آیا آدم با کشف و شهود مىتواند به وحى برسد؟
[ad_1]
«وحى» در لغت داراى معانى مختلف است؛ از جمله: اشاره، کتابت، نوشته، رساله، پیغام، سخن پوشیده و اعلام در خفالسانالعرب، ج 15، ص 380.. این واژه در قرآن کریم در چهار مورد به کار رفته است: اشاره پنهانى،مریم (19)، آیه 13. هدایت غریزىنحل (16)، آیه 68 – 69.، سروش غیبى (الهام)قصص (28)، آیه 7؛ طه (20)، آیه 37 – 40. و وحى رسالى.شورى (42)، آیه 7.
این واژه در اصطلاح دو کاربرد دارد: یکى عام و دیگرى خاص. «وحى» به معناى عام، سخن پوشیده و اعلام در خفا است که در همه موجودات – اعم از حیوان، جماد، آدم و شیطان – وجود دارد. معناى عام وحى، نوعاً همان معناى لغوى وحى است. در معناى خاص، وحى معرفتى است که به صورت ویژه بر پیامبران و معصومان القا مىشود. این فقط مختص رسولان و امامان«علیهم السلام» است؛ نه غیر آنان.جامعالاسرار و منبعالانوار، ص 454.
بر این اساس اگر مقصود از وحى؛ معناى عام آن باشد، بلى، آدم با کشف و شهود و سلوک معنوى، مىتواند به مقام سروش غیبى برسد که از آن به الهام و گاه به کشف معنوى تعبیر مىشود. اما اگر مراد، وحى به معناى خاص آن باشد، خیر؛ زیرا صرف سلوک معنوى آدمى را به مقام انبیا و ائمه«علیهم السلام» نمىرساند و چنان معرفتى براى وى حاصل نمىشود؛ زیرا:
یکم.
وحى آن نوع شناخت و دریافت معارف و قوانین تشریعى جامع و بىبدیل است که از سوى آفریدگار عالم – با توجه به آگاهى از سیستم وجود آدم و نیازهاى گوناگون حیات مادى و روحانى او – در تمام مراحل مختلف زندگى افاضه مىشود و جهت راهبرد هماهنگ و معقول جامعه آدمى، در روند حیات فردى و جمعى است. در حالى که محتواى مکاشفهاى که از سلوک معنوى به دست مىآید، اغلب ناقص و یک جانبه است و براهین اطمینان بخش براى صاحب کشف و دیگران ندارد. علاوه بر آنکه وحى ناظر به سعادت همگان است؛ در حالى که کشف عرفانى محض، در صدد رفع مشکل صاحب کشف است.
دوم.
در وحى خاص، پیامبر، فرشته (که واسطه پیام است) را مىبیند؛ ولى در وحى عام اگر حامل پیام فرشته باشد، سالک او را مشاهده بصرى نمىکند.
سوم.
نبى باید شهود خویش را به دیگران گفته و آن را تبلیغ کند؛ ولى براى سالک چنین شرطى وجود ندارد.این موارد با استفاده از منابع ذیل استخراج شده است: عرفان نظرى، ص366؛ مفاتیح الغیب، ص338؛ شرح مقدمه قیصرى، ص 590 و 591؛ شرح فصوص الحکم، ص111؛ مبانى نظرى تجربه دینى، ص 154 – 159؛ تحلیل وحى از دیدگاه اسلام و مسیحیت، ص52 – 72.
چهارم.
وحى، مقامى اعطایى است که خداوند متعال افاضه فرموده و تحت مشیت و اراده او قرار دارد؛ امّا در مکاشفه، سالک هر چند حقایق عوالم غیب را دریافت مىدارد؛ ولى این «آخذاً من الله» و از طریق اعطا نیست.
بنابراین آدم با سلوک معنوى، نمىتواند به وحى – به معناى خاصّ آن – دست یابد؛ گرچه به وحى به معناى عام آن نایل شود.
[ad_2]