ماهیت علم امام/ علم امامان از چه نوعی است؟

پرسش:
الف- احادیث پیامبران ازکدام علم است اگرعلم الهی است چرا بندگان نمی توانند از قرآن استخراج کنند پیامبر از کجا و چگونه نجس بودن خون و اینکه خوردن، روزه راباطل می کند و نظائر آن و سایر علومی که درقرآن نیامده را می فهمد در حالیکه ما نمی فهمیم؟
ب- مگر پیامبر و ائمه بنده خدا نیستند، همه یک خدا و یک کتاب داریم، چه اشکالی دارد همگان در باره آیات قرآن یک نظر داشته باشیم یعنی همه بتوانیم تفسیر به رای کنیم؟
ماهیت علم امام/ علم امامان از چه نوعی است؟
پاسخ:
پاسخ سؤالات شما را در دو بخش تقدیم می کنیم:
الف- پاسخ به بخش اول سؤال شما مستلزم آنست که ماهیت علم امامان معصوم (علیهم السلام) را بشناسیم در این خصوص گفتنی است؛ سرچشمۀ علوم سرشار ائمه را در چند چیز مىتوان خلاصه کرد:
1. بینش الهى: ائمه (علیهم السّلام) مخازن «علم اللّه» هستند و علوم الهى نزد آنها وجود دارد. امام صادق (علیه السّلام) مى فرماید: «نحن ولاه أمر اللّه و خزنه علم اللّه و عیبه وحی اللّه؛(1) ما والیان امور الهى، مخازن علوم الهى و ظرف وحى الهى هستیم». امامان معصوم ظرفى هستند که همۀ آنچه خداوند بر پیامبرانش وحى کرده را در خود جا دادهاند. علم ائمه به تورات، انجیل و دیگر کتب آسمانى مانند علمشان به قرآن است.(2)
2. همراهى روحالقدس: آنگونه که در روایات آمده، روحالقدس آفریدهاى عظیمتر از ملائکه است. روح القدس در کنار همۀ پیامبران حضور داشته است و همواره با پیامبر اسلام نیز همراه بود و مراقب بود تا حرکات پیغمبر دقیق و صحیح باشد.(3)
3. در اختیار داشتن «کتاب حضرت على» و «صحیفۀ حضرت زهرا» (علیهما السّلام): در روایتهاى بسیارى، با تعابیر گوناگون، سخن از کتاب على و مصحف فاطمه به میان آمده است. این آثار با املاى پیامبر اکرم و خط حضرت على تهیه شده و شامل تمامى احکام تا روز قیامت است که نزد ائمه (علیهم السّلام) وجود داشت و هنگام نیاز به آن رجوع مىکردند و اکنون نزد امام زمان (علیه السّلام) است.(4)
4. عمودى از نور: روایات صحیح بسیارى وجود دارد که همواره عمودى از نور پیش روى ائمه (علیهم السّلام) قرار داشت و همه چیز را در آن مىدیدند. این عمود نور در حقیقت کانال اتصال بین ائمه و پروردگار است که ائمه از این طریق با خدا در ارتباط بودند و آنچه را که مىخواستند از خدا دریافت مىکردند.(5)
5. محدّث بودن ائمه: یکى از ویژگىهاى بارز ائمه، مسألۀ «محدّث بودن» آنهاست که همواره و مطابق نیاز، با آنان سخن گفته مىشد؛ به این معنا که بر آنها الهام مىشد و در گوش و قلبشان، سروش غیبى مىدمید. (6)
علوم اهل بیت (علیهم السلام) بر درس و تکرار متوقف نیست و از روی قیاس و فکر و حدس به دست نمیآید، طبق روایات (7) از طرفی امامان، ولیّ امر خدا و گنجینه علم خدا و رازدار وحی خدا و خزانه داران علم خدا در آسمان و زمین میباشند. و از طرف دیگر علم امام حضوری و لدنّی است(8) علم حضوری و لدنی از سرچشمه های درونی و قلب امام و از راه وحی و الهام به دست میآید.(9) بعلاوه، یکی از راههای علم امامان، از طریق قرآن میباشد. قرآن کتابی است جامع همه علوم مورد نیاز مردم، کلیات و ریشههای همه علوم در این کتاب آسمانی نهاده شده که هرکس به مقدار استعداد و توانش میتواند از آن بهره گیرد. در قرآن میفرماید: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمین»(10) «ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا بیانگر هر چیزی باشد و هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمین باشد.» همچنین حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: «چیزی نیست که دو نفر در آن اختلاف دارند جز اینکه در کتاب خدا ریشهدار و لکن عقول مردم به آن نمیرسد.»(11) بی شک، هرکس به مقدار استعداد ذاتی و غور و تحقیق خود میتواند از آن بهره بگیرد، در این میان، ائمه اطهار(علیهم السلام) که از راهنماییهای پیامبر(صلی الله علیه وآله) و تاییدات الهی و علوم لدنی برخوردار بودهاند بر سایر مردم برتری دارند، مطالبی را از قرآن استفاده میکردند که برای دیگران مقدور نبوده و نیست و این مطلب در احادیث منصوص است.(12)
بعلاوه بر اساس سفارش قرآن و سنت، سفارش شده ایم برای فهم قرآن، پس از پیامبر اکرم، در زمانه حضور امامان معصوم به آن ذوات مقدسه که همانا مفسران واقعی (ثقل اصغر) و برخوردار از راهنماییهای پیامبر و تاییدات الهی و علوم لدنی اند و در عصر غیبت به فقها و عالمان بالله رجوع کنیم اما در خصوص دو نمونه ای که اشاره کردید اجمالاً لازم به ذکر است:قران کریم در آیات متعددی به حرام بودن خون تصریح می کند. (13) و نیز در خصوص بطلان روزه گفتنی است: هر چند که خود کلمه «صیام» بر امساک از خوردن و آشامیدن دلالت میکند، ولی خداوند در آیهای از قرآن به صورت ضمنی، به ممنوع بودن خوردن و نوشیدن در هنگام روزه بودن اشاره میکند.(14) مفهوم این دستور قرآنی، این است که خوردن و آشامیدن، قبل از طلوع فجر و اذان صبح، جایز است ولی بعد از اذان صبح تا اول شب، باید خوردن و آشامیدن ترک شود.
ب- در پاسخ به سؤال دومتان گفتنی است: بی شک، همه خلایق و از جمله انبیاء و اوصیاء بنده خدا هستیم و اینکه در تشهد نماز، ابتدا بر بندگی پیامبر و سپس بر پیامبری و رسالتش شهادت می دهیم گواه آنست که هیچ شأن و مقام و منزلتی والاتر از بندگی و عبودیت خداوند نیست و اساساً فلسفه آفرینش انسان و جهان برای بندگی خالق هستی بخش است و اما این موضوع، منافاتی با این مطلب ندارد که به تحقیق، مسیر دستیابی به صراط بندگی و عبودیت خداوند و شناخت و معرفت آداب و برنامه های بندگی که زمینه ساز سعادت و کمال حقیقی انسان است، جز از طریق اعتقاد و اتصال و اطاعت از انبیاء و اوصیاء الهی مقدور و میسور نیست. فلذا رابطه بندگی و رسالت یک رابطه مستقیم و دوسویه است و به عبارتی حکم دو بال برای پریدن و وصال به سرمنزل سعادت را دارد. از اینرو طبق آیات قرآن و روایات دینی و در لسان ادعیه، اطاعت و پیروی از پیامبر و اولوالامر(علیهم السلام) واجب شمرده شده و کسی که از اطاعت ایشان تخلف ورزد اهل شقاوت بوده و روی سعادت را نخواهد دید. همچنین درست است همه یک خدا داریم و همه بندگان حضرت اوییم، به همین دلیل باید تلاش کرد بگونه ای حرکت و عمل کنیم که طبق خواست و رضایت او و در صراط و مسیر نور و هدایت او حرکت کنیم.
بی شک، راه رسیدن به سعادت و کمال حقیقی و وصال حضرت دوست، تنها از یک صراط عبور می کند که همان صراط مستقیم است. اگر قرار بود هر کس، طبق میل و خواست خودش و بر اساس درک و فهم خودش بشناسد و بفهمد و حرکت کند که لزومی نداشت خدای متعال، 124 هزار پیامبر مرسل و غیرمرسل و اوصیاء و اولیاء الهی را بعنوان حجت های خویش، برای هدایت خلق و تفسیر و تنویر کتاب و تبیین معارف حقه دین الهی و پیشگیری از انحراف و التقاط و تحریف و خودتفسیری ها و مبارزه با گمراهی و ضلالت ها به سوی خلایق ارسال کند، آن هم با آنهمه مشکلات و مشقت ها و دشواری هایی که دشمنان دین و ملت، بر سر راه ایشان ایجاد کرده و از هیچ اذیت و آزاری در حق عزیزترین بندگان خدا دریغ نکرده اند. مضافاً اینکه با وجود ارسال انبیاء و اوصیاء و حضور اولیاء الهی در بین مردم، در طول تاریخ، سامری ها، علمای خودفروخته و گمراه و سوء استفاده کنندگان و شیطان صفتان، از هیچ تلاشی برای تفسیر به رأی، انحراف و التقاط در دین و شریعت و فرقه فرقه کردن اقوام و امم دریغ نکرده و توفیقات بساری نیز داشته اند، تصور کنید اگر نبود جریان اصلی هدایت و حجت های الهی،(صراط انبیاء و اوصیاء) و قرار بود هر کس بر اساس فهم و درک خودش در صراطی حرکت می کرد که همانا همه عالم را صراط هوای نفس فرا می گرفت و دیگر به اغوای شیطان و اعوان و انصارش و امثال سامری ها برای گمراهی بشر نیازی نبود.
پی نوشت ها:
1. کلینی، کافى، کتابفروشی علمیه اسلامیه، تهران، 1369، ج 1، ص 192.
2. ر.ک: معرفت، محمد هادی، پرتو ولایت، موسسه فرهنگی تمهید، قم، 1384.
3. امام صادق (علیه السّلام) مىگویند: «روحالقدس پس از وفات پیغمبر (صلّى اللّه علیه و آله) به امام منتقل شد.» مجلسی، بحار، احیاء التراث العربی، بیروت، ج 25، ص 58.
4. ر. ک: بحار، پیشین، ج 26، ص 18-66.
5. شیخ مفید نقل مىکند که شخصى به نام حارث نضرى از امام صادق علیه السّلام پرسید: امام در پاسخ گفتند: «[اگر چنین چیزى پیش بیاید، در همان لحظه از جانب خداوند]در قلبمان نقطهاى روشن مىشود و در گوشمان سروشى دمیده مىشود [و پاسخ آن براى ما روشن مىشود]»، بحار، ج 26، ص 18 و 19.
6. شیخ مفید از ابو هاشم جعفرى روایت مىکند: «سمعت الرضا علیه السّلام یقول: “الأئمه علماء حلماء صادقون مفهّمون محدّثون؛ ائمه همگی دانشمند، راستگو، دارای فهم بسیار خداداد، و محدث می باشند». بحار، پیشین، ج 26، ص 66، برای مطالعه بیشتر ر.ک: معرفت، محمد هادی، پرتو ولایت، پیشین.
7. ر. ک: کلینی، اصول کافی، پیشین، ج 1، ص 367.
8. در قالب تمثیل، حوضی را تصور کنید که در زمین حفر شده، اگر آب این حوض از بیرون به داخل آن جریان یابد در این صورت ممکن است از صفا و دوام و کثرت کمتری برخوردار باشد، اما اگر آب از زیر آن بجوشد و به آن داخل گردد، در این صورت ممکن است زلالتر و بادوامتر و کثیرتر باشد. قلب انسان نیز مانند حوض، و علم مانند آب، و حواس پنجگانه مانند نهر میباشند، علم امام به گونه دوم و علم دیگر انسانها به گونه اول است. ر.ک: فیض کاشانی، علم الیقین، نشر بیدار، قم، 1377، ص 480.
9. الهام درجات خفیفهای از وحی است و در تمام زمانها و برای تمام افراد امکان پذیر است و هر قدر روح فرد به اعتدال نزدیکتر شود، الهامات وارد شده فزونی و شدت مییابد، و این از برکات و رحمات الهی است که وقتی باب نبوت و وحی منسد میگردد، باب الهام گشوده میشود.
10. سوره نحل/ آیه89.
11. الکافی، پیشین، ج1، ص60.
12. برای مطالعه بیشتر ر.ک: مقاله بررسی علم ائمه معصومین(علیهمالسلام) از دیدگاه قرآن، حدیثه عسگری.
13. بعنوان نمونه: « إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیم؛ خداوند تنها (گوشت) مردار و خون و گوشت خوک، و آنچه نام غیر خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است (ولى) آن کس که مجبور شود (در موقع ضرورت براى حفظ جان خود از آن بخورد) در صورتى که ستمگر و متجاوز نباشد گناهى بر او نیست، خداوند بخشنده و مهربان است.»، سوره بقره/آیه ۱۷۳.
14. «وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیْلِ؛ و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه شب براى شما آشکار شود، سپس روزه را تا شب، ادامه دهید.» سوره بقره/ آیه 187.
منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی