قناعت و بىنیازى از خلق
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی تحقیق و نگارش: کریم سبحانی
قناعت و بىنیازى از خلق
در پایان این بخش از حدیث پیامبر(صلى الله علیه وآله) مىفرمایند:
﴿صفحه 353 ﴾
«یا اباذرّ؛ استغن بغنى اللّه یغنک اللّه.»
اى ابوذر؛ با غناى خداداد بىنیازى بجوى تا خدا تو را بىنیاز کند. گویا منظور از این سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى ابوذر درست روشن نبود. چون مشخص است که هر کس به غنا برسد خود را بىنیاز مىداند و سراغ کسى نمىرود و معنى ندارد که به او توصیه کنند خودت را بىنیاز بشمار و دستت را به طرف کسى دراز نکن. پس ناچار سرّى در کلام پیامبر وجود دارد و نکتهاى در آن نهفته است. از این رو از منظور حضرت سؤال مىکند و حضرت در جواب مىفرمایند:
«غداءه یوم وعشاءه لیله فمن قنع بما رزقه اللّه فهو اغنى النّاس»
(منظور از غناى الهى که به آن خود را بىنیاز از دیگران قرار مىدهى) غذاى روز و شام شب است، هر کس به آنچه خداوند به او عطا فرموده قناعت ورزد غنىترین مردم است.
حضرت مىفرمایند: وقتى غذاى امروزت را داشتى، دیگر سراغ دیگران نرو و در این فکر مباش که فردا چه پیش مىآید. به آنچه فعلا دارى قانع شو و به آن خود را بىنیاز بدان و در دلت احساس نیاز به دیگران را راه نده. اگر احساس نیازمندى کردى و در فکر رفاه فردایت بودى، خود را محتاج دیگران ساختهاى و مجبورى براى تأمین وسایل آسایش فردایت به سوى دیگرى دست دراز کنى و در این گذر ذلیل مىگردى؛ چون هرکس دست نیاز به سوى غیر خود دراز کند ذلیل مىشود. پس اگر مىخواهى عزیز و سربلند باشى، به همان قوتى که خداوند برایت مقدر ساخته راضى باش. اگر انسان به حرص و طمع و آز مبتلا گردید، هرچند وسایل رفاه و راحتى برایش فراهم گردد، باز در این اندیشه است که چه کنم تا بر مکنت و مالم بیفزایم و امکانات بیشترى را براى خود تأمین کنم. او با این اندیشه، پیوسته خود را نیازمند دیگران مىبیند و فرصت نمىیابد به خود برسد و در راستاى کمالات انسانى تفکر کند: بیندیشد براى چه آفریده شده، براى آخرتش چه کرده است. او در دنیا در دام آزمندى و طمع گرفتار مىگردد و لحظهاى فراغت و آسایش ندارد و در آخر، با دستى تهى و بدون زادوتوشه راهى دیار آخرت مىگردد.
﴿صفحه 354 ﴾
اگر انسان به قوت امروزش قانع شد و خود را بىنیاز دید و دستش را به سوى دیگران دراز نکرد، مىتواند وقتش را صرف رشد و تعالى و تحصیل کمال خویش کند. با سرمایه قناعتى که براى خود اندوخته است، فرصت مىیابد به عبادت، تحصیل علم، جهاد و خدمت به خلق و بالاخره به هر کارى که مرضىّ خداوند و براى آخرتش مفید و نافع است بپردازد.
امام سجاد(علیه السلام) فرمودند:
«أَظْهِرِ الْیَأْسَ مِنَ النّاسِ فَإِنَّ ذلِکَ مِنَ الْغِنا…»(341)
احساس ناامیدى از مردم را ظاهر ساز که این حالت برخاسته از غنا و بىنیازى است.
و على(علیه السلام) فرمودند:
«أَشْرَفُ الْغِنى تَرْکُ المُنى.»(342)
برترین بىنیازى، گریز از آروزهاى طولانى است.
انسان باید به آنچه در نزد خداوند است، بیش از آنچه در دست مردم است امید داشته باشد و این غناى نفس و غناى از خلق حاصل نمىشود، جز با اطمینان به خداوند متعال و توکل بر او و عدم اعتماد به دیگران و علم به اینکه زیان و نفع از خداوند است و او آنچه به صلاح بندگان است در حق آنان انجام مىدهد و آنان را از آنچه به صلاحشان نیست باز مىدارد، که در این صورت بنده از دیگران بىنیاز مىگردد و حتى اگر دستش از مال دنیا خالى باشد، خود را توانگر مىبیند؛ چنانکه پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمودند:
«لَیْسَ الْغِنا فى کِثْرَهِ الْعَرَضِ إِنَّما الْغِنى غِنىَ النَّفْسِ.»(343)
توانگرى و غنا در داشتن مال فراوان نیست و همانا توانگرى به داشتن غناى نفس است.
﴿صفحه 355 ﴾
درس سى و نهم : ملاک ارزشمندى از نظر خداوند متعال
ایمان و عمل صالح و ملاک والایى انسان
کار مفید و ارزشمند از دیدگاه اسلام
اهمیّت اخلاص در برنامههاى فرهنگى و مذهبى
جایگاه نیّت و تمایلات درونى
راه سالمسازى انگیزه و نیّت
﴿صفحه 356 ﴾
﴿صفحه 357 ﴾
ملاک ارزشمندى از نظر خداوند متعال
«یا أَباذَرٍّ؛ إِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ: إِنّى لَسْتُ کَلامَ الْحَکیمِ أَتَقَبَّلُ وَلکِنْ هَمَّهُ وَهواهُ، فَإِنْ کانَ هَمُّهُ وَهَواهُ فیما أُحِبُّ وَأَرْضى جَعَلْتُ صُمْتَهُ حَمْداً لى وَذِکْراً [و وَقارا] وَإِنْ لَمْیَتَکَلَّمْ. یا أَباذَرٍّ؛ إِنَّ اللهَ تَبارَکَ وَتَعالى لایَنْظُرُ إِلى صُوَرِکُمْ وَلا إِلى أَمْوالِکُمْ [أَقْوالِکُم]وَلکِنْ یَنْظُرُ إِلى قُلُوبِکُمْ وَأَعْمالِکُمْ. یا أَباذَرٍّ؛ التَّقْوى هیهُنا، التَّقْوى هیهُنا وَأَشارَ إِلى صَدْرِهِ»
چنانکه ملاحظه شد محور بحثهاى گذشته تقوا بود و در آن بحثها از اهمیّت تقوا و آثار آن در زندگى انسان سخن گفته شد و نیز ثمرات اخروى آن ذکر گردید و از آنجا که ممکن است عدهاى برداشت نادرستى از تقوا داشته باشند و تقواى واقعى را از تقواى ظاهرى و پندارى نتوانند بازشناسند، در این بحث ملاک ارزشگذارى اعمال و رفتار ذکر مىگردد.
بسیارى از مردم عادت دارند بر اساس ظاهر افراد قضاوت کنند. اگر کسى فراوان عبادت مىکند و ذکر مىگوید و قرآن مىخواند و نمازش را در اول وقت بجا مىآورد، او را با تقوا مىشناسند و یا کسى که برخى از مسائل طهارت را زیاد رعایت مىکند، فردى با تقوا و شایسته مىشمارند. این برداشت سطحى و نادرست است و براى اینکه ملاک ارزشمندى و والایى شناخته شود، علماى اخلاق بحث نظرى و اساسىاى در مورد ملاک خوبى و بدى کارها و ارزش انسان ذکر کردهاند که ما در این گفتار بدان اشاره مىکنیم: