شرایط وقف زمین برای مسجد
پرسش: شرایط وقف زمین برای مسجد چیست؟ در کل شرایط وقف کردن چیست؟
شرایط وقف طبق نظر آیت الله خامنه ای
۱. شرایط واقف (وقف کننده):
از شرایط واقف، بلوغ، عقل، قصد، اختیار و عدم حجر است.
مثال: اگر واقف اکراه بر وقف شده باشد، تا زمانی که اجازهی او به آن ملحق نشود، وقف صحیح نیست. حتی با اجازهی بعدی او هم، بنا بر احتیاط واجب، وقف صحیح نیست.
مسئله
لازم نیست واقف مسلمان باشد.
۲. شرایط مال وقفشده:
– از اعیان باشد. (نه از منافع یا دیون)
– در ملکیت وقفکننده باشد.
– دارای منفعت حلال باشد. (برخلاف آلات قمار)
– منفعت آن، متعلق حق غیر که مانع از تصرف است، نباشد. بنابراین واقف نمیتواند ملکی را که رهن داده، وقف نماید.
– اصل مال، با استفاده از منافع آن، تمام نشده و به مقدار قابل توجهی باقی بماند. بنابراین وقف خوردنی و آشامیدنی، یا گُل برای بوییدن صحیح نیست.
– قابلیت ملکیت داشته باشد. بنابراین وقف شراب یا خوک صحیح نیست.
– قابل تحویل باشد. لذا وقف حیوان فراری که امکان تحویل آن نیست، صحیح نیست.
– برای منفعت حرام وقف نشده باشد. بنابراین وقف مکانی برای فروش شراب، یا برای استفادهی فِرَق ضالّه باطل است.
مسئله
مال موقوفه لازم نیست بالفعل قابلیت انتفاع داشته باشد، بلکه اگر در معرض انتفاع هم باشد کافی است؛ مانند وقف درختی که دو سال دیگر ثمر میدهد.
۳. شرایط موقوف علیهم (افرادی که مال برای آنان وقف شده)
– معین باشند. بنابراین وقف چیزی برای یکی از دو مسجد یا یکی از دو نفر، صحیح نیست.
– اگر وقف خاص است، در هنگام وقف، حداقل یک نفر از موقوفعلیهم موجود باشند.
– اگر وقف عام است، هنگام وقف، امکان موجود شدن موقوفعلیهم باشد.
– بنا بر احتیاط واجب، مرتد فطری یا کافر حربی نباشند.
۴. شرایط کلی وقف:
– انشاء وقف: در وقف نیت بهتنهایی کافی نیست، بلکه انشاء وقف نیز لازم است. فرقی نمیکند انشاء وقف با لفظ و صیغهی خاصی باشد یا هر فعلی که بر این معنا دلالت کند که به آن وقف معاطاتی گویند؛ مثلاً واقف زمینی را بهعنوان مسجد بسازد و در اختیار عموم گذارد و گروهی هم در آن نماز بخوانند یا پلی برای عابرین بسازد و بعضی هم با اجازهی واقف از آن عبور کنند، در تحقق وقف کافی است.
– صیغهی وقف لازم نیست عربی باشد و هر لفظی که دلالت بر انشاء وقف نماید، کافی است؛ مانند اینکه گفته شود «وَقَفتُ»، یعنی وقف کردم یا «جَعَلتُهُ مُوقُوفاً»، یعنی بهعنوان موقوفه قرار دادم یا «هذا وقفٌ»، یعنی این وقف است.
– وقف نباید موقّت و زماندار باشد؛ بلکه باید دائمی باشد.
– بنا بر احتیاط واجب، وقف باید قطعی باشد؛ یعنی معلّق و مشروط به شرطی نباشد.
– وقف باید برای دیگران باشد، نه برای خود واقف.
– وقف قصد قربت لازم ندارد.
– در وقف باید قبض صورت بگیرد. (در ادامه در مورد قبض مطالبی خواهد آمد.)
– اذن واقف در قبض، شرط است.
– در وقف عام و بهخصوص در وقف خاص، بنا بر احتیاط مستحب، قبول از طرف موقوفعلیهم لازم است. در وقف عام قبول بر عهدهی حاکم یا نماینده او است.
– در وقف مسجد، علاوه بر شروط ذکرشده، قصد عنوان مسجد نیز نیاز است. بنابراین اگر مکانی صرفاً برای عبادت و نماز مسلمانان وقف شود، وقف صحیح است. لکن مسجد محسوب نمیشود.
مسئله
واقف هنگام وقف میتواند شرط کند که هر زمان نیازمند شد، وقف به او برگردد که در این صورت، اگر واقف بمیرد و قبل از مرگ محتاج شده باشد، بهعنوان ارث محسوب میشود و اگر محتاج نبوده است، به حالت وقف باقی میماند.
احکام وقف طبق نظر آیت الله سیستانی
مسأله ۲۶۹۳ ـ اگر کسی چیزی را وقف کند، از ملک او خارج میشود و خود او و دیگران نمیتوانند آن را ببخشند یا بفروشند، و کسی هم از آن ملک ارث نمیبرد، در بعضی از موارد که در مسألههای (۲۱۰۴ و ۲۱۰۵) گفته شد، فروختن اشکال ندارد.
مسأله ۲۶۹۴ ـ لازم نیست صیغه وقف را به عربی بخوانند، بلکه اگر مثلاً بگوید این کتاب را بر طلاب علوم دینی وقف کردم، وقف صحیح است، بلکه وقف به عمل نیز محقق میشود مثلاً چنانچه حصیری را به قصد وقف بودن در مسجد بیندازد، و یا ساختمانی را بهطوری که مساجد را به آنطور میسازند به قصد مسجد بودن بسازد، وقفیت محقّق میشود، ولی به قصد تنها وقفیت محقق نمیشود. و قبول در وقف لازم نیست چه وقف عام باشد، و چه وقف خاص، و همچنین قصد قربت لازم نیست.
مسأله ۲۶۹۵ ـ اگر ملکی را برای وقف کردن معین کند و پیش از آنکه وقف کند پشیمان شود یا بمیرد، وقف واقع نمیشود؛ و همچنین اگر در وقف خاص قبل از قبض موقوف علیه بمیرد.
مسأله ۲۶۹۶ ـ کسی که مالی را وقف میکند، باید از موقع وقف کردن، مال را برای همیشه وقف کند، و اگر مثلاً بگوید این مال بعد از مردن من وقف باشد، چون از موقع خواندن صیغه تا مردنش وقف نبوده است، صحیح نیست، و نیز اگر بگوید تا ده سال وقف باشد و بعد از آن نباشد، یا بگوید تا ده سال وقف باشد، بعد، پنج سال وقف نباشد و دوباره وقف باشد، وقف صحیح نیست، ولی در این صورت اگر قصد حبس کند، حبس واقع میشود.
مسأله ۲۶۹۷ ـ وقف خاص در صورتی صحیح است که مال وقف را تحت تصرف کسانی که برای آنها وقف شده، یا وکیل یا ولی آنها درآورد، و کافی است کسانی که از طبقه اوّل موجودند تصرف کنند، و اگر بعضی از آنها تصرف کنند فقط نسبت به آنها صحیح است، ولی اگر چیزی را بر اولاد صغیر خود وقف کند، اگر عین در دست خود او باشد کافی است و وقف صحیح است.
مسأله ۲۶۹۸ ـ در اوقاف عامه از قبیل مدارس، و مساجد و امثال اینها، قبض معتبر نیست و وقفیت به مجرّد وقف نمودن محقق میشود.
مسأله ۲۶۹۹ ـ وقف کننده باید بالغ و عاقل باشد، و با قصد و اختیار وقف کند و شرعاً بتواند در مال خود تصرف نماید، بنابراین سفیه ـ یعنی: کسی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف میکند ـ چون حق ندارد در مال خود تصرف نماید، اگر چیزی را وقف کند صحیح نیست.
مسأله ۲۷۰۰ ـ اگر مالی را برای بچهای که در شکم مادر است و هنوز به دنیا نیامده است وقف کند، صحت آن محل اشکال است، و لازم است رعایت احتیاط نمایند، ولی اگر برای اشخاصی که فعلاً موجودند و بعد از آنها برای کسانی که بعداً به دنیا میآیند وقف نماید، اگرچه در موقعی که وقف محقق میشود در شکم مادر هم نباشند، مثلاً چیزی را بر اولاد خود وقف کند که بعد از آنان وقف نوههای او باشد، و هر دستهای بعد از دسته دیگر او از وقف استفاده کنند، صحیح است.
مسأله ۲۷۰۱ ـ اگر چیزی را بر خودش وقف کند، مثل آنکه مغازهای را وقف کند که درآمد آن را بعد از مرگ او خرج پرداخت دیون، یا استیجار برای عبادات او نمایند، صحیح نیست، ولی اگر مثلاً منزلی را برای اسکان فقرا وقف کند و خودش فقیر شود، میتواند در آن ساکن شود، و اما اگر به نحوی وقف کند که اجاره آن را میان فقرا توزیع کنند و خودش فقیر شود، گرفتن او از آن مال محل اشکال است.
مسأله ۲۷۰۲ ـ اگر برای چیزی که وقف کرده متولّی معین نموده باشد، باید مطابق قرارداد او رفتار شود، و اگر معین ننموده باشد، چنانچه بر افراد مخصوص مثلاً بر اولاد خود وقف کرده باشد، اختیار استفاده با خود آنان است، و اگر بالغ نباشند اختیار با ولی ایشان است، و برای استفاده از وقف اجازه حاکم شرع لازم نیست، ولی برای آنچه مصلحت وقف یا مصلحت نسلهای آینده است مثل تعمیر کردن وقف و اجاره دادن آن به نفع طبقات بعدی اختیار با حاکم شرع است.
مسأله ۲۷۰۳ ـ اگر ملکی را مثلاً بر فقرا یا سادات وقف کند، یا وقف کند که منافع آن به مصرف خیرات برسد، در صورتی که برای آن ملک متولّی معین نکرده باشد، اختیار آن با حاکم شرع است.
مسأله ۲۷۰۴ ـ اگر ملکی را بر افراد مخصوصی، مثلاً بر اولاد خود وقف کند که هر طبقهای بعد از طبقه دیگر از آن استفاده کنند، چنانچه متولّی وقف آن را اجاره دهد و بمیرد، اجاره باطل نمیشود، ولی اگر متولّی نداشته باشد و یک طبقه از کسانی که ملک بر آنها وقف شده، آن را اجاره دهند، و در بین مدت اجاره بمیرند، چنانچه طبقه بعدی آن اجاره را امضاء نکنند، اجاره باطل میشود، و در صورتی که مستأجر مالالاجاره تمام مدت را داده باشد، مابقی مالالاجاره را از زمان باطل شدن، پس میگیرد.
مسأله ۲۷۰۵ ـ اگر عین موقوفه خراب شود، از وقف بودن بیرون نمیرود مگر آنکه وقف مقید به عنوان خاصی باشد و آن عنوان از بین برود، مثل اینکه باغ را به قید باغ بودن وقف کرده باشد که اگر آن باغ خراب شود وقف باطل میشود، و به ورثه واقف برمیگردد.
مسأله ۲۷۰۶ ـ ملکی که مقداری از آن وقف است، و مقداری از آن وقف نیست، اگر تقسیم نشده باشد، متولّی وقف و مالک قسمتی که وقف نیست میتوانند وقف را جدا کنند.
مسأله ۲۷۰۷ ـ اگر متولّی وقف خیانت کند، مثلاً عایدات آن را به مصرفی که معین شده نرساند، حاکم شرع امینی را به او ضمیمه مینماید که مانع از خیانتش گردد، و در صورتی که ممکن نباشد، میتواند او را عزل و بجای او متولّی امینی را معین نماید.
مسأله ۲۷۰۸ ـ فرشی را که برای حسینیه وقف کردهاند، نمیشود برای نماز به مسجد ببرند، اگرچه آن مسجد نزدیک حسینیه باشد، ولی اگر ملک حسینیه باشد، با اجازه متولّی میشود بهجای دیگر منتقل نمود.
مسأله ۲۷۰۹ ـ اگر ملکی را برای تعمیر مسجدی وقف نمایند، چنانچه آن مسجد احتیاج به تعمیر نداشته باشد و انتظار هم نرود که در آینده نه چندان دور احتیاج به تعمیر پیدا کند، و نیز ممکن نباشد که عایدات آن ملک را جمع نموده و نگهدارند که تا بعدها به تعمیر مسجد برسد، در این صورت احتیاط لازم آن است که عایدات آن ملک را در آنچه نزدیک به مقصود واقف بوده، صرف نمایند مانند تأمین بقیه احتیاجات مسجد یا تعمیر مسجد دیگر.
مسأله ۲۷۱۰ ـ اگر ملکی را وقف کند که عایدی آن را خرج تعمیر مسجد نمایند، و به امام جماعت و به کسی که در آن مسجد اذان میگوید بدهند، در صورتی که برای هر یک مقداری معین کرده باشد باید همانطور مصرف کنند، و اگر تعیین نکرده باشد باید اوّل مسجد را تعمیر کنند، و اگر چیزی زیاد آمد متولّی آن را بین امام جماعت، و کسی که اذان میگوید بهطوری که صلاح میداند قسمت نماید، ولی بهتر آن است که این دو نفر در تقسیم با یکدیگر صلح کنند.