آیا یک فرد ایرانی بی‌دین که می‌خواهد دیندار شود، باید دین کشور خود را قبول کند یا هر دین را بخواهد می‌تواند قبول کند؟ و بیان کنید که ویژگی­های دین اسلام که موجب برتری آن بر سایر ادیان می­شود کدامند؟

آیا یک فرد ایرانی بی‌دین که می‌خواهد دیندار شود، باید دین کش…

سوال

آیا یک فرد ایرانی بی‌دین که می‌خواهد دیندار شود، باید دین کشور خود را قبول کند یا هر دین را بخواهد می‌تواند قبول کند؟ و بیان کنید که ویژگی­های دین اسلام که موجب برتری آن بر سایر ادیان می­شود کدامند؟

پاسخ

در پاسخ به سوال فوق باید گفت عقل سلیم هر خردمندی حکم می‌کند برای این که یک نظام اعتقادی خاص را، از میان نظام‌های مختلف بپذیریم، باید آنها را به ارزیابی عقلی بسپاریم تا بر اساس مبانی و روشهای مورد پذیرش عقل متعارف، دینی را تحصیل کرده باشیم. و لذا مهمترین و تنها معیار در پذیرش یک دین تعارض نداشتن اصول اساسی و مبانی اعتقادی آن با عقل متعارف است. حال آیا نظام اعتقادی همه ادیان، عقلانی و مورد پذیرش عقل هستند؟ به طور حتم خیر؛ زیرا نظام اعتقادات مسیحی همچون تثلیث، تجسد، مرگ فدیه‌وار مسیح و گناه ذاتی و نجات، ضد عقل یا دست کم غیر عقلانی‌اند. همچنین نظام‌های اعتقادی دیگر، مثل بودایی‌گری در تبت و چین و ژاپن و آیین هندو در هندوستان (به سبب تناسخ و چرخه مرگ و زندگی)، آیین شینتو در ژاپن و آیین تائو در چین ‌(به دلیل اعتقاد به خدایان نرینه و مادینه) آیین زردشت در مناطقی از ایران و هندوستان (به دلیل دو مبدئی بودن) واجد آموزه‌ها و اصولی غیرعقلانی هستند که پذیرش آنها را با دشواری مواجه می‌سازد.[1]
در حالی که اصول اساسی نظام اعتقادات اسلام، مورد پذیرش عقل سلیم واقع می‌شود. مبانی اعتقادی اسلام، واجد هیچ عنصر غیرعقلانی نیست. از اصل توحید تا نبوت و معاد، همه اصولی عقل پذیرند. اندیشمندان مسلمان ادله قانع‌ کننده‌ای برای توحید دارند. نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با ادله تاریخی و عقلانی قانع کننده (برای هر ذهن سلیم و هر تاریخ‌دان منصفی) به اثبات می‌رسد. معجزه جاوید اسلام ـ قرآن کریم ـ هم اینک نیز مخالفان را به تحدّی فرا می‌خواند. هیچ یک از ادیان دیگر واجد اسناد مهم و متواتر تاریخی برای اثبات متون مقدس خود نیستند، اما اسلام این امتیاز را دارد.[2]
علاوه بر آن که دین مبین اسلام دارای امتیازات و ویژگی‌های خاصی است که ادیان دیگر از آنها بی‌بهره‌اند و هر خردمندی با توجه به آن ویژگی‌ها، تنها همین دین را انتخاب می‌کند. اکنون به برخی از ویژگی‌های دین اسلام اشاره‌ای می‌کنیم:
1. جامعیت دین اسلام؛ دین اسلام در راستای هدف و رسالت خود (تأمین سعادت واقعی انسان، یعنی سعادت دنیا و آخرت او) رئوس کلی همه معارف لازم را برای تحقق این هدف در اختیار بشر قرار داد.[3] به گونه‌ای که بشر با تطبیق آن اصول کلی به صورت نظام‌مند می‌تواند همه معارف و رهنمون‌های مورد نیاز را برای رسیدن به سعادت خویش به دست آورد.
قرآن مجید، که اصلی‌ترین منبع تعالیم اسلام است، درباره جامعیت تعالیم خود می‌فرماید: «و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیء»؛[4] این کتاب را که روشنگر هر چیزی است بر تو نازل کردیم. با توجه به آن که قرآن، کتاب تربیت و انسان‌سازی است و برای تکامل فرد و جامعه، در همه ابعاد معنوی و مادی نازل گشته است، منظور از «همه چیز» در این آیه، تمام اموری است که برای پیمودن این راه هدایت و تکامل لازم است.[5] و به تعبیر دیگر مراد از «همه چیز» همه چیزهایی است که به هدایت بازگردد؛ نظیر معارف ناظر به مبدء ومعاد و اخلاق نیک و داستانها و موعظه‌هایی که برای هدایت مردم لازم هستند.[6]
روایات فراوان و متواتری نیز بر جامعیت دین اسلام در تأمین هدف مورد نظر خود تأکید کرده‌اند؛ از جمله رسول اکرم صلی الله علیه و آله در سفر حجه الوداع فرمود: یا ایها الناس ما من شیء یقربکم من الجنه و یباعدکم من النار الا و قد امرتکم به و ما من شیء یقربکم من النار و یباعدکم من الجنه الا و قد نهیتکم عنه؛[7] ای مردم هیچ چیزی نیست که شما را به بهشت نزدیک و از آتش جهنم دور کند، مگر آن که شما را به آن موظف کردم، و هیچ چیزی نیست که شما را به آتش جهنم نزدیک و از بهشت دور کند، مگر آن که شما را از آن نهی کرده‌ام.
2. جاودانگی دین خاتم؛ اسلام در قوانین و احکام خود، ارکان و عناصری را لحاظ کرده است که مطابق با طبیعت و فطرت اولیه بشر است و همین باعث جاودانگی و پویایی آنها در همه اعصار شده‌ است. برخی از عناصری که باعث پویایی شریعت اسلام شده و احکام و قوانین آن را برای همیشه جاودانه ساخته‌اند عبارتند از:
الف) توجه به روح، اهداف و معانی زندگی اسلام: اسلام در تشریع احکام خود به حقایق و معانی زندگی انسان توجه کرده است نه به ظواهر و پوسته آن؛‌ از این رو به دور از هر گونه تعصّب بر شکل وظاهر زندگی، هرگز با مظاهر توسعه و علم و تمدن مخالفت نورزیده است بلکه با تشویق به عوامل توسعه و تمدن، یعنی علم، کار، تقوا، اراده و همت و استقامت، خود نقش عامل اصلی پیشرفت تمدن را به عهده گرفته است.[8]
ب) بیان قوانین ثابت برای نیازهای ثابت و پیش‌بینی قوانین متغیر برای نیازهای متغیر: یکی از ویژگی‌های شریعت اسلام، که شهید مطهری آن را اعجازی در ساختمان دین اسلام دانسته است، آن است که بر نیازهای ثابت انسان مهر ثابت زده است و نیازهای متغیر آدمی را تابع نیازهای ثابت قرار داده است. [9]
ج) تشریع احکام اولیه و ثانویه: احکام شریعت اسلام بر دو گونه‌اند: 1. احکام اولیه که ناظر به شرایط عادی و معمولی زندگی انسان‌هایند؛ 2. احکام ثانویه که ناظر به شرایط غیرعادی و اضطراری‌اند.
احکام ثانویه ناظر بر احکام اولیه‌اند؛ یعنی در شرایط غیرعادی، آنها را تغییر داده یا به کلی بر می‌دارند. برای نمونه وجوب روزه، حکمی اولیه و درباره شرایط عادی است، ولی در صورتی که وضعیت تغییر کند، مثلاً ضررجانی در میان باشد،‌ قاعده رفع ضرر که حکمی ثانوی است وجوب روزه را دفع می‌کند.[10]
د) تشریع اجتهاد: اجتهاد که عبارت است از تلاش برای استنباط و به دست آوردن احکام شرعی از طریق مراجعه به کتاب و سنت و قواعد بدیهی عقلی، درعصر پیامبر اکرم و صحابه و نیز در عصر ائمه ـ علیهم السلام ـ صورت می‌گرفت. مجتهد باید مسائل فرعی پیش آمده را با اصول قوانین شریعت اسلام بسنجد و حکمی منطبق و سازگار با اصول ثابت استنباط کند، و فروع و نیازهای متغیر را به اصول و نیازهای ثابت پیوند زند.[11]و این چیزی است که «اقبال» از آن به «اصل حرکت در اسلام» تعبیر می‌کند.[12] در واقع از طریق اجتهاد می‌توان، در عین حفظ ثبات و کلیت احکام دین، به همه مسائل جدید پاسخ گفت.
3. جهان شمولی دین اسلام:
رسالت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ جهانی بوده، به قوم یا مکان خاص محدود نیست.[13] این امر از ضروریات دین اسلام است.[14]
دلایلی که عمومیت و جهان شمولی شریعت اسلام را نشان می‌دهند بر سه دسته‌اند:
الف) آیات متعدد قرآن: روشن است که واژگانی چون «الناس»، «العالمین»، «کافه» و «جمیع» که در آیات فراوانی (نظیر اعراف، 158؛ سبأ، 28؛ نساء، 79؛ انبیاء، 107؛ فرقان، 1) آمده‌اند، همه بر عمومیت دعوت پیامبر اسلام تصریح دارند.
ب) دعوت عمومی پیامبر اسلام: شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به یهودیان و سران کشورهای مختلفی چون روم، ایران، مصر، حبشه، شامات و نیز به رؤسای قبایل گوناگون عرب نامه نوشته و آنان را به اسلام فراخوانده است. روشن است که اگر دین اسلام جهانی نبود، هیچ گاه دعوت عمومی صورت نمی‌گرفت، و ملت‌های مختلف نیز عذری برای رد آن داشتند.[15]
ج) عمومیّت احکام و قوانین اسلام: با دقت در محتوای احکام و قوانین اسلام در می‌یابیم که این احکام عامه بوده، هرگز مختص قوم یا گروه خاصی نیست. بنابراین شک نتوان کرد که این قوانین که به لحاظ محتوا، همه نیازمندی‌های بشر را در رسیدن به سعادت واقعی در بردارند، از عمومیت برخوردارند.[16]
خلاصه آن که تنها معیار برای انتخاب دین تعارض نداشتن اصول اساسی و نظام اعتقادی آن دین، با عقل سلیم است و این ملاک تنها در دین مبین اسلام وجود دارد و سایر ادیان، نظام اعتقادی آنها غیرعقلانی‌اند. بنابراین زندگی در یک کشور خاص نمی‌تواند هیچ ملاکی برای انتخاب دین همان کشور شود؛ به عنوان مثال شخصی بی‌دین که در آمریکا زندگی می‌کند،‌ چون دین رسمی کشور آمریکا مسیحیت است نمی‌تواند همان دین را انتخاب کند بلکه دینی را باید انتخاب کند که اصول اولیه آن با عقل سازگار باشد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ ربانی گلپایگانی، علی، جامعیت و کمال دین، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1379.
2ـ حسین زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).

پی نوشت ها:
[1]. صادقی، هادی، درآمدی بر کلام جدید، قم، کتاب طه و نشر معارف، 1388، ص51.
[2]. همان.
[3]. ربانی گلپایگانی، علی، جامعیت و کمال دین، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1379، ص15ـ16.
[4]. نحل/89.
[5]. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1362، ج11، ص36.
[6]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، 1393، ج11، ذیل آیه.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج1، باب 18.
[8]. مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، 1359، ص100.
[9]. همان، ص101.
[10]. جامعیت وکمال دین، همان، ص79.
[11]. مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، تهران، صدرا، 1362، ص130.
[12]. همان، ص131.
[13]. مطهری، مرتضی، ‌نظام حقوق در اسلام، ص105.
[14]. سبحانی، جعفر، الالهیات، قم: المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، الطبعه الثالثه، 1412، ج3، ص406ـ407.
[15]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، تهران، شرکت چاپ و نشر بین المللی، چاپ پنجم، 1380، ص327ـ328.
[16]. غرویان، محسن و دیگران، بحثی مبسوط در آموزش عقاید، قم، دارالعلم، چاپ اول، 1371، ص189.

سوال “آیا یک فرد ایرانی بی‌دین که می‌خواهد دیندار شود، باید دین کشور خود را قبول کند یا هر دین را بخواهد می‌تواند قبول کند؟ و بیان کنید که ویژگی­های دین اسلام که موجب برتری آن بر سایر ادیان می­شود کدامند؟” از طرف اندیشه قم، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم پاسخ داده شد.

دکمه بازگشت به بالا