چرا برخى افرادى که اعتقادشان نسبت به خدا کمتر است گاهى بهتر به دعاها و آرزوهایشان مىرسند؟
[ad_1]
زمانه پندى آزاد وار داد مرازمانه را چو نکو بنگرى همه پند است
زبان ببند، مرا گفت، و چشم دل بگشاىکه را زبان نه بند است پاى در بند است
بدان کسى که فزون از تو، آندو چه کنى؟!بدان نگر که به حال تو آرزومند است!
یکم. از آیات قرآن و فرمایش حضرات معصومین (علیهم السلام استفاده مىشود که خداوند متعال، افراد گنهکار را در صورتى که زیاد غرق معصیت نشده باشند، به وسیله زنگهاى بیدارباش یا گاهى به وسیله مجازاتهایى متناسب با اعمالى که انجام دادهاند، بیدار مىسازد و به راه حق باز مىگرداند.
اینها کسانىاند که هنوز شایستگى هدایت را دارند و مشمول لطف خداوند متعال هستند و مجازاتهایى که موجب ناراحتى ایشان مىشود، نعمتى براى آنان محسوب مىشود؛ چنان که خداوند متعال در قرآن شریف مىفرماید:
(ظهر الفساد فى البر و البحر بما کسبت ایدى الناس لیذیقهم بعض الذى عملوا لعلهم یرجعون)؛روم (30)، آیه 41.
«در خشکى و دریا، فساد و تباهى بر اثر کردار انسانها ظاهر شد تا خداوند متعال نتیجه قسمتى از اعمال آنها را به ایشان بچشاند، شاید که ایشان برگردند [و از کردار ناشایست خود توبه کنند]».
دوم. در مقابل کسانى که در معصیت و تباهى غوطهورند و تمام پلهاى پشت سر خود را خراب کردهاند، خداوند متعال آنها را به حال خودشان وا مىگذارد و به اصطلاح به آنان میدان مىدهد تا پشتشان از بار معصیت سنگین شده، استحقاق حداکثر مجازات را پیدا کنند. آیه زیر اشاره به همین معنا دارد:
(ولا یحسبن الذین کفروا انما نملى لهم خیر لانفسهم انما نملى لهم لیزادادوا اثماً و لهم عذاب مهین)؛آل عمران (3)، آیه 178. «آنهایى که کافر شدند، گمان نکنند مهلتى که به ایشان مىدهیم، براى آنان خوب است؛ بلکه فقط به آنها مهلت مىدهیم تا به طغیان و معصیت خود بیفزایند و براى آنان عذاب خوارکنندهاى مهیا است».
همین مطلب را حضرت زینب (س) در خطاب به یزید و حکومت خودکامه و جبار او مىفرماید:
«[اى یزید!] تو امروز شادى مىکنى و چنین مىپندارى که چون فراخناى دنیا را بر ما بسته اى… و ما را همچون اسیران از این دیار به آن دیار مىبرى، نشانه قدرت تو است یا در پیشگاه خدا قدر و منزلتى دارى و ما را در درگاه او راهى نیست؟ اشتباه مىکنى، این فرصت را خداوند متعال به جهت این به تو داده تا پشتت از بار معصیت سنگین گردد و عذاب دردناک در انتظار تو است».
سوم. هدف زندگى هرچقدر پایدارتر و ماندنىتر باشد، از ارزش و اعتبار بیشترى برخوردار است و چون در بینش الهى رضایت و خشنودى الهى و تقرب به او، بالاترین هدف زندگى است، پس مؤمن در زندگى دنیوى خود تلاش مىکند به قرب الهى نایل شود و فعالیتها و بهرهمندىهاى خود را از دنیا با موازین و الگوهایى که دین ارائه مىدهد، منطبق و هماهنگ سازد.
در مجموع قرآن کریم بیان مىدارد که زندگى دنیا، مقدمه رسیدن به کمال و سعادت دنیوى و اخروى است و هیچ یک از دنیا و آخرت نباید بىارزش تلقى شود؛ اما در عین حال باید اهداف دنیوى در سایه اهداف اخروى تأمین گردد:
(المال و البنون زینه الحیوه الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثواباً و خیر املاً)؛ «مال و فرزندان زینت زندگى دنیا است و اعمال صالح که تا قیامت باقى است نزد پروردگار بهتر و عاقبت آن نیکوتر است».سوره کهف (18)، آیه 46.
حتى به صراحت و تأکید در آیات قرآن مىخوانیم: «آنچه در نزد خداوند متعال، براى متقین و مؤمنان مهیا شده است، از تمام دارایىهاى روى زمین بهتر و برتر است»؛ یعنى، تلاش و کوشش شما تنها مصروف دنیا نباشد؛ بلکه آخرتگرایى هدف اصلى و نهایى شما باشد و دنیا را به عنوان مقدمه و زمینه رسیدن به آخرت قرار دهید؛ در عین حال در زندگى دنیوى نیز از نصیب و بهره خود غفلت نورزید. قدر دارایى، سلامتى، جوانى و زنده بودن خود را بدانید و به وسیله این نعمتهاى الهى، آخرت را کسب کنید.
در این زمینه مىفرماید: کسى که تقوا پیشه کند؛ یعنى، عمل صالح انجام دهد و از زشتىها پرهیز کند؛ خداوند متعال وسایل راحتى زندگى دنیوى او را تأمین کرده، او را از تنمعصیتا و دشوارىهاى زندگى با سربلندى بیرون مىبرد: (و من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب من یتوکل على الله فهو حسبه ان الله بالغ امره)؛طلاق (65)، آیه: 2 – 3. آدم متقى بجایى مىرسد که خداوند متعال زندگى مادى او را نیز تدبیر مىکند. پس بالاترین توفیقهاى مادى و معنوى نصیب فرد مؤمن است، چون هم زندگى دنیوى او تضمین و تأمین شده است و هم فرجام نیک او؛ (و العاقبه للمتقین)؛اعراف (7)، آیه 128.
[ad_2]