امروزه چگونه پیشرفت و تکنولوژی، با سادهزیستن جمع میشود؟
[ad_1]
ساده زیستی در اسلام
یکی از کمالات اخلاقی آدم، زهد و سادهزیستی است و در متون دینی درباره مخالفت با تجمّلات دنیوی و دنیاگرایی، تأکیدات فراوانی وارد شده است. البته دیدگاههای مختلف در این زمینه، موجب بروز تفاسیر گوناگون در اجتماع است. متأسفانه برداشتهای ناروا از منابع دینی و یا نادیده گرفتن سنت و سیره پیشوایان معصوم (علیهم السلام) و اعتقادات شخصی، نحلههای گوناگونی را پرورانده است. جمعی در مسیر افراط و گروهی در وادی تفریط، حقیقت زیبای زهد و پارسایی را مشوش ساختهاند؛ به گونهای که گاهی با شنیدن واژه زهد، انزوا و تنهایی و دوری از انسان ها و تمدن و پیشرفت و ترقی و پرداختن به دعا و عبادت در گوشهای آرام و فارغ از مشغلههای زندگی، در ذهن آدم تداعی میگردد و این به معنای واژگونه ساختن حقیقتی ارزشی و آلوده ساختن مفهومی ملکوتی است!!
امام صادق(علیهم السلام) میفرماید: «زهد نه آن است که مال دنیا را تباه کنی و نه آنکه حلال آن را بر خود حرام گردانی؛ بلکه زهد آن است که اعتمادت به آنچه نزد حق است، بیش از آن چیزی باشد که در نزد خودت یافت میشود». بحارالانوار، ج 77، ص 172 امیرمؤمنان علی(علیهم السلام) میفرماید: «زهد در یک آیه از قرآن بیان شده است؛ آنجا که میفرماید: «تا آنکه به خاطر از دست دادن چیزی، متأسف و متأثر نشوید و بر آنچه به دستتان رسیده، فرحناک نباشید». همان، ج 78، ص 37
پس پارسایی، دل بستن به امر باقی و نومید گشتن از امر فانی است؛ جدایی از زمین و قرب به ملکوت است؛ سبکبال گشتن برای پرواز در آسمان فضایل و ملکات آدمی است. حال آیا رشد و کمال و تعلیم و تربیت و سعادت¬مندی، مانع پارسایی است یا کمک کننده آن؟ کدام مکتب و آیین، همچون اسلام توصیه و تشویق نسبت به فراگیری علم و کسب معرفت و جوشش و بالندگی و تلاش فکری دارد؟ مگر نه این است که پیامبر اکرم(علیهم السلام) می¬فرماید: «علم را طلب کنید؛ هر چند در چین باشد». کنزالعمّال، شماره 28697 و فراگیری آن را بر همگان ضروری می¬داند. ر.ک: کافی، ج 1، ص 30 امیرمؤمنان علی(علیهم السلام) در روایتی تمام مواضع دنیا را جهل نامیدند؛ مگر جایگاه علم را که روشنی و فروغ است : « الدنیا کلُّها جهل إلا مواضع العلم ؛». بحارالانوار، ج 2، ص 29 این به صراحت، قدر علم و شایستگی آن و حقارت دنیا و دلبستگی به آن را تبیین میسازد.
پیشرفت و ساده¬زیستی
درباره نسبت بین اسلام و پیشرفت و ترقّی و تجدّد، باید گفت: هرگز اسلام با پیشرفت و توسعه مخالفت ندارد؛ لیکن باید جهت ارزش آن رعایت شود؛ یعنی، توسعه و پیشرفت در سمت و سوی ارزشهای اخلاق و عدالت باشد. توسعه بیعدالت یا پیشرفت بدون آمیختگی با ارزشهای اخلاقی، پیشرفت آهن و ابزار آلات است، نه پیشرفت آدم و آدمیت.
این نکته حائز اهمیت است که پیشرفت و نو شدنی مورد نظر اسلام است که آدم را اسیر تمایلات نفسانی و دنیاطلبی نسازد؛ بلکه او را از هوا و هوس برهاند. وقتی تساوی دو روز آدم از منظر اسلام، غَبن و خسران محسوب میگردد، این بهترین معنای رشد و بالندگی است. اما این رشد نه برای ماندگاری در دنیا؛ بلکه در جهت معرفت نفس و مبدأ و معاد است؛ چرا که دنیا مزرعه است و تمام سعی و تلاش آدم باید در جهت کاشت بهترین بذر در جان خویشتن، برای برداشت عالیترین محصول در فردای قیامت باشد.
[ad_2]