت فلک فگنده تو
ای هر که به جز تو بنده تو
ای شش جهت از بلند و پستی
مملوک ترا به زیر دستی
ای گر بصری به تو رسیده
بی دیده شده چو در تو دیده
ای هر که سگ تو گوهرش پاک
وای هر که نه با تو بر سرش خاک
ای خاک من از تو آب گشته
بنگر به من خراب گشته
مگذار که عاجزی غریبم
از رحمت خویش ده نصیبم
آن کن ز عنایت خدائی
کاید شب من به روشنائی
روزم به وفا خجسته گردد
بختم ز بهانه رسته گردد
چون یک به یک این سخن فرو گفت
در گفتن این سخن فرو خفت
در خواب چنان نمود بختش
کز خاک بر اوج شد درختش
مرغی بپریدی از سر شاخ
رفتی بر او به طبع گستاخ
گوهر ز دهن فرو فشاندی
بر تارک تاج او نشاندی
بیننده ز خواب چون درآمد
صبح از افق فلک برآمد
چون صبح ز روی تازهروئی
میکرد نشاط مهرجوئی
زان خواب مزاج بر گرفته
زان مرغ چو مرغ پر گرفته
در عشق که وصل تنگ یابست
شادی به خیال یا به خوابست