برای مبارزه با نفس چکار باید کرد؟

مراد از خودشناسی چیست؟ و روش های کلی مبارزه با هوای نفس را توضیح دهید؟

پاسخ اجمالی :

علمای اخلاق به طور کلی دو راه برای تک تک بیماری های اخلاقی ذکر کرده اند: 1. علمی, 2. عملی.
1. راه علمی: مقصود از راه علمی این است که به عواقب و نتایج شوم هر چیزی که منشأ آن هوی و هوس انسانی است، باید توجّه نمود. غالباً کسانی که علم به خطر، ضرر و خسران پیدا می کنند، در صدد پیش گیری از آن برمی آیند و در چنین وضعیتی، یا به دنبال آن زشتی نخواهند رفت و یا اگر دامن گیرشان شود، در صدد ریشه کن کردن آن بر خواهند آمد, لذا علم به آفت و ضرر بیماری های اخلاقی ـ اگر تمام نقش را در زدودن آن نداشته باشد ـ تأثیر زیادی در پیش گیری و درمان دارد, از باب مثال، اگر به شما بگویند که در این مسیر حیوانات درنده و وحشی در کمین هستند، به طور قطع، یا آن مسیر را برای حرکت انتخاب نمی کنید و یا با سلاح و تجهیزات دفاعی کامل و با احتیاط از آن مسیر گذر خواهید کرد. از سویی دیگر اگر راه استفاده از سلاح مبارزه را ندانسته باشد، یا نتواند به خوبی دشمن را تشخصی دهد حتما مغلوب می گردد. این راه علمی برای تمام بیماری های اخلاقی و هواهای نفسانی تجویز شده است، منتهی در دو مرحله صورت می پذیرد.

پاسخ تفصیلی :

خودشناسی یعنی شناختن استعدادها، گرایش ها، بینش ها، سرمایه ها، امانت ها و ودیعه هایی که خدای متعال در اختیار انسان گذاشته است و در حقیقت حصول شناخت از خودیّت، واقعیت و هویّت خود, به تعبیر دقیق تر، در شناخت نسبت به خود باید به این مقوله ها بپردازد که چه بوده، چه شده و چه باید بشود.(1) در این شناخت است که «من حقیقی»، خود را «از من مجازی» باز می شناسد(2) و به کمالات استعدادی، که بالفعل در او موجود است، آشنا می شود و سپس در صدد تربیت و شکوفایی آن برمی آید, از این رو شناخت نفس، که بُعد ملکوتی وجود انسان است و با نغمه الهی انشا شده، پس از معرفت حق تعالی، برترین و بهترین و کارآمدترین، شناخت شمرده شده است, هم چنان که علی(علیه السلام) فرمود: افضل المعرفه معرفه الانسان نفسه(3), برترین معرفت آن است که انسان نفس خود را بشناسد.
و رسول خدا (صلی الله علیه وآله)فرمود: اعرفکم بنفسه اعرفکم بربه(4), داناترین شما نسبت به خدا کسی است که به نفس خود داناتر باشد.
ضرورت خودشناسی: مهم ترین اثر خودشناسی آن است که انسان از این طریق، پروردگار خود را نیز می شناسد(5) و هم چنین به کرامت و ارزش خویش پی می برد, زیرا در شناخت نسبت به خود، به قوای درونی و نیز مقام و منزلت این قوا و هم چنین به قوای باطنی نفس،(6) آگاه و سپس به چگونگی بهره وری از آن، پی می برد و در صدد رشد و تعالی و ترقی آن برمی آید.
در صورتی که این شناخت و معرفت به درستی صورت نگیرد، انسان هلاک می شود, لذا امیرالمؤمنین(علیه السلام)می فرماید:
هلک امرأوُه لم یَعْرِف قَدْره(7), آن کسی که قدر خود را نشناخت هلاک خواهد شد.
و نیز از راه رستگاری و نجات دور می گردد و به وادی جهل و گمراهی کشیده می شود.(8)
خویشتن نشناخت مسکین آدمی *** از فزونی آمد و شد در کمی
خویشتن را آدمی ارزان فروخت *** برد اطلس خویش بر دلقی بدوخت(9)
در شناخت از خود درمییابد که وجود به ظاهر کوچک او، به حدی بزرگ و وسیع است که جمیع عوالم وجود را در خود جمع کرده است, مطالبی بسیار ظریف بیان می کند که ترجمه آن چنین است:
دوای تو در وجودت نهفته است و تو نمی فهمی, بیماری ات نیز از خودت سرچشمه گرفته و تو نمی بینی, و فکر می کنی که موجود ضعیفی هستی، در صورتی که جهانی بزرگ در وجود تو پیچیده شده است, و تو آن کتاب درخشانی، که با حروف آن پنهان ها آشکار می گردد, بنابراین تو نیازی نداری که از بیرون دایره ی وجودت، از سرنوشتت چیزی بگویند.(10)
بنابراین، شناخت «من حقیقی» انسان، که خودیّت او را مشخص و معین می سازد، یک امر بسیار ضروری و بدیهی است. آن که همه چیز ـ چه در امور مادّی و چه در امور معنوی ـ به او نسبت داده می شود, مانند خوردن من، خواب من، خوراک من، خنده ی من، فکر و خیال من، محبّت و دوستی من و مانند آن، باید برای هر انسانی روشن گردد. انسان به دنبال این شناخت، به جایگاه و سرمایه های وجودی اش پی خواهد برد و آنچه برای خودسازی لازم است به جا خواهد آورد.

وحدت گرایی نفس: خود انسان در عین برخورداری از مراتب، امر واحدی است, و به واسطه ی این حقیقت بسیط و مجرّد است که به مقام قرب الهی نایل می شود و کثرات وجود خویش را به خدای تعالی نزدیک می نماید, پس با توجّه به این که تمام قوای ظاهری و باطنی به نفس و خود حقیقی و اصلی انسان بر می گردد، شناسایی این قوا و کارکرد هر کدام و بهره گیری از هر کدام برای تعالی و ترقی و تهذیب و صیقل دادن نفس لازم است.
این حقیقت واحده در مظاهر گوناگون جلوه می نماید و تمام این جلوه ها با متجلّی، یعنی نفس انسان، فانی و متحد می شود(11).

شؤون نفس: گاهی این حقیقت واحده در یک زمان، جلوه های گوناگونی را از خود ظهور و بروز می دهد, مانند آن که در یک زمان می بیند و در عین حال می شنود و لمس می کند و می بوید و فکر نیز می نماید و ممکن است تصرّف نیز داشته باشد. همه ی این ها از شئون و ظهورات نفس است که از عظمت و جهان نمایی جان و نفس آدمی حکایت می کند.

راه های مبارزه با نفس: علمای اخلاق به طور کلی دو راه برای تک تک بیماری های اخلاقی ذکر کرده اند: 1. علمی, 2. عملی.
1. راه علمی: مقصود از راه علمی این است که به عواقب و نتایج شوم هر چیزی که منشأ آن هوی و هوس انسانی است، باید توجّه نمود. غالباً کسانی که علم به خطر، ضرر و خسران پیدا می کنند، در صدد پیش گیری از آن برمی آیند و در چنین وضعیتی، یا به دنبال آن زشتی نخواهند رفت و یا اگر دامن گیرشان شود، در صدد ریشه کن کردن آن بر خواهند آمد, لذا علم به آفت و ضرر بیماری های اخلاقی ـ اگر تمام نقش را در زدودن آن نداشته باشد ـ تأثیر زیادی در پیش گیری و درمان دارد, از باب مثال، اگر به شما بگویند که در این مسیر حیوانات درنده و وحشی در کمین هستند، به طور قطع، یا آن مسیر را برای حرکت انتخاب نمی کنید و یا با سلاح و تجهیزات دفاعی کامل و با احتیاط از آن مسیر گذر خواهید کرد. از سویی دیگر اگر راه استفاده از سلاح مبارزه را ندانسته باشد، یا نتواند به خوبی دشمن را تشخصی دهد حتما مغلوب می گردد. این راه علمی برای تمام بیماری های اخلاقی و هواهای نفسانی تجویز شده است، منتهی در دو مرحله صورت می پذیرد.
الف) به شکل عمومی: به این معنا که شخص سالک باید بداند که بیماری های اخلاقی سبب محرومیت انسان از انس و قرب الهی و موجب عذاب وجدان و عقاب الهی برای خود می گردد, هم چنین باید بداند که با ورود در هر گناه، از خدای عالم که صمیمی ترین و با وفاترین دوست انسان است، فاصله گرفته و خود را از نعمت او محروم ساخته است, و دیگر آن که در روز قیامت تمام صحنه های گناه به انسان نشان داده می شود و سراسر وجود او را، شرمندگی فرا می گیرد.
ب) اختصاصی: راه اختصاصی علمی، آن است که نسبت به آثار سوء آن گناه خاص آگاهی و شناخت لازم را پیدا کند و خود را از آفت ها و آسیب های آن نجات دهد.(12)
راه عملی: و اما راه عملی برای پیش گیری و یا درمان بیماری روانی و اخلاقی آن است که شخص بیمار تا مدتی باید به یک سری ریاضت های شرعی اشتغال داشته باشد و برای ریشه کن ساختن آن رذایل، کمی به خود زحمت دهد و به امور پسندیده که صفت مقابل آن رذایل است روی آورد و آن را تقویت کند, البته گاهی راه عملی با توجه به نوع بیماری به مدتی محدود و گاهی به مدتی طولانی نیاز دارد. انسان برای بهره گیری از هر دو راه باید از خدای متعال توفیق مسئلت نماید تا در تمام مراحل درمان او را یاری کند.

________________________________________________________________-

پاورقی:

1. ر.ک: شجاعی، محمد، مقالات، ج 1، از ص21 به بعد.
2. ر.ک: بهشتی، محمد، سلامتی تن و روان، ص 30 ـ 52.
3. فهرست غرر، ص 387، شماره ی 2935.
4. الجواهر السنیه، ص 94.
5. غرر الحکم، ج 5، ص 195.
6. تهرانی، مجتبی، در آمدی بر سیر و سلوک، تدوین زیر نظر علی اکبر رشاد، ص 44.
7. صبحی صالح، نهج البلاغه، حکمت 149.
8. فهرست موضوعی غرر، ص 387.
9. مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص 420.
10. دیوان منسوب به حضرت علی ـ علیه السلام ـ ، ص 39.
11. ر.ک: شجاعی، محمد، مقالات، ج 3، ص 123 به بعد.
12. برای اطلاعات بیش تر ر.ک: نراقی، ملا مهدی، جامع السعادات، گزیده ی آن با ترجمه ی جلال الدین مجتبوی, و دستغیب شیرازی، گناهان کبیره.

منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سولات و شبهات حوزه علمیه قم

دکمه بازگشت به بالا