رمان خلافکار خشن من pdf

دانلود رمان خلافکار خشن PDF با لینک مستقیم

دانلود رایگان رمان خلافکار خشن PDF و APK اندروید با لینک مستقیم

نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوترنویسنده رمان.ناشناس

چکیده ای از رمان.

حامین خلافکاری که دل به نگین میده و نگین و حامین با مخالفت شدید خانواده ها ازدواج میکنن …

عمر خوشبختی اونها در درگیری ها و آزار و اذیت نگین و پارپدرمیانی دایی نگین و دعوای خانوادگی و ضربه مغزی و کمای حامین کوتاهه

حامین بعد از مرخص شدن از بیمارستان تصمیم به بهبود اوضاع زندگیش و جدایی از باند خلاف رو داره

ولی روی خوش زندگی با نگین و حامین سر سازگاری نداره و حامین درگیر باند خلاف و نگین تنهای افسرده …

چه امتیازی به این رمان میدی ؟

برای امتیاز دهی کلیک کنید

میانگین رای 3.2 5. تعداد رای ثبت شده : 57

اولین نفر باشید که رای می دهید !

چه امتیازی به این رمان میدی ؟

برای امتیاز دهی کلیک کنید

میانگین رای 3.2 5. تعداد رای ثبت شده : 57

اولین نفر باشید که رای می دهید !

دانلود رمان خلافکار خشن pdf از ناشناس با لینک مستقیم

دانلود رمان خلافکار خشن از ناشناس با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

حامین خلافکاری که دل به نگین میده و نگین و حامین با مخالفت شدید خانواده ها ازدواج می کنن… عمر_خوشبختی اونها در درگیری ها و آزار و اذیت نگین و پارپدرمیانی دایی نگین و دعوای خانوادگی و ضربه مغزی و کمای حامین (کوتاهه) حامین بعد از مرخص شدن از بیمارستان تصمیم به بهبود اوضاع زندگیش و جدایی از باند خلاف رو داره ولی روی خوش زندگی با نگین و حامین سر سازگاری نداره و حامین درگیر باند خلاف و نگین تنهای افسرده ….

خلاصه رمان خلافکار خشن

بعد از اون ماجرا همه چیز به عمارت ختم میشد و برای من فقط چند روزی که حامین مشخص کرده بود اجازه داشتم به خونه پدر و مادرم برم… البته که بابام یه روزایی می خواست به دنبالم بیاد ولی من حامین و کارش رو بهانه می کردم که بابا هم می گفت هر جور راحت هستم…. و هر وقت که شد بهشون سر بزنم. یه روزی که حامین از صبح خیلی زود رفته بود و من توی خونه چرخ می زدم البته با لباس هایی که از نظر حامین مجاز بود تصمیم گرفتم به سراغ اتاق پدرش برم.

پرستارش که همزمان من رو دید که از اتاق بیرون می یام بهم میگه: مشکلی پیش اومده؟! سری به دو طرف تکون میدم و میگم: می خوام ببینمشون فقط. سرش تکون میده و در باز می کنه برام. داخل اتاق پیشم و منتظرم که بره ولی نمیره و با قیافه حق به جانبی بهم زل زده. _می خوام تنها باشم باهاشون… ممکنه. _معذرت می خوام امکانش نیست. یعنی چه که امکانش نیست؟! از اینکه اینطور برای من حق مشخص می کرد اون هم توی تونه خودم لجم می گیره که با اخمای توهم رفته میگم: لطفا برید به کارتون برسین گفتم می خوام تنها باشم…

دکمه بازگشت به بالا