ارتباط تلفنی با جنس مخالف
با پسرى دوست هستم که به دلیل نداشتن شرایط مناسب پسر براى ازدواج، نمىتوانیم با هم ازدواج کنیم و حدود دو سال است که تلفنى با هم ارتباط داریم و شدیدا نیاز جنسى داریم، باید چه کار کنیم؟
البته به طور حضورى هم همدیگر را دیدهایم؛ ولى رابطهاى نداشته ایم. در ضمن مىخواستم بدانم وقتى از طریق تلفن تحریک مىشویم و رطوبتى از ما خارج مىشود، چه حکمى دارد؟
شرمندهام از این سوال و متشکر مىشوم اگر جوابم را واضح بدهید. در ضمن مىدانم که فرمهاى صیغه موقت هم هست، ولى من نمىخواهم از این فرمها استفاده کنم و از آبروریزى و یا خبردار شدن خانواده و اطرافیان مىترسم. خواهش مىکنم مرا راهنمایى کنید.
از نظر شرعى ترشحات هنگام گفت و گوى جنسى تا وقتى که اطمینان به منى بودن آن نباشد، پاک است. البته تشخیص منى براى پسران آسانتر است؛ ولى براى دختران خیلى کم اتفاق مىافتد و تا وقتى اطمینان پیدا نشده، پاک است. محرمیت دختر و پسر نیز بنابر نظر اکثر مراجع تقلید، بدون اجازه پدر جایز نیست. علت ضرورت اجازه پدر، اهمیت و ارجمندى آینده زندگى دختر است؛ زیرا به تجربه ثابت شده است که بیشتر پسران لذت خود را مىبرند و هنگامى که به طور جدى مسئله ازدواج مطرح مىشود، تمام وعدههاى قبلى را فراموش مىکنند!!
بنابراین در این گونه روابط- به ویژه دختران- بسیار باید احتیاط کنند که زندگى آینده آنان، به خطر نیفتد. موارد متعددى پیش آمده که چنین دخترانى بعد که … گرفتار افسردگى شده و حتى خودکشى کردهاند.
جهت توضیح بیشتر در این باره، بیان نکات زیر مفید و ضرورى است:
نیازهاى عاطفى و غرایز دیگر در ایام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزیدن» سوق مىدهد. البته این یک امر طبیعى و غریزى است و کمتر مىتوان راهى براى گریز از آن پیدا کرد.
آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایى بر احساسات و پرهیز از مخاطراتى است که ممکن است فرد را به گرفتارىهاى مختلف روحى و جسمى دچار سازد.
قرآن به مردان سفارش مىکند: با دخترانى که روابط دوستى مخفیانهاى با دیگران داشتهاند، ازدواج نکنند … «فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ»[1]؛ «آنان را با اجازه خانوادههایشان به همسرى خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید؛ [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانى نباشند».
در آیه دیگر، مردان را به پاکدامنى سفارش کرده و از روابط پنهانى بازداشته است: «… وَ لا مُتَّخِذِی أَخْدانٍ …»[2].
بنابراین یک فرد مسلمان- که هر روز با یاد خدا روز را آغاز مىکند و معتقد به دستورات الهى و قرآن کریم است- هرگز این سخن الهى را زیر پا نخواهد گذاشت. اینکه قرآن یکى از شرایط ازدواج را همین قرار داده است، شاید بدین جهت باشد که هر کدام که قبل از ازدواج داراى چنین تجربیاتى بوده و با فرد یا افراد دیگرى رابطه دوستى داشته است؛ مطمئنا پس از ازدواج و در روابط عاطفى و نزدیک خود با همسرش، آن تجربیات را به یاد خواهد آورد. در این صورت ویژگىهاى رفتارى، اخلاقى و شخصیتى دوست قبل از ازدواج به خاطرش آمده و به مقایسه بین همسر فعلى و دوست قبلىاش مىپردازد. حتّى ممکن است در بعضى موارد، به احساس شکست در این ازدواج یا برتر بودن تجربه قبلى، نتیجهگیرى کند و این بزرگترین لطمهاى است که در همان اوایل ازدواج به خود وارد مىکند!! در حالى که ازدواج باید به آرامش بینجامد و اصلًا فلسفه ازدواج هم همین رسیدن به آرامش است که قرآن نیز به آن اشاره مىکند؛ ولى وقتى چنین امورى پیش مىآید، چگونه ازدواج مىتواند آرامش بخش باشد و زن و شوهر (زوجین) به تکمیل و رشد همدیگر بپردازند؟! این آغاز «اضطراب» است؛ اضطرابى که در تمام وجود و هستى آنها لانه مىکند و به جاى زندگى مشترک لذت بخش، تجربه احساسى و موقت گذشته را زنده مىکند. نتیجه این هم افسوس و ناراحتى چیز دیگرى نیست.
علاوه بر این چنین دختران و پسرانى که به صورت نامشروع و غیرقانونى با یکدیگر ارتباط برقرار مىکنند، بسیارى از انرژىهاى عاطفى خود را- که خداوند به عنوان سرمایهاى بزرگ در وجود آنها به ودیعه نهاده تا صرف همسر حقیقى خود و نیز تربیت فرزندان خود کنند- در این دوران دوست بازى، از دست مىدهند و در فرداى زندگى خود، احساس گناه مىکنند.
بنابراین چه خوب است در اولین فرصت و با وجود امکانات و شرایط کافى و خواستگار مناسب و شایسته، اقدام به ازدواج کنید. بدانید که ازدواج هم پاسخى به نیاز تکوینى موجود در انسان است و هم مایه رشد، کمال، تکمیل و آرامش یافتن او است.
اما مشکلى که ممکن است در بین باشد، چگونگى یافتن همسر مناسب و شایسته است؟ اگر خواستگار یا خواستگارانى دارید، به یکى از آنها- که از شایستگى کافى برخوردار است- پاسخ مثبت دهید. در غیر این صورت موضوع را با مراکز مشاوره ازدواج در دانشگاه یا در شهرستان محل سکونتتان، در میان بگذارید. آنان با حفظ و رعایت شأن دختر بودن، مقدمات معرفى و مراسم خواستگارى و غیره را فراهم مىنمایند.
در هر صورت تا قبل از ازدواج، شایسته است این غریزه را به طور موقّت کنترل کرده و عفت و پاکى و پاکدامنى خود را همچون گذشته حفظ و حراست کنید.
جهت کنترل این غریزه، توجه شما را به راه کارهاى ذیل جلب مىکنیم:
- پرهیز از فکر و ترسیم صحنههاى محرک در ذهن و خیال؛
عبداللَّه بن سنان از امام صادق علیه السلام نقل مىکند: «ان عیسى قال للحواریین:
… ان موسى امرکم ان لاتزنوا و انا آمرکم ان لاتحدثوا انفسکم بالزنا فضلًا عن ان تزنوا فان من حدث نفسه بالزنا کان کمن او قد فى بیت مزوق فافسد التزاویق الدخان و ان لم یخرق البیت»؛ عیسى به اصحاب خود گفت: … موسى به شما دستور داد که زنا نکنید و من به شما دستور مىدهم که فکر زنا هم در سر نپرورانید تا چه رسد به اینکه زنا کنید؛ زیرا کسى که خیال زنا کند، مانند کسى است که در خانهاى نقش و نگار شده، دود و آتش به پا کند. چنین کارى گرچه خانه را نمىسوزاند؛ ولى زینت و صفاى آن را مکدر کرده و فاسد مىکند»[3].
- دورى از نگاههاى مسموم و مناظر تحریکآمیز؛
قرآن کریم در دو آیهمتوالى، دستور به اغماض چشم از نگاه حرام و هوسآلود داده است. در آیه اول مىفرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ …»[4]؛ «به مؤمنان بگو: دیدههایشان- را از نامحرمان- فرونشانند و نهانگاههاى خود را- از وقوع در حرام- نگه دارند». در آیه بعدى مىفرماید:
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»[5]؛ «به زنان مؤمن بگو چشمهایشان را فرو گیرند و نهانگاههاى خویش را محافظت کنند».
جالب این است که در هر دو مورد، خداوند متعال نخست به مراقبت از نگاه محرّک و عفت چشم و آن گاه به حفاظت از عورت، فرمان داده است.
رسول اکرم صلى الله علیه و آله مىفرماید:
«النظره سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکهاخوفاً من اللَّه اعطاه اللَّه ایماناً یجد حلاوته فى قلبه»[6]
؛ «نگاه هوسآلود، تیرى است مسموم از تیرهاى شیطان؛ هر کس آن را به جهت خوف الهى ترک کند، خداوند ایمانى به او مىبخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس مىکند».
- گوش ندادن به آوازها و موسیقىهاى تحریککننده و مبتذل؛
در حدیثى آمده است:
«ان رجلا سأله عن سماع الغناء فنهى عنه و تلا قول اللَّه
عز و جل: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا»[7] و قال یسألالسمع عما سمع والفؤاد عمّا عقد والبصر عما ابصر»؛ «مردى از امام صادق علیه السلام درباره شنیدن آواز محرک پرسید، حضرت از آن نهى کرده، این آیه را خواند:
«به یقین گوش و چشم و دل هر یک مورد سؤال خواهند بود» و فرمود: گوش از آنچه شنیده و قلب از آنچه بدان دل بسته و چشم از آنچه دیده است، مسؤول بوده و بازخواست خواهند شد»[8].
- اجتناب شدید از نشستهاى غفلتزا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحریکآمیز؛
از حضرت امام باقر علیه السلام روایت شده است:
«من اصغى الى ناطق فقد عبده، فان کان الناطق یؤدى عن اللَّه عزوجل فقد عبداللَّه و ان کان یؤدى عن الشیطان فقدعبد الشیطان»[9]؛
«هرکس به سخن گویندهاى گوش فرا دهد، او را بندگى کرده است. پس اگر ناطق از خدا بگوید شنونده، خداوند را بنده شده و اگر از شیطان و سخنان شیطانى بر زبانش جارى کند، قطعاً بندگى شیطان کرده است».
بىتردید پرخورى و بىنظمى در خوردن، در ذخیرهسازى و انباشتن مواد تحریکزا مؤثر است.
در حدیثى حضرت رسول صلى الله علیه و آله- پس از آنکه جوانان را به ازدواج ترغیب مىکند- مىفرماید: «هرکس قدرت بر ازدواج ندارد، روزه بگیرد، یقیناً روزه نیروى غریزه او را تضعیف مىکند»[10].
- اشتغال، ورزش و سرگرمىهاى مفید؛
با وجود فراغت، هم مواد غذایى در تقویت غریزه به مصرف مىرسد و همفکر و خیال مصروف چارهسازى براى پر کردن اوقات فراغت مىشود و لذا در روایات بر اشتغال و کار و پرهیز از فراغت، تأکید بسیار شده است.
حضرت امام صادق علیه السلام مىفرماید: «وهکذا الانسان لو خلا من الشغل لخرج من الاشر والعبث والبطر الى ما یعظم ضرره علیه و على من قرب منه …»[11]؛ «و همینگونه انسان اگر بىکار و فارغ باشد، به بیهودگى و سرمستى دچار مىشود و بر اثر آن به مسائلى مبتلا مىشود که زیان آن- هم بر خود و هم بر نزدیکان او- سنگینى خواهد کرد …».
- تلاوت قرآن؛
بىشک انس با قرآن، تلاوت و تدبّر و در مضامین آن، خود شفاى هر دردى است که به سرعت کار هر پریشانى را رو به سامان مىبرد و زخمهاى پنهان را التیام مىدهد. همتها را تا آسمانها بالا مىبرد و بشر را از فرو رفتن در عالم حیوانات نجات مىبخشد.
امیرمؤمنان علیه السلام مىفرماید: «و تعلّموا القرآن فانه ربیع القلوب واستشفوا بنوره فانه شفاء الصدور و احسنوا تلاوته فانه انفع القصص»[12]؛ «قرآن را فرا گیرید؛ زیرا قرآن بهار دلها است و از نور آن بر مرضها و دردهاى خود مرهم بگذارید؛ زیرا آن داروى شفا بخش سینهها است و آن را نیکو تلاوت کنید که به یقین سودمندترین قصهها است».
خلاصه اینکه: راه حل دین در خصوص نوع مقابله و مواجهه با غریزه جنسى، نخست ازدواج و نکاح مشروع است و در صورت عدم امکان، کنترل مثبت است؛ ولى هیچگاه نباید به بىبند و بارى، افسارگسیختگى و آلودگى به گناه رضایت داد! بنابراین اگر در تماسهاى تلفنى و دیگر روابط اجتماعى، فرد مورد نظر شرایط مناسب براى ازدواج را دارد؛ از او بخواهید رسماً از شما خواستگارى کند و جهت فراهم شدن دیگر شرایط، خداوند به شما کمک خواهد کرد؛ زیرا او مىفرماید: «کسى که تقوا پیشه کند، راه نجات او را فراهم مىکنم»، از مشکلات ازدواج نهراسید؛ زیرا مشکلات نیز بخشى از زندگى است و باید براى رویارویى با آنها آماده شد:
زندگى جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو | نیست هنگام تأمل بىدرنگ آماده شو | |
براى اینکه مشکلات اقتصادى به یکباره هجوم نیاورد، بهترین راه این است که جوان، فرد مناسب و سازگار با شرایط خود را انتخاب و عقد کند؛ لیکن مراسم عروسى را تا دو سه سال به تأخیر اندازد. این برنامه چند فایده دارد:
- شخص مىتواند در حد نسبتاً محدودى به تأمین غریزه جنسى خود بپردازد.
- از مزایاى شیرین دوران نامزدى- که دلپذیرترین دوران زندگى است- بهرهمند شود.
- در برخورد با مشکلات، به تدریج پختگى و توانایى لازم براى حل آنها را پیدا کند.
- در کنار تحصیل، کمکم بر مشکلات اقتصادى غلبه پیدا کرده و براى تشکیل خانواده آماده شود.
انسان- تا پیش از حل مشکل تأمین جنسى- نباید خود را دست کم گیرد و در برابر خواهشهاى نفس احساس ناتوانى کند! غریزه جنسى- آن هم در دوران جوانى- بسیار نیرومند و شکننده است، اما قدرت اراده و ایمان جوان برتر از آن است که خود را تسلیم غریزه جنسى کند. البته مقابله با غریزه جنسى، امرى دشوار، ولى شدنى است. در صورتى که در شرایط بحران قرار گرفتید و امکان ازدواج دائم نبود، به ازدواج موقّت تن در دهید که رابطه مشروع باشد و از عذاب وجدان روابط نامشروع در امان باشید و پیامدهاى ناهنجار اینگونه روابط به حداقل برسد.
_____________________________________________
[1] ( 1). نساء( 4)، آیه 25.
[2] ( 2). مائده( 5)، آیه 5.
[3] ( 1). وسائلالشیعه، ج 14، ص 240.
[4] ( 2). نور( 24)، آیه 30.
[5] ( 3). نور( 24)، آیه 31.
[6] ( 1). الاخلاق، سید عبداللَّه شبر، قم، انتشارات بصیرتى، ص 127؛ وسائل الشیعه، حر عاملى، ح 14، ص 138.
[7] ( 2). اسراء( 17)، آیه 36.
[8] ( 3). مستدرکالوسائل، چاپ قدیم، ج 2، ص 459، ابواب یکتسب به، باب 80.
[9] ( 4). وسائلالشیعه، چاپ ایران، کتابفروشى اسلامیه، ج 12، ص 236.
[10] ( 1). مستدرک الوسائل، ج 2، ص 531.
[11] ( 2). بحارالانوار، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ج 3، ص 87.
[12] ( 1). وسائلالشیعه، ج 4، ص 825، ابواب قرائه القرآن، باب 1، ح 7.