۱۲نفر پیمان عقبه اول

 ۱۲نفر پیمان عقبه اول

در پیمان عقبه دوم 70 نفر حضور داشتند نه 12 نفر به عبارت دیگر در پیمان عقبه اول دوازده نفر حضور داشتند. عقبه اول در سال دوازدهم بعثت، در موسم حج صورت گرفت. دوازده تن از هفت خانواده دو قبیله اوس و خزرج در عقبه با پیامبر(ص) دیدار کردند و اسلام آورده و با رسول خدا(ص) بیعت نمودند. از قبیلۀ خزرج، اَسعَد بن زُراره، عَوف بن حارث و برادرش مُعاذ، ذَکوان بن عبدقیس، رافع بن مالک، عباده بن صامت، ابی عبدالرحمن یزید بن ثَعلَبَه، عباس بن عباده بن نَضلَه، عُقبَه بن عامر بن نابی، قُطبَه بن عامر بن حدیده و از قبیله اوس، ابوالهیثم بن تَهَّیان، عُوَیم بن ساعده در این بیعت شرکت داشتند.
هر کدام از این افراد سرگذشتی دارند که به طور نمونه به دو مورد اشاره می شود:
ابوامامه اَسْعَدِ بْن زُراره (درگذشت: ۱ق/۶۲۳م)، ملقب به اسعدالخیر، از صحابه و از نخستین مسلمانان یثرب بود. وی در مدینه به تبلیغ اسلام پرداخت تا بدانجا که گفته‌اند بت‌های شهر را درهم‌شکست و با مسلمانان به نماز ایستاد. پیامبر(ص) در پیمان دوم عقبه، اسعد را نقیب قبیله‌اش بنی نجار کرد. اسعد علاقه بسیاری به رسول خدا(ص) داشت و پیامبر(ص) نیز به او علاقه نشان می‌داد. زمانی که اسعد از دنیا رفت، پیامبر(ص) خود بر پیکر او نماز خواند و او را در بقیع دفن کرد. گفته‌اند آیه ۱۴۳ سوره بقره در شأن برخی یاران پیامبر(ص) از جمله اسعد نازل شد. بنابر نقلی نخستین نماز جمعه مدینه را او اقامه کرد.
گفته شده هنوز چند ماهی از هجرت نگذشته بود که اسعد بیمار شد. مداوای او تأثیری نبخشید و در ماه شوال، در حالی که هنوز بنای مسجد پیامبر(ص) به پایان نرسیده بود، درگذشت (ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۳، ص۶۱۱؛ طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۹۷؛ ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۱۰۰، ۱۵۳؛ خلیفه بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص14)
عوف بن حارث برادر تنى معاذ و معوذ است. به روایت واقدى در هر دو بیعت عقبه اول و دوم حضور داشته است، او و دو برادرش معاذ و معوذ به روایت ابومعشر و واقدى و عبد الله بن محمد بن عماره انصارى در بدر شرکت کرده اند. محمد بن اسحاق برادر دیگرى از ایشان به نام رفاعه بن حارث را هم افزوده است و مى گوید: هر چهار برادر در بدر شرکت داشته اند. عوف بن حارث در جنگ بدر شهید شد. ابو جهل بن هشام او را کشت و عوف و برادرش معوذ هم او را از پاى درآوردند. نسل عوف باقى هستند.(ترجمه الطبقات الکبرى،ج 4،ص:414)

دکمه بازگشت به بالا