عامل یقظه و بیداری انسان
عامل یقظه و بیداری انسان
دوست گرامی. شما قبلا یقظه بیشتری داشته اید ولی به دلایلی که باید تحقیق شود اکنون نور یقظه فروخقته و غفلت پیدا کرده اید. باید با این غفلت پیش آمده مبارزه کرد و بیداری خود را تقویت نمایید. برای این منظور ابتدا درباره هدف خلقت انسان و فلسفه آفرینش انسان مطالعات گسترده ای داشته باشید. این موضوع به شدت بیدار کننده است و بیداری انسان از همین موضوع شروع می شود.
امکان بیدارسازی دل
باری نور یقظه و بیداری ابتدا به افاضه حقتعالی است و به عنایت او حاصل میشود، ولی این بدین معنا نیست که خود انسان در این زمینه کاملاً دستبسته و منفعل است و تلاش او در کسب معرفت و آگاهی و بیداری، حاصلی برایش نخواهد داشت، بلکه تا آدمی در این مسیر حضور نیابد و مجاهده و تلاش نکند، مستعد تابش نور یقظه از جانب حقتعالی نخواهد بود و با سعی و کوشش است که سالک، خویش را در معرض تابش نور یقظه و جذبه حق و نفخه رحمانی قرار می دهد.
از این نظر می توان نور یقظه را به نور علم تشبیه نمود. نور علم نیز به افاضه حق حاصل می شود، اما بیتردید تلاش عبد در ایجاد ظرفیت و آمادهسازی زمینههای آن مؤثر است.
امام صادق (ع) فرمودند: لَیسَ العِلمُ بِکثرَهِ التَّعَلُّمِ، إنَّما هُوَ نورٌ یقَعُ فی قَلبِ مَن یریدُ اللّهُ أن یهدِیهُ، فَإِذا أرَدتَ العِلمَ فَاطلُب اولاً فی نَفسِک حَقیقَهَ العُبودِیهِ، وَاطلُبِ العِلمَ بِاستِعمالِهِ، وَاستَفهِمِ اللّهَ یفهِمک؛ دانش به فراوانی آموختن نیست؛ بلکه نوری است که در دل آنکه خدا هدایتش را بخواهد، میتابد. پس هرگاه در پی دانش بودی، ابتدا جوهره بندگی را در جانت بجوی و با به کار بستن دانش، آن را به دست آور و فهم را از خدا بطلب تا به تو بفهمانَد.
این روایت نمیگوید: برای رسیدن به علم، نیازی به مجاهده و کوشش برای کسب دانش نیست، بلکه میگوید: انسان تنها نباید به درس و کتاب و تحصیل علم رسمی تکیه کند و به تلاش خود در این زمینه مغرور گردد، بلکه لازم است متوجه مبدأ علم شود و بداند در صورتی به علم و دانش میرسد که در کنار علمآموزی و مجاهده علمی، رسم بندگی و اطاعت حق بهجای آورد و با نیت خالص به خدای متعال نزدیک شود و از او که مبدأ علم است، طلب نور علم نماید.
بنابراین بیداری در اصل اولی خود، به عنایت حقتعالی حاصل میآید، چندانکه توگویی، این کار غیر اختیاری است، اما بااینهمه انسان در کسب بیداری معنوی و تقویت آن بیاختیار نیست و میتواند با دست یازیدن به عواملی آن را در وجود خود تقویت نماید. از طرفی نیز کار خداوند بیحکمت و دلیل نیست و کسی را بیدار میسازد که زمینههای بیداری در او باشد.
نور یقظه که خدای متعال بر دل انسان مؤمن میتاباند، اولین جرقه بیداری را میزند، ولی این جرقه اگر بخواهد به آتشی نور افزا و عصیان سوز و راهگشا و حرکت آفرین تبدیل شود و درون آدمی را به نور حقیقت و آگاهی روشن نماید، این مرحله با همت خود سالک و تلاش فراوان و بهتدریج اتفاق می افتد.
شواهد فراوانی در آثار تاریخی و زندگی نامه بزرگان وجود دارد که نشان می دهد، ارتباط و همنشینی با انسان های بیداردل و شنیدن مواعظ و حکمت های بیداری بخش و مطالعه برخی کتبی که درباره زندگی بیداران راه از عارفان و سالکان نگاشته شده و دستاوردهای معنوی ایشان را گذارش می دهد، یا آثاری که درباره معنای زندگی و هدف خلقت انسان، سخن می گویند و عوامل دیگری که به برخی از آنها در این کتاب اشاره شده، در بیداری زایی آنان مؤثر بوده است.