لزوم درخواست و یارى جستن از خداوند
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی تحقیق و نگارش: کریم سبحانی
لزوم درخواست و یارى جستن از خداوند
سپس حضرت در این باره که انسان فقط از خداوند باید درخواست کند و به غیر او روى نیاورد مىفرمایند:
«و اذا سألت فاسال اللّه عزّوجّل و اذا استعنت فاستعن باللّه فقد جرى القلم بما هو کائنٌ الى یوم القیامه.»
اگر خواستى درخواست کنى از خداوند درخواست کن، هرگاه خواستى از کسى یارى جویى از خداوند یارى بخواه، زیرا قلم بر آنچه تا روز قیامت خواهد شد جارى شده است.
﴿صفحه 341 ﴾
طبیعى است که انسان نیازهایى دارد و خود توان رفع آنها را ندارد و نمىتواند همه خواستههایش را تأمین کند و خواه ناخواه سراغ کسى مىرود که به او کمک کند و خواستهاش را تأمین سازد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) به ابوذر مىفرمایند که اگر بناست از کسى چیزى بخواهى از خداوند بخواه. وقتى مىنگرى نیازى دارى و خودت نمىتوانى آن را تأمین کنى و مجبورى از دیگرى کمک بخواهى از خداوند کمک بخواه، چرا که کسى بهتر از او به نیاز تو آگاه نیست و کسى به مانند او توان براى رفع خواستههاى تو را ندارد؛ چون همه هستى ملک اوست و قدرت او بر هر چیزى سیطره دارد و اگر بخواهد امرى تحقق یابد باید به اراده و مشیت او باشد. بعلاوه خداوند متعال بیش از هر کسى به مخلوق و بنده خود محبت دارد و خیر او را مىخواهد و از این رو، خود به بندهاش فرمان داده است که او را بخواند و از او درخواست کمک کند. در دعاى افتتاح مىخوانیم:
«أَللّهُمَ أَذِنْتَ لى فى دُعائِکَ وَمَسْئَلَتِکَ.»
خداوندا، به من اجازه دادى که تو را بخوانم و از تو درخواست کنم.
طبیعى است که وقتى خداوند باب دعا و مناجات را به روى انسان مىگشاید، بر اجابت و پاسخ دادن آماده است و گذشته از این همواره انسان را مشمول نعمتهاى خود مىسازد و شکى نیست که از جمله نعمتهاى او، نعمت رهایى از بلاها و دفع آنهاست که این نعمت نیز توسط خداوند به انسان ارزانى مىشود. وقتى انسان به بلایى گرفتار مىشود، خداوند او را نجات مىدهد و گاه قبل از مبتلا شدن به گرفتارى، خداوند آن را دفع مىسازد. از این جهت انسان همواره مرهون الطاف خداوند و محبتهاى اوست و باید بداند که تنها او قادر است به او یارى رساند و کارى در این عالم بدون اذن او انجام نمىپذیرد؛ پس تنها از او باید کمک بخواهد. در فراز دیگرى از دعاى افتتاح مىخوانیم:
«فَکَمْ یَا إِلهى مِنْ کُرْبَه قَدْ فَرَّجْتَهَا وَ هُمُوم قَدْ کَشَفْتَها وَ عَثْرَه قَدْ أَقَلْتَها وَ رَحْمَه قَدْ نَشَرْتَها وَ حَلْقَهِ بَلاء قَدْ فَکَکْتَها.»
پروردگارا، چه بسیار گرفتارىهایى که از من رفع کردى و اندوههایى که برطرف
﴿صفحه 342 ﴾
ساختى و لغزشهایى که از آنها درگذشتى و رحمتى که پراکندى و حلقه بلایى که گشودى.
امام صادق(علیه السلام) مىفرمایند:
«إِذا أَرادَ أَحَدُکُمْ أَنْ لایَسْأَلَ رَبَّهُ شَیْئاً إِلاّ أَعْطاهُ فَلْیَیْأَسْ مِنَ النّاسِ کُلِّهِمْ وَ لایَکُونُ لَهُ رَجاءٌ إِلاّ عِنْدَاللّهِ فَإِذا عَلِمَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ ذلِکَ مِنْ قَلْبِهِ لَمْ یَسْأَلِ اللّهَ شَیْئاً إِلاّ أَعْطاهُ.»(331)
چون یکى از شما خواسته باشد هر چه از پروردگارش درخواست مىکند به او عطا کند باید از مردم ناامید شود و جز به آنچه نزد خداوند است امیدى نداشته باشد، چون خداوند عزوجل این را در دلش بنگرد هرچه از او بخواهد، به او عطا مىکند.
هر یک از ما در روز لااقل ده بار مىگوید «ایّاک نستعین» اما در عمل چنین نیست و گویا عمل بسیارى از ما بیانگر این است که تنها از خداوند کمک نمىخواهیم و از دیگران کمک مىطلبیم. البته هستند کسانى که در این گفته صادقند و وقتى مىگویند «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» صادقند و واقعاً او را عبادت مىکنند و تنها از او کمک مىطلبند؛ اما ما از سر صدق نمىگوییم و دائماً دستمان نزد بندگان خداوند دراز است. در گرفتارىها و مشکلات امید داریم پدر و مادر، برادر، خواهر و دوستان به ما کمک کنند و گاهى توقع و امید خود را ابراز نیز مىکنیم.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) سفارش مىکنند که انسان فقط از خداوند درخواست کند و تنها از او کمک بخواهد و پس از آن ابوذر را به قضا و قدر و تقدیرات الهى توجه مىدهند که پیش از این نیز درباره آن بحث گردید. یکى از فواید اعتقاد به تقدیرات الهى و قضا و قدر این است که اگر رفاه، آسایش و مکنت و امر خوشایندى براى انسان پیش آمد سرمست نمىشود و یا اگر گرفتارى و امر ناگوارى برایش پیش آمد، چندان ناراحت نمىشود؛ چون مىداند آنچه رخ مى دهد تقدیر الهى است و از آن گریزى نیست:
«مَا أَصابَ مِنْ مُصِیبَه فِىالاَْرْضِ وَ لاَ فِى أَنْفُسِکُمْ اِلاَّ فِى کِتَاب مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ
﴿صفحه 343 ﴾
ذلِکَ عَلىَ اللَّهِ یَسِیرٌ.»(332)
هر رنج و مصیبتى که در زمین (از قحطى و آفت و فقر و ستم) یا از نفس خویش به شما رسد پیش از آنکه در دنیا ایجاد کنیم در کتاب (لوح محفوظ) ثبت گردیده است و خلق آن بر خداوند آسان است.
تصور نشود که خداوند چگونه براى هر بندهاى از بندگان بىشمار خود، در طول تاریخ، هرچه در ارتباط با او تحقق یافته و مىیابد مقدر ساخته است، چون این کار براى او آسان است و همین که او اراده کند همه معلوماتى که در نزدش حاضر است در لوح محفوظ مکتوب نیز مىگردد. سپس در آیه بعد دلیل آن مطلب را چنین ذکر مىکند:
«لِکَیْلاَ تَأْسُوا عَلىَ مَا فَاتَکُمْ وَ لاَتَفْرَحُوا بِمَا اتکُمْ وَ اللَّهُ لاَیُحِبُّ کُلَّ مُخْتَال فَخُور.»
تا هرگز بر آنچه از دست شما مىرود دل تنگ نشوید و به آنچه به شما مىرسد دل شاد نگردید و خداوند هر متکبر فخر فروشى را دوست نمىدارد.
از جمله فواید اعتقاد به تقدیرات الهى این است که انسان پیوسته چشمش به دست خداوند است، چراکه مىداند هر چیزى را او مقدر ساخته است و مىتواند آن را تغییر دهد و از دیگران کارى ساخته نیست، تا دل به آنان ببندد. اگر رخداد ناگوار و گرفتارى برایش پیش آمد، مىداند خداوند متعال از روى حکمت آن را مقدر کرده، یا اگر چیزى از دستش گرفته شد، مىداند آن در لوح محفوظ الهى نوشته شده است و بر اساس تدبیر حکیمانه خداوند این قبیل جریانات باید واقع شوند؛ از اینرو ناراحت نمىگردد و باز دستش را به سوى خداوند دراز مىکند و از او مىخواهد که تنگنا و گرفتارى را رفع سازد. اگر نعمتى به ما ارزانى شد، سرمست و مغرور نگردیم و خود را نبازیم و خداوند را فراموش نکنیم، بلکه در آن حال بیشتر به خداوند توجه یابیم و به پاس ارزانى داشتن آن نعمت شکر کنیم و حالت تواضع و گدایى خود به درگاه خداوند را حفظ کنیم؛ نه اینکه به مانند قارون آن نعمتها را رهآورد تلاش و سعى خود بدانیم:
﴿صفحه 344 ﴾
«قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ عِلْم عِنْدِى أَوَلَمْیَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّهً وَأَکْثَرُ جَمْعاً …»(333)
قارون گفت: من این مال و ثروت فراوان را با علم و تدبیر خود بهدست آوردم، آیا نمىدانست که خداوند پیش از او امّتها و طوایفى را که از او قوّت (وثروت) و جمعیتشان بیشتر بود هلاک کرد.
بدانید آنچه دارید بر اساس تقدیر الهى به شما رسیده است و خداوند اسبابش را فراهم آورده، بنابراین اگر بناست از کسى کمک بخواهید، از کسى کمک بخواهید که همه امور به دست اوست و هر کارى با تقدیر او انجام مىگیرد و اگر صلاح بداند مىتواند مقدرات خود را تغییر دهد. در هر حال باید دستتان پیش او دراز باشد و چشم به رحمت او بدوزید و وقتى که به بلایى و مصیبتى گرفتار مىشوید، نباید چندان دگرگونى در شما رخ دهد، چون آن بلا و مصیبت بر اساس جریان حساب شدهاى رخ داده، بر اساس تدبیر حکیمانه بوده است. پس جزع و فزع نکنید و یقه خود را چاک نزنید که چرا چنین شد. با آه و زارى و جزع و فزع ما خداوند از حکمتش کارش صرفنظر نمىکند و از تدبیر خود منصرف نمىشود.
اگر نعمتى به شما داده شد، تصور نکنید با زرنگى خود آن را بهدست آوردهاید، بلکه تقدیر الهى و تدبیر حکیمانه خداوند موجب گشت آن نعمت به شما ارزانى شود و نیز براى امتحان و آزمایش شماست که با آن نعمت چه مىکنید. پس از فواید اعتقاد به قضا و قدر این است که انسان بداند آنچه واقع مىشود از روى تدبیر حکیمانه است و اگر کم و کاستى به نظرش آمد، چندان ناراحت نمىشود، چون مىداند کسى که این نظام را برپا ساخته، این تقدیر را تدبیر کرده، بهتر از او به کرده خود آگاه بوده است و به خیر و صلاح بندگان خود واقف بوده است. با توجه به آنچه ذکر شد پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از سفارش ابوذر به کمک خواستن از خداوند، او را به تقدیرات الهى متوجه مىسازند:
«فقد جرى القلم بما هو کائنٌ الى یوم القیامه»
زیرا قلم بر آنچه تا روز قیامت تحقق خواهد یافت جارى شده است.
﴿صفحه 345 ﴾
قبلا تذکر دادیم، اکنون نیز تأکید مىکنیم که نباید از مسأله قضا و قدر و معارف الهى سوء استفاده کنیم. از حکمتهایى که در بیان این معارف نهفته است غافل شویم و فکر کنیم آنچه بناست واقع شود، انجام مىپذیرد و ما هیچ کارهایم؛ پس خود را کنار بکشیم و شانه از زیر بار وظیفه و مسؤولیتمان خالى کنیم! باید بدانیم که حرکت و تلاش ما نیز در زمره تقدیرات الهى است، بنابراین باید بیشتر فعالیت و تلاش کنیم و بیشتر به انجام وظایفمان همّت گماریم و تصور نکنیم که با تکیه بر قضا و قدر مىتوان شانه از زیر بار تکلیف خالى کرد و تنبلى پیشه ساخت؛ این از وسوسههاى شیطان است.
اعتقاد به قضا و قدر باید موجب گردد که ما بیشتر به خداوند توجه یابیم و تنها سراغ او برویم و بىجهت سراغ دیگران نرویم و تملق آنان را نگوییم و براى رسیدن به منافع خود وظایف و تکالیفمان را ترک نکنیم، نه اینکه فریب شیطان را بخوریم و تصور کنیم حال که همه چیز مقدر است کارى از ما ساخته نیست؛ پس گوشهاى بنشینیم و اگر به تحصیل علم اشتغال داریم، درس نخوانیم. پیش خود بگوییم اگر بناست عالم بشویم، چه درس بخوانیم و چه نخوانیم عالم مىگردیم! اگر بناست عالم شویم مقدر شده است که از راه درس خواندن عالم شویم و اگر درس نخوانیم عالم نمىگردیم. البته ممکن است بدون تلاش و زحمت، علمى به انسان عطا شود که این تفضل الهى است و گاهى نصیب انسان مىشود، اما به هر حال انسان در راه انجام وظیفه خود باید تلاش کند و از هر کوششى دریغ نورزد.
در ادامه پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى تأکید سخن پیشین خود مىفرمایند:
«فلو انّ الخلق کلّهم جهدوا ان ینفعوک بشىء لمیکتب لک ما قدروا علیه و لو جهدوا ان یضرّوک بشىء لمیکتبه اللّه علیک ما قدروا علیه.»
اگر همه مردم بکوشند که سودى به تو رسانند که خداوند بر تو ننوشته است بر آن توانا نخواهند بود، همینطور اگر همه مردم بکوشند که ضررى به تو رسانند که خداوند بر تو ننوشته است بر آن توانا نخواهند بود.
اگر خواست و اراده خداوند متعال بر کارى تعلق گرفت، همه قدرتهاى پندارى عالم نمىتوانند از آن جلوگیرى کنند:
﴿صفحه 346 ﴾
«وَ اللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَ لکِنْ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَیَعْلَمُونَ.»(334)
خداوند بر کار خود غالب است، ولى بسیارى از مردم به این حقیقت آگاه نیستند.
در آیه دیگرى مىفرماید:
«وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْر فَهُوَ عَلَى کُلِّ شَىْء قَدیر.»(335)
اگر از خداوند ضررى به تو رسد، هیچ کس جز خداوند نمىتواند تو را از آن ضرر برهاند و اگر از او به تو خیرى رسد (هیچ کس نتواند تو را از آن باز دارد) او بر هر چیز تواناست.
بنابراین تصمیم نهایى و اراده حتمى و قطعى از خداوند است، پس اگر چیزى مىخواهى از کسى بخواه که چنین اراده و قدرتى دارد و سراغ کسانى نرو که به مانند تو گداى دیگرى هستند و کارى از دستشان برنمىآید و بدان که اگر خداوند نخواهد کسى نمىتواند به تو کمک کند.
بازتاب شناخت و یقین به تدبیر حکیمانه خداوند
آخرین نکتهاى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) به ابوذر گوشزد مىکنند که اگر خود را به آن متصف سازد برایش ثمربخش و نافع خواهد بود، این است که معرفت او به حد یقین برسد. یقین داشته باشد که آنچه خداوند مقدر کرده تحقق مى یابد و آنچه تقدیر نشده انجام نخواهد گرفت و آنچه مقدر است لغو و بیهوده نیست و از روى تدبیر حکیمانه انجام مىگیرد. با این معرفت و شناخت مؤمن اطمینان دارد که آنچه واقع مىشود به صلاح اوست، چراکه خداوند زیان و ضرر بندهاش را نمىخواهد، بخصوص بندهاى که کارش را به خداوند واگذار کرده است. او با خیال راحت در راه انجام وظیفهاش مىکوشد و خاطرش جمع است که آنچه واقع مىشود موافق حکمت الهى و به صلاح و نفع اوست، چه در ظاهر خوشایند باشد و چه ناخوشایند. او مىداند که آنچه بر اساس قضا و قدر الهى رخ مىدهد خیر است و در
﴿صفحه 347 ﴾
تقدیرات الهى شر راه ندارد. طبیعى است که اگر انسان به چنین یقین و معرفتى رسید که همه حوادث و رخدادهاى عالم را خیر و مطابق تدبیر حکیمانه الهى دید، به آنچه واقع مىشود خوشبین خواهد بود و مطمئن است که آنچه واقع شده خیر است و انسان از خیر خرسند مىگردد و ممکن نیست از آن بدش بیاید.
البته این یقین و معرفت و ایمان والا براحتى به دست نمىآید و هر کس نمىتواند به آسانى چنین ایمانى را در قلب خود ایجاد کند و هر کس لیاقت ندارد که به چنین مقامى برسد. کسى که مىخواهد به چنین مقامى برسد، باید در راه تهذیب نفس و تحلیه درون فراوان بکوشد و به مرحلهاى برسد که کاملا نفس خود را مهار کند و با عمل به دستورات الهى و درس گرفتن از سیره اولیاى خداوند، به مراحل و مراتب عالى انسانى برسد که همواره رضاى الهى و خواست خداوند را بر رضا و خواست خود مقدم بدارد و طبیعى است که رسیدن به این مقام کار هر کسى نیست و پیامبر سفارش مىکنند که اگر کسى نتوانست به یقین و معرفتى برسد که حوادث را به صلاح و خیر خود ببیند و در برابر ناملایمات ناراحت نگردد، لااقل در برابر حوادث تلخ و ناگوارى که رخ مىدهد صبر کند و بردبارى نشان دهد. بداند بىطاقتى و بىصبرى در مقابل آنچه مقدّر بود که انجام بگیرد سودى نمىبخشد و هرچه بىتابى کند، آنچه خواست خداوند است انجام مىگیرد و براى جلوگیرى از آن، کارى از ما ساخته نیست.
اگر مصیبتى براى او پیش آمده، به بیمارى و فقرى مبتلا گردیده، زلزله و یا سیلى هستىاش را به تاراج برده، یا هر حادثه دیگرى که براى او اتفاق افتاده، صبر کند و تحمل پیشه سازد که در این صورت مورد عنایات خداوند قرار مىگیرد. البته اگر حادثهاى قابل پیشبینى است و با اندیشیدن تمهیداتى مىتوان از آن جلوگیرى کرد، انسان وظیفه دارد از آن جلوگیرى کند، اما چه بسا پیشرفتهترین کشورها با همه تجهیزات پیشرفته خود، گاه با حادثه و بلاى پیشبینى نشدهاى مواجه مىشوند که قدرت مقابله با آن را ندارند: چنانکه معروف است ژاپن زلزلهخیزترین کشور است و براى مقابله با زلزله ساختمانهاى مقاوم و
﴿صفحه 348 ﴾
ضد زلزله ساختهاند، تجهیزات کافى براى امداد رسانى به حادثه دیدگان از پیش تهیه دیدهاند؛ چون در این زمینه تجربه کافى دارند و پیشرفتهاند و مىتوانند سرمایهگذارى لازم را داشته باشند. با این حال دیده شده که یکى از اسفبارترین زلزلههاى عالم در ژاپن رخداده که خسارات وارده بیش از خساراتى بوده است که زلزله بر کشورهاى عقبافتاده تحمیل کرده است.
پس حوادثى مقدر است و رخ مىدهند و مردم از آنها بىخبرند و امر آن حوادث در دست مدبّر عالم و کسى است که عالم با تدبیر او اداره مىشود و او مىداند که طبق چه فرمولى، چه وقت و کجا زلزله باید واقع شود و کجا سیل باید جارى گردد. ممکن است خداى ناکرده، براى ما نیز بلا و مصیبتى پیش آید، حال اگر به تدبیر حکیمانه الهى و نظام احسن خداوند یقین و معرفت داشته باشیم ناراحت نمىشویم؛ چون به تدبیرات الهى حسن ظن داریم و همه را خیر و به صلاح خود مىبینیم. ما وقتى کاستى و ضعفى در کارى مىبینیم از آن ناراحت مىگردیم، اما اگر صددرصد آن را به صلاح و خیر خود ببینیم، جا ندارد که از آن ناراحت گردیم و غصه بخوریم. ممکن است کسى از شدت ناراحتى و بیمارى به خود بپیچد و درد امانش ندهد، اما وقتى مىبیند آن بیمارى به خیر و صلاحش هست از آن استقبال مىکند. درست مانند کسى که دندانش فاسد شده است و باید آن را بکشد. او از کشیده شدن دندان خود استقبال مىکند و بابت آن پول مىپردازد، چون این کار را به صلاح خود مىبیند و هیچ وقت ناراحت نمىشود که چرا دندانم را کشیدم؛ چون مىداند دندان فاسد براى سلامتى بدن مضر است و باید آن را کشید.
گاهى ناراحتى و بیمارىاى براى انسان پیش مىآید که مجبور است براى معالجه به کشور دیگرى برود و میلیونها تومان خرج کند و یا براى حفظ سلامتى خود مجبور مىگردد که عضوى از بدن خود را از دست بدهد و به آن معالجه و پولهایى که خرج مىکند و یا عضوى که قطع مىشود رضا مىدهد؛ اما این بدان معنا نیست که به مقام رضا رسیده باشد و از ته دل به آنچه رخ داده راضى باشد و گلهاى نداشته باشد. ممکن است از آنچه رخ داده
﴿صفحه 349 ﴾
گلهمند باشد و اگر جرأت مىکرد لب به شکایت از خداوند مىگشود، چنانکه افراد ضعیف الایمان وقتى مصیبتى برایشان پیش مىآید، طاقت از دست مىدهند و حتى از خداوند نیز شکایت مىکنند؛ با توجه به این مطلب است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) مىفرمایند:
«فان استطعت ان تعمل للّه عزّوجلّ بالرّضا و الیقین فافعل و ان لمتستطع فانّ فى الصّبر على ما تکره خیراً کثیراً و انّ النّصر مع الصَّبر و الفرج مع الکرب و انّ مع العسر یسراً.»
پس اگر توانستى که براى خداوند کارى را با رضا و یقین انجام دهى، انجام بده و اگر نتوانستى به صبر و شکیبایى در تحمل آنچه از آن کراهت دارى خیر فراوان است. پیروزى همراه شکیبایى است و فرج و گشایش با غم و اندوه همراه است و همانا با هر دشوارى آسانىاى است.
اگر توانستى به مقام رضا برسى ـ که البته رضا در سایه یقین کسب مىشود و ایندو با هم ارتباطى تنگاتنگ دارند و تا کسى به مقام یقین نرسد نمىتواند به مقدرات الهى راضى گردد ـ خوشا به حالت که به بهترین مقامات انسانى رسیدهاى، چرا که بهترین مقام و خصیصه انسان این است که به تقدیرات الهى راضى باشد و از ته دل خرسند باشد و گلهاى نداشته باشد. پس سعى کن رفتارت بر اساس رضا و یقین باشد که در این صورت حوادث تلخ و شیرین را بر خودت هموار مىکنى و هیچ ناراحتى و شکوهاى ندارى، اما اگر به این حد نرسیدى و نتوانستى براى ناراحتىها و ناگوارىها توجیهى براى خود بیابى که بدان دلخوش شوى، سعى کن در برابر سختىها صبور باشى و جزع و فزع نکنى و آرامش خود را حفظ کنى. اگر نمىتوانى از ته دل به آن ناگوارىها راضى گردى، بدان که از کمى معرفت توست که نتوانستى به مقام رضا برسى و لااقل بىتابى نکن که بىفایده است و عقل و ایمان خودت را حفظ کن. بدان که اگر در برابر ناملایمات صبر کردى، خداوند خیر فراوان به تو عنایت مىکند.
﴿صفحه 350 ﴾
نقش سختىها در فرایند تکامل و تعالى انسان
سپس براى تأکید سخن خود مىفرمایند: پیروزى در گرو صبر و شکیبایى است و همراه با هر غم و اندوه و گرفتارى فرج نیز هست و با هر سختى آسانى نیز هست. در قرآن نیز خداوند مىفرماید:
«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً. إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً.»(336)
پس با هر سختى آسانى است و با هر سختى البته آسانى است.
در قرآن کریم کمتر مطلبى دو مرتبه آن هم با حرف تأکید «انّ» ذکر گردیده، این بیانگر توجه و عنایت خداوند به آن مطلب است. در آیه فوق خداوند مىفرماید با هر سختى آسانى است، نه اینکه پس از سختى آسانى است؛ گویا آسانى در درون سختى نهان است.
در سوره «الشرح» خداوند با لحنى عطوفتآمیز خاطر پیامبر را که گویى آزرده گشته بود تسلى مىدهد و به او آرامش مىبخشد که چگونه خداوند بار سنگین مشکلات را از دوشش برداشته، دشوارىها را به آسانى مبدل کرده است. سپس مىفرماید: با هر رنج و سختى آسانى است، پس اگر فراغت یافتى مجدداً خود را به زحمت بینداز و تلاشت را از سر گیر. در واقع خداوند به این نکته اشاره مىکند که سختىها و گرفتارىها مقدمه کمال و پیشرفت انسان است و باعث نیرو گرفتن او مىشوند و از این جهت مصیبتها و سختىها براى تکامل بشر ضرورت دارند:
«لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسَانَ فِى کَبَد.»(337)
براستى ما انسان را در رنج و مشقت آفریدیم
این آیه گویاى نقش مهم رنج و مشقتها در ساختهشدن انسان و تکامل اوست و الا اگر جز این بود، خداوندى که سرچشمه رأفت و رحمت است و سعادت و خیر بنده خود را مىخواهد، او را قرین رنج و زحمت نمىکرد.
﴿صفحه 351 ﴾
علاوه بر آنچه گفته شد، خداوند همواره بندگان خود را مىآزماید، تا شایستگان باز شناخته شوند و در این راستا براى تربیت و پرورش انسانها، دو برنامه تشریعى عبادات و برنامه تکوینى مصائب و مشکلات را قرار داده است که در نهایت کسانى که بخوبى از دستورات الهى پیروى مىکنند و سختىها و دشوارىها را به جان مىخرند به رحمت و معرفت الهى رهنمون مىگردند:
«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَىْء مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْص مِنَ الاَْمْوَالِ وَ الاَْنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِالصَّابِرِینَ. الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّالِلَّه وَ إِنَّاإِلَیْهِ رَاجِعُونَ.»(338)
ما شما را با سختىهایى چون ترس، گرسنگى، نقصان اموال، نفوس و آفات زراعت مىآزماییم و بشارت و مژده بده به صابران. آنانکه چون به حادثهاى سخت و ناگوار گرفتار شوند صبر پیشه سازند و بگویند: ما از آنِ خداییم و به سوى او برمىگردیم.
امام باقر(علیه السلام) مىفرمایند:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَیَتَعاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلاءِ کَما یَتَعاهَدُ الرَّجُلُ أَهْلَهُ بِالْهَدِیَّهِ مِنَالْغَیْبَهِ…»(339)
خداوند بندهاش را مورد تفقد قرار مىدهد و براى او بلاها را اهدا مىکند، همانطور که مرد براى خانوادهاش از سفر هدیه مىآورد.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به خانه یکى از مسلمانان دعوت شدند، وقتى وارد منزل او شدند مرغى را دیدند که بر بالاى دیوار تخم گذاشته و تخم آن به میخى بند شده و نیفتاده است، رسول اکرم در شگفت شدند. صاحب خانه گفت: آیا تعجب کردید؟ قسم به خدایى که شما را به پیامبرى برانگیخت، هرگز آسیبى به من نرسیده است! رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) تا این جمله را شنیدند برخاستند و در خانه آن مرد غذا میل نکردند و گفتند: کسى که هرگز مصیبتى ندیده مورد لطف خداوند نیست!
بنابراین اگر درست به بلا نگریسته شود، پى مىبریم که سختىها و بلاها نقش تربیتى و
﴿صفحه 352 ﴾
بیدارگرى دارند. سختىها انسانهاى خفته و بىتحرک را بیدار و هشیار مىسازند و عزم و اراده ایشان را برمىانگیزند و در واقع سختىها انسان را آبدیده مىکنند و به او مقاومت و استقامت مىبخشند. خاصیت زندگى دنیا این است که با سختىها است و در این بین هرچه بر مقاومت انسان افزوده شود، بر تکامل او افزون مىگردد و رفته رفته نبوغ و استعدادهاى نهفته او شکفتهتر مىگردند و این بیانگر لطف و عنایت الهى است. مولوى در بیان این معنا مىگوید:
گندمى را زیر خاک انداختند *** پس زخاکش خوشهها برساختند
بار دیگر کوفتندش ز آسیا *** قیمتش افزون و نان شد جانفزا
باز نان را زیر دندان کوفتند *** گشت عقل و جان و فهم سودمند
در آیه دیگر خداوند مىفرماید:
«… سَیَجْعَلُ اللّهُ بَعْدَ عُسْر یُسْراً.»(340)
خداوند به زودى بعد از هر سختى آسانى قرار مىدهد.
این آیه براى توجه دادن به کسانى است که ظرفیتشان اندک است و وقتى با سختى و گرفتارى مواجه مىشوند ناامید مىگردند و خیال مىکنند همه چیز تمام شده است. حتى به دعا و توسل به اولیاى خدا و درخواست از خداوند نیز روى نمىآورند و همه درها را به روى خود بسته مىبینند. مؤمن نباید در برابر گرفتارىها خود را ببازد، بلکه باید آرامش خود را حفظ کند و بداند که از پس هر سختى آسانى است و خداوند متعال چنین مقدر نکرده که بندهاش همیشه با سختى روبرو گردد و زندگىاش همواره با سختى بگذرد. بلکه اگر خداوند سختى قرار داده، به دنبال آن آسایش و راحتى نیز قرار مىدهد و باید در انتظار آن نیز بود.