اثبات خدا از راه دل و فطرت با راه عاطفه چه تفاوتی دارد ؟
پرسش:
اثبات خدا از راه دل و فطرت با راه عاطفه چه تفاوتی دارد ؟
پاسخ:
اجازه دهید مطلب را با این بیان شیوای امیرالمومنین آغاز نمایم که فرمود: ” دَلَّتْ عَلَیْهِ أَعْلَامُ الظُّهُورِ وَ امْتَنَعَ عَلَی عَیْنِ الْبَصِیرِ فَلَا عَیْنُ مَنْ لَمْ یَرَهُ تُنْکِرُهُ وَ لَا قَلْبُ مَنْ أَثْبَتَهُ یُبْصِرُهُ” نشانههای آشکار بر وجود خدا دلالت دارد، و به چشم بیننده در نیاید، نه چشمی که او را ندیده، انکارش کند و نه دل کسی که باورش نموده، او را میبیند. او کسی است که نشانههای هستی بر اقرار قلبی منکرانش گواهی میدهد1. مراد از معرفت قلبی و راه دل و آنچه در پرسش راه عاطفی خوانده شده نیست، بلکه مراد شناخت خدا از رهگذر شهود قلبی،یعنی همان معرفت متعالی است که امیر مؤمنان فرمود: لَا تُدْرِکُهُ الْعُیُونُ بِمُشَاهَدَهِ الْعِیَانِ وَ لَکِنْ تُدْرِکُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ. چشمها او را آشکار نبینند، لکن دلها به حقیقتهای ایمان درکش کند”.2 شناختی که از این طریق نصیب کسی بشود، نه تنها نیاز به پشتیبانی قواعد عقلی ندارد، بلکه عقل در این مقام مثل شمعی است که در روز و در مقابل خورشید و سپهر گردون روشن گردد، و این کار مصداق آن شعر است که گفته شده: زهی نادان که او خورشید تابان به نور شمع جوید در بیابان چون راه عقل همان راهی است که در دعای عرفه سالار شهیدان آمده: “الهی ترددی فی الاثار یوجب بُعد المزار. خداوندا گذر من در نشانهها باعث دوری دیدار تو میشود”3 طبق این کلام حضرت معلوم میشود که گرچه شناخت خدا از طریق دلایلی عقلی و مطالعه در آثار و برهان علیت و مانند آن مفید و مؤثر است، ولی در برابر معرفت قلبی ناچیز است، دردعای حضرت آمده: “أیکون لغیرک من الظهورما لیس لک حتی یکون هوالمظهر لک، عمیت عینٌ لا تراک علیها رقیباً آیا برای غیر تو از ظهور چیزی است که از آن تو نباشد و آن چیز موجب ظهور و شناخت تو بشود؟! کور است چشمی که تو را در همه جا پیدا و آشکار نمیبیند”4 بنابر این گرچه استدلال عقلی مفید و خوب است، ولی در برابر معرفت قلبی مثل شمع در پیشگاه نور آفتاب است. اندیشمندان اسلامی که از راه فطرت برای اثبات وجود خدا استفاده می کنند ، صرفاً بر اساس احساس درونی نیست ، بلکه آن را بر اساس استدلال عقلانی تبیین می کنند و از آن با نام برهان فطرت یاد می کنند. یعنی در مقدمه اول برخی از شواهد و حالات درونی که برای همه انسان ها وجود دارد و محسوس است ، بهره می گیرند .سپس آن را با ضمیمه کردن مقدمه عقلانی به شکل برهان عقلانی در می آورند و این غیر از احساس و عاطفه اولیه است که تبیین نشده و به شکل برهان در نیامده باشد. برای آگاهی بیشتر در این موضع به کتاب فطرت استاد مطهری و ج 5 اصول فلسفه و روش رئالیسم استاد مطهری مراجعه فرمایید. 1. نهج البلاغه، خطبه 49. 2 . همان، خطبه 178. 3 . مفاتیح الجنان، ص 454، دعای امام حسین(ع) در روز عرفه. 4 . همان. ————— ———————————————————— ————— ————————————————————
ما به «اثبات خدا از راه دل و فطرت با راه عاطفه چه تفاوتی دارد ؟» پاسخ دادیم.