هدف زندگی انسان

 هدف زندگی انسان

دوست گرامی. مبدأ و نقطه آغاز تمام انحرافات و گمراهیها و محرومیتهای معنوی انسان، عدم درک صحیح فلسفه حیات انسان در این دنیا است و اینکه نداند یا فراموش کند که خدای متعال او را برای چه آفریده و در این سرای به او زندگی بخشیده و این همه امکانات در اختیارش نهاده است، زمینه چالش های بعدی را فراهم می سازد.
از دیدگاه قرآن هدف نهایی و مقصد عالی زندگی و خلقت انسان، کمال و قرب الهی و آمادگی برای حیات اخروی و لقای الهی و سعادت جاودانی و وصول به مبدأ نور هستی است؛ همان‌گونه که جنین در رحم مادر خود را برای زندگی کردن در دنیا کامل و آماده می‌کند، انسان نیز باید خود را برای زندگی در برزخ و حیات اخروی، کامل و آماده سازد.
قرآن کریم در چندین آیه اولاً زندگی انسان را هدف‌دار می‌داند: أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً؛ آیا می‌پندارید که شما را بیهوده آفریده‌ایم؛ و ثانیاً هدف نهایی خلقت انسان را بازگشت به سوی خدا دانسته و فرموده است: وَ أَنَّ إِلى‌ رَبِّکَ الْمُنْتَهى‌؛ إِنَّ إِلى‌ رَبِّکَ الرُّجْعى‌؛ یعنی انتهای سیر انسان به سوی پروردگار است.
البته به دلیل اینکه پروردگار عالم انسان را به واسطه صفات خود پرورش می‌دهد و ربوبیت او توسط صفات انجام می‌پذیرد؛ لذا می‌توان گفت: هدف نهایی زندگی انسان، نزدیک شدن یا آراسته شدن به صفات خدا و دور شدن از صفات شیطان است و در این راستا نیز تعبیراتی همچون به کمال رسیدن، قرب به خدا، به خدا رسیدن، مظهر خدا شدن و به رنگ خدا درآمدن که در جای‌جای ادبیات دینی و آموزه‌های اخلاقی مطرح می‌شود، همه در نهایت به همین حقیقت – آراسته شدن به صفات و کمالات الهی و دور شدن از صفات شیطانی – بازمی‌گردد و خلاصه می‌شود.
همچنین از قرآن کریم استفاده می‌شود که این هدف، محقق و میسر نمی‌شود مگر با عبودیت و بندگی خالصانه خدای متعال: وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ؛ و جن و انسان را نیافریدم جز آنکه مرا بپرستند، وَما أُمِرُوا إِلَّا لِیعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ؛ مردم هیچ مأموریتی جز اینکه خالصانه خدای را بپرستند و از پرستش هر چه غیر او است پرهیز کنند، ندارند.
پس اگر کسی به آخرت و حیات پس از مرگ معتقد شد و فهمید که هدف نهایی زندگی، آراسته شدن به صفات و کمالات الهی و آمادگی برای سفر آخرت و زندگی در عالم برزخ و سپس محشور شدن در قیامت و رسیدن به پاداش و جزا است و خود را در مسیر بندگی و عبودیت حق‌تعالی قرار داد، چنین فردی به راستی از «خواب غفلت» بیدار شده است، آنگاه تمام زندگی‌اش به‌درستی و در همین راستا سامان می‌یابد و از حیرت و گمراهی و سرگشتگی نجات خواهد یافت و به آرامش واقعی می‌رسد، ولی اگر چنین نشد پایانی برای سرگشتگی و بی‌قراری انسان متصور نیست.
بنابراین تنها کسانی که در مسیر عمل به احکام دین و حفظ ارزش های اعتقادی و تخلق به صفات الهی و فضایل اخلاقی حرکت و تلاش می‌کنند، از منظر دین و اخلاق، فرد بیدار و هشیار تلقی می‌شوند و سایر مردمان که تلاش و کوشش آنان، تنها در محدوده پرورش تن و بهره‌مندی از امور مادی و وصول به منافع و مطامع و لذت‌های دنیوی و مال و مقام و شهرت خلاصه می‌شود و نسبت به خودسازی دینی و کمال انسانی و انجام وظایف فردی و اجتماعی و عبادی و آماده شدن برای سفر آخرت بی‌توجه‌اند، در خواب غفلت و بی‌خبری زندگی خود را سپری می‌نمایند.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دکمه بازگشت به بالا