چرا امام حسن(ع) صلح کرد و امام حسین(ع) قیام نمود، با وجودی که یاران هر دو اندک بودند؟

پرسش: 

چرا امام حسن(ع) صلح کرد و امام حسین(ع) قیام نمود، با وجودی که یاران هر دو اندک بودند؟

پاسخ: 

برای پاسخ به این پرسش باید به جریانات پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) و حوادث پس از آن اشاره کنیم. پیامبر گرامی اسلام رحلت کرد و جسد مبارکش هنوز تغسیل و تکفین و تدفین نشده بود، که گروهی در محلّی به نام سقیفه بنی ساعده جمع شدند و بر خلاف دستور قرآن و نص صریح رسول خدا(ص) شخصی را به عنوان خلیفه مسلمانان برگزیدند. نتیجه این شد که اسلام عزیز از مسیر اصلی خود منحرف شود و این انحراف ادامه پیدا کرد و در عصر زمام داری معاویه بن ابی سفیان به اوج رسید. در این عصر از عدالت و انصاف و ارزش های اسلامی خبری نبود. دون صفتان و معاندان و مخالفان اسلام همه پست های کلیدی را اشغال کردند. باوفاترین صحابه رسول خدا(ص) و یاران علی(ع) مورد اهانت و بی مهری و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. در منابر و خطبه های نماز جمعه به دومین شخصیت عالم انسانی، امیرمؤمنان علی(ع) سبّ و لعن می نمودند. سنّت های رسول خدا(ص) به دست فراموشی سپرده شد و یا عمداً آن را زیر پا می گذاشتند. بعد از مرگ معاویه پسرش یزید به عنوان امیرمؤمنان و خلیفه مسلمانان بر اریکه خلافت تکیه زد. کسی که پای بند چیزی جز شهوات و تمایلات حیوانی نبود و آشکارا شراب می خورد و….. در چنین شرایطی امام حسین(ع) قیام نمود و این اهداف را دنبال نمود: 1ـ زنده کردن اسلام . 2ـ آگاه ساختن مسلمانان و افشای ماهیت امویان . 3ـ احیای سنّت نبوی و سیره علوی . 4ـ اصلاح جامعه و بیدار کردن امت . 5ـ از بین بردن سلطه استبدادی بنی امیه . 6ـ آزادسازی اراده ملّت از محکومیت سلطه و زور. 7ـ حاکم ساختن حق و نیروبخشیدن به حق پرستان . 8ـ تأمین قسط و عدل اجتماعی و اجرای قانون شرع . 9ـ از بین بردن بدعت ها و کج روی ها. 10ـ زنده کردن سنّت مهمّ فراموش شدهء امر به معروف و نهی از منکر. اما این که چرا امام حسین(ع) راه صلح برادرش امام حسن(ع) را نپیمود: بعد از شهادت حضرت علی(ع) و انجام مراسم غسل و کفن و دفن، امام مجتبی روی منبر رفت، بعد ازحمد و ثنای الهی و درود و صلوات بر جدّ بزرگوار خود حضرت خاتم الأنبیا(ص) و تمجید و تعریف از پدر مظلومش و معرفی خود و خاندان رسالت، اعلان بیعت کرد و مردم هم با او بیعت نمودند. و از فردای آن روز عمال و حکّام خود را در ولایات منصوب نمود. جاسوسی را که از طرف معاویه وارد کوفه شده بود، دستگیر کردند و گردن زدند و به ابن عباس(حاکم بصره ) نوشت: جاسوس دیگری را که از طرف معاویه وارد بصره شده است، بگیر و گردن بزن. به دنبال آن نامه‌ای با لحن تند به معاویه نوشت، که جاسوس می‌فرستی و مکر و حیله‌ها می‌کنی؟! از قرار معلوم گویا قصد جنگ داری! اگر چنین است، من آماده‌ام. معاویه، جواب نامه را نوشت و برای حضرت فرستاد. مکاتبه بین حضرت و معاویه ادامه داشت، تا به حضرت خبر دادند معاویه لشگر فراوانی تجهیز نموده و به جانب عراق گسیل داشته است. از طرفی با منافقان و خارجیان که داخل لشکر حضرت امام حسن(ع) بودند و از ترس حضرت علی(ع) اظهار مخالفت نداشتند، به وسیله جاسوسان خود تماس گرفت، که اگر حسن بن علی(ع) را بکشید، به هر کدام دویست هزار درهم خواهم داد و یکی از دخترانم را به ازدواج قاتل درخواهم آورد. امام مجتبی(ع) پس از اطلاع بالای منبر رفت و مردم را برای مقابله با معاویه ترغیب کرد. ابتدا با سردی مواجه شد، ولی بالأخره گروه زیادی را جمع کرد و از کوفه بیرون رفتند و در نخیله پس از تقسیم و گروه بندی لشکر، عده ای را برای مقابله با لشکر معاویه فرستاد، امّا طولی نکشید که خبر آوردند، فلان فرمانده و فلانی به معاویه پیوسته و شیرازه لشکر متزلزل شده است. حتی به حضرت خبر دادند، گروهی از فرماندهان به معاویه پیام دادند: در صورت تمایل حسن بن علی را دست بسته تحویل شما خواهیم کرد. این جا بود که حضرت احساس کرد، جان خودش و پیروانش در خطر جدی قرارگرفته است. مهم ّتر از همه به خاطر چهره دروغینی که معاویه بین مردم پیدا کرده بود، اگر امام و یارانش شهید می‌شدند، خونشان هدر رفته و چندان اثری نداشت. این بود که امام از راه ناچاری دندان بر جگر گذاشت و برای حفظ اسلام و حفظ شیعیان و نشان دادن چهره واقعی معاویه، با او سازش نمود، (چنان که در جنگ تحمیلی ایران و عراق ، امام خمینی مجبور شد باصدام ترک مخاصمه کند و کاسه زهر را سر بکشند. ) در صلح نامه موادّی گنجانده شده بود، که از جمله این بود، که معاویه متعرض امام نگردد و به کتاب وسنّت رسول خدا(ص) و سیره خلفای شایسته عمل کند و بعد از خود کسی را برای خلافت تعیین ننماید و شیعیان علی(ع) در شام و حجاز و عراق و یمن از شر او ایمن باشند. نیز حضرت امیرمؤمنان(ع) را در نماز و منابر سب نکنند و… روشن است عمل به این‌ها سراسر به ضرر معاویه تمام خواهد شد و از طرفی نمی‌تواند به آن عمل نکند، چون چهره واقعیش بین مردم آشکار خواهد شد، مردم می‌فهمند، که معاویه پای بند هیچ اصلی از اصول اسلامی نیست. افزون براین موقعیت زمان امام مجتبی و حضرت سیدالشهدا تفاوت داشت، چون معاویه قابل مقایسه با یزید پسرش نبود، زیرا، اولاً: معاویه، پیامبررا درک کرده بود و از صحابی به شمار می‌آمد، برخلاف یزید. ثانیاً: عنوان کاتب الوحی را داشت. چرا که معاویه با زیرکی و فریبکاری خود را یکی از نویسندگان وحی آسمانی معرفی کرده بود. ثالثاً: و مهم تر از همه با این که فاسد و فاسق بود و رسول خدا(ص) و شریعتش را قبول نداشت، امّا می‌دانست اگر بخواهد، حکومتش دوام داشته باشد، باید شئون اسلامی را در ظاهر رعایت کند. در این امر به حدّی متظاهر بود که بسیاری از مردم حتّی برخی از زاهدان لشکر امام علی(ع) مردد می‌شدند، که آیا حق با علی است یا معاویه! دیگر آن که سال‌ها بود از طرف عمر و عثمان بر مردم شام حکم رانی می‌کرد و گروهی را با پول و ثروت، عده ای را با دادن پست و مقام و برخی را از طریق رعب و تهدید و بالاخره دسته چهارم را با تزویر و تظاهر به اسلام و ریاست ساکت کرده بود. کسی حرف نمی‌زد، یا حق حرف زدن را نداشت . معاویه به گونه ای بر اوضاع مسلّط شده بود که می‌توانست هر کسی را بخواهد بکشد و آب از آب تکان نخورد. به همین خاطر، امام حسین(ع) بعد از امام مجتبی ده سال با معاویه زندگی کرد، که جز انتقاد از طریق نامه و صحبت کاری نکرد. امّا یزید از هر جهت با معاویه فرق داشت. امام از فرصت بهترین استفاده را کرد و با شهادت خود، دودمان بنی امیه را برباد داد. اما چرا قیام با یاران کم: امام حسین(ع) در زمانی قرار گرفته بود، که بدعت های زیادی در اسلام به وجود آمده بود، که می دانست اگر قیام نکند، چیزی از اسلام باقی نخواهد ماند. چنان که خود فرمود: وقتی زمام دار حکومت اسلامی افرادی مثل یزید باشد، باید فاتحه اسلام را خواند.1 از طرفی می دانست، که جد بزرگوارش فرمود: “آنجا که بدعت ها ظاهر و آشکارگردد، بر عهده عالمان است که حقایق را بگویند، و اگر کتمان کنند، لعنت خدا بر آنان باد.”2 بر این اساس باید قیام می کرد، هر چند با یاران اندک. البته در آغاز قیام آن حضرت، تعداد بسیاری از شهر کوفه اعلام وفاداری نمودند؛ بنابراین آغاز حرکت و قیام امام حسین(ع) در ظاهر با تعداد بسیار شروع شد. 1. ابن نما حلی‏، مثیر الأحزان‏، قم، مدرسه امام مهدی‏، چ سوم، 1406ق، ص 25.‏ (نرم افزار سیره معصومان) 2. کلینی، الکافی، تهران، اسلامیه، چ دوم، 1362ش، ج1، ص54. (نرم افزار سیره معصومان)

ما به «چرا امام حسن(ع) صلح کرد و امام حسین(ع) قیام نمود، با وجودی که یاران هر دو اندک بودند؟» پاسخ دادیم.

دکمه بازگشت به بالا