دانشجوی ترم ششم علوم تربیتی هستم. مدرک برایم ارزشی ندارد. از آینده و ازدواج نا امیدم. نمی دانم برای چی باید زندگی کنم. چیزی در دنیا نیست که مرا به شوق آورد. همیشه احساس می کنم هر لحظه از عمرم می گذرد، یک گناه برایم محسوب می شود و خدا از من خیلی دور است. ن
پرسش:
دانشجوی ترم ششم علوم تربیتی هستم. مدرک برایم ارزشی ندارد. از آینده و ازدواج نا امیدم. نمی دانم برای چی باید زندگی کنم. چیزی در دنیا نیست که مرا به شوق آورد. همیشه احساس می کنم هر لحظه از عمرم می گذرد، یک گناه برایم محسوب می شود و خدا از من خیلی دور است. ن
پاسخ:
فشار سختی ها، ندیدن محبت از اطرافیان، بی اعتنایی دیگران و احساس تنهایی در این دنیای پر هیاهو گاهی انسان را دچار غم و اندوه می سازد و ممکن است او را در جاده های بی نشان در عرصه حیات سرگردان کند و در تحیّر و بی هدفی فرو ببرد. طبیعی است جوانان و نوجوانان که هنوز کوچه های زندگی پر پیچ و خم امروزی را طی نکرده و با فراز و فرود های آن کمتر آشنایی دارند. حیرتشان بیشتر باشد. تنها شما نیستید که این گونه می اندیشید و با این گونه مشکلات مواجه شده اید. جوانان زیادی هستند که در عالم تخیّلات “واقعیت نما” و ذهنیات “سراب گونه” سیر می کنند و با برداشت های ویژه خود، جهانی انباشته از غم و غصه و غربت و تنهایی برای خویش ساخته اند. مرحوم محمد تقی شریعتی می گفت: “بهتر و مناسب تر این است که عصر ما را عصر تعجّب و حیرت یا شگفتی و سرگردانی بنامند”.1 مشکلات شما سهل و حل شدنی است. در این دنیا هیچ مشکلی نیست که آسان نشود. هیچ دردی نیست که درمان نداشته باشد. هیچ غمی بی پایان نیست. هیچ دریایی بی ساحل نیست. انتظار ممکن است طولانی باشد، اما سرانجامش فَرَج است. مهم این است که: اوّلاً: انسان راه رسیدن به ساحل نجات و نشاط و آرامش را بشناسد و به داروی دردها، معرفت پیدا کند. ثانیاً: با صبر و شکیبایی و مقاومت، خویش را قوی سازد تا حیات جاوید بیابد. بسیاری از جوانان حیرت زده و سرگردان، با هدایت الهی و راهنمایی افراد آگاه و دلسوز توانستند با عزم و اراده ای که شایسته انسان و لازمه حیات او است “راه چون زیستن و چرا زیستن” را بیاموزند و با شناخت “هدف زندگی” به حقیقت حیات نزدیک گردند و انقلابی عمیق و تحوّلی به یاد ماندنی در افکار و اخلاق و افعال خود ایجاد کنند. خوشبختانه شما از جهت علمی، فکری و سنی در وضعیتی هستید که می توانید بر پایه خردِ فعّال و کمال طلب جوانی خویش تصمیم بگیرید و بر نگرانی های خود غلبه نمایید و یأس و نا امیدری را ـ که از ناحیه شیطان است ـ از خود دور کنید. دیدگاه روان شناسان روان شناسان می گویند: لحظه ای نیست که هستی انسان در معرض خطر قرار نگیرد. اگر دنیایی که در آن زندگی می کنیم، از خطر تهی بود، دنیایی مرده و بی روح می شد که نه خود معنایی داشت و نه حضور انسانِ بلند پرواز در آن. مهم این است که انسان با ایمان و توکل به خدا و اعتماد به نفس و صبر و شکیبایی،خطر را احساس کند، آن را بشناسد، با آن مبارزه نماید. باور داشته باشد که ترقی و تکامل در جهاد و مبارزه نهفته است و مبارزه دو عامل نیاز دارد: 1ـ شناخت مشکل و احساس خطر؛ 2ـ اراده ای مصمم و همتی والا.2 امتیاز بزرگ شما نسبت به بسیاری از افراد فرو رفته در مسایل روز مرّه زندگی و غوطه ور در دریای متعفن هوس ها این است که علاوه بر برخورداری از انرژی پرشتاب جوانی و بُنیه علمی و فکری مستعد، خطر را احساس کرده و مشکل را شناخته اید و به این نقطه روشن دست یافته اید که “زندگی و حیات” هدف دارد و انسان موجودی هدفمند است. اما شاید به روشنی نمی دانید هدف چیست، و حقیقت کدام است! بس نیمی از مسافت را طی نموده اید. مطمئن باشید که نیمه دیگر نیز دست یافتنی است و دغدغه های شما بر طرف خواهد شد. پرسش های شما متعدد است و سر منشأ دغدغه های خاطرتان عواملی به نظر می رسد همانند: عدم اعتماد به نفس و نداشتن صبر و شکیبایی. به تخیلات، مخصوصاً نسبت به حوادث محتمل و اموری که در آینده شاید اتفاق بیفتد، بیشتر بها می دهید، تا این که سیر تعقل و تفکر منطقی داشته باشید. از این رو ترجیح می دهیم که تنها به یک پرسش، که ارتباط کمتری با دیگر پرسش ها دارد، پاسخ دهیم و جهت ارزیابی و گمانه زنی، نیز شناخت دقیق تر روحیات شما، دو کتاب زیر را معرفی می کنیم. با صبر و حوصله، و دقت کافی کتاب ها را از آغاز تا پایان مطالعه کنید. معرفی کتاب: 1ـ بهترین راه غلبه بر نگرانیها و نا امیدی ها، محمد جعفر امامی،با مقدمه ناصر مکارم شیرازی، از انتشارات نسل جوان. 2ـ معجزه اراده، اثر نورمن وینست پیل، ترجمه وجیهه آزرمی. نوشته اید “چقدر دین اسلام سخت است! نمی توانم تا این حد باشم… “. در پاسخ می گوییم: هیچ گاه بشر به اندازه زمان ما گرفتار فساد و جنایت و بدبختی نشده است! با آن که در هیچ دوره ای به اندازه امروز علوم و صنایع، پیشرفت نداشته است. در حقیقت باید گفت، دانش و هنر عجز خود را از اصلاح حال بشر عملاً اعلام کرده است و جز بازگشت به دیانت، راهی امید بخش وجود ندارد. “الکسیس کارل” می گوید: “تنها راه چاره برای نجات از این همه مفاسد، منحصر در این است که در تقویت مبانی دینی و اخلاقی کوشش به عمل آید”.3 اسلام دین جامعی است که در همه امور زندگی بشر از تهذیب اخلاق و خانه داری تا مملکت داری و کلیه روابط اجتماعی، دستورهای عملی مفید داده است. مقررات عملی اسلام دو ویژگی بارز دارد: 1ـ واقع نگری. نیازهای انسان دو گونه است: ثابت و متغیر. نیازهایی که ریشه در آفرینش و ذات انسان دارد، ثابت و تغییر ناپذیرند. قانون گذار اسلام ـ خدا ـ بر اساس فطرت و نیازهای تکوینی انسان، قوانین ثابت و تغییر ناپذیری وضع نموده است. از سویی، چون برخی از نیازها، بر اساس شرایط زمان و جامعه متغیر است، به حاکم اسلامی، اختیار داده تا احکام و مقرراتی متغیر و منطبق با شرایط زمان و مکان وضع کند. از این جهت باید گفت: تشریع یعنی قوانین و مقررات اسلام، با تکوین و نیازهای انسان هماهنگی و انطباق دارد. 2ـ جامع نگری یا سهولت و آسان گیری. یکی از شعارهای قرآن ” لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها” است، یعنی خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانایی اش تکلیف نمی کند. قوانین و مقررات اسلام هیچ گاه بالاتر و افزون تر از اندازه قدرت و توانایی افراد نیست، از این رو انسان هر کار نیکی انجام دهد، برای خود انجام داده و هر کار بدی کند، به زیان خود کرده است.4 پیامبر اسلام فرمود: “بُعِثتُ بالحنیفه السمحه السهله؛ به دین و آیینی مبعوث شده ام که عمل به آن برای همه سهل و آسان است”.5 تا انسان شناخت واقع بینانه ای از اصول و فروع و جهان بینی و قوانین عملی اسلام پیدا نکند،نمی تواند سهل و آسان بودن آن را ادراک و احساس نماید. امام صادق(ع) می فرماید: “خدا هر کس را به اندازه استعدادش، تکلیف کرده است و باز خواست می نماید. شما هم در علوم و معارف، و اعمال و اخلاق دینی، از هر کس به قدر وُسْع و طاقت و استعدادش متوقع باشید که تحمیل بیش از توان و طاقت او را سنگین بار و خسته و وامانده می کند”.6 اگر اوهام و تخیلات پیرایه هایی را که می پنداریم جزو اسلام است، کنار بگذاریم، اسلام را دین فطری سهل و آسان می یابیم. 1 . شریعتی، محمد تقی، فایده و لزوم دین، قم: انتشارات طباطبایی، چاپ سوم، بی تا، ص 199. 2 . به کتاب قالب، مصطفی، غلبه بر ترس، ترجمه: جواد صالحی، بی جا، بی تا، مراجعه شود. 3 . شریعتی، محمد تقی، فایده و لزوم دین، قم: انتشارات طباطبایی، چاپ سوم، بی تا، مقدمه، صفحه ده. 4 . بقره (2) آیه286. 5 . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء، 1404ق. ج 64، ص 136. 6 . کلینی رازی، ابی جعفر محمدبن یعقوب بن اسحاق، اصول کافی، ترجمه و شرح: جواد مصطفوی تهران: دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، بیتا. ج 3، باب درجات الایمان، ص 70 ـ 71،
ما به «دانشجوی ترم ششم علوم تربیتی هستم. مدرک برایم ارزشی ندارد. از آینده و ازدواج نا امیدم. نمی دانم برای چی باید زندگی کنم. چیزی در دنیا نیست که مرا به شوق آورد. همیشه احساس می کنم هر لحظه از عمرم می گذرد، یک گناه برایم محسوب می شود و خدا از من خیلی دور است. ن» پاسخ دادیم.