آیا غیبت امام زمان موجب افتراق قرآن از عترت شده است و جدایی قرآن و عترت سبب تعطیلی از هدایت می شود آیا این خلاف حکمت پروردگار نیست که کتابی به دست بشر بدهد و نتواند از آن استفاده کند ؟
آیا غیبت امام زمان موجب افتراق قرآن از عترت شده است و جدایی …
سوال
آیا غیبت امام زمان موجب افتراق قرآن از عترت شده است و جدایی قرآن و عترت سبب تعطیلی از هدایت می شود آیا این خلاف حکمت پروردگار نیست که کتابی به دست بشر بدهد و نتواند از آن استفاده کند ؟
پاسخ
در پاسخ این پرسش که آیا غیبت موجب افتراق قرآن و عترت شده است می گوییم منظور از جدایی بین این دو چیست؟ اگر منظور این است که امام زمان(عج) چون در پشت پرده غیب به سر می برد از قرآن استفاده نمی کند و به احکام عمل نمی کند و تکالیف شرعی و قرآنی اش را عمل نمی کند به یقین چنین جدایی حاصل نشده است زیرا اولاً امام قرآن ناطق است و در این فرض جدایی معنا ندارد و ثانیاً غائب بودن امام به معنای نبودن امام نیست بلکه به منزله خورشید پشت ابر است و چون خواندن قرآن و انجام دادن تکالیف فردی او با امر غیبت سازگاری دارد امام ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ با قرآن است و جدای از قرآن نمی باشد و در حوزه فردی به همه واجبات و ترک محرمات مکلف است. اما در بعد هدایت عمومی یعنی این که امام در اجتماعات حاضر شود و کلاس تفسیر قرآن بگذارد و از بطون قرآن بفرماید و یا این که احکام نورانی قرآن را عالم گیر کند به یقین امر غیبت اجازه چنین فعالیت ها را از او گرفته است و با وجود اینکه از طرف امام منعی وجود ندارد ولی چون شرایط هدایت عمومی وجود پیدا نکرده اند فعالیت امام در بعد هدایت عمومی و علنی تعطیل می باشد و این از لوازمات امر غیبت است. البته در عین حال امام ناظر بر اوضاع می باشند و عنایت هایی دارند و تصرفاتی می کنند.[1]
اما اگر منظورتان از جدایی آن است که آیا امکان دارد مردم در عمل بین قرآن و عترت جدایی بیندازند و یکی را قبول کنند و دیگری را رد کنند؟ می گوییم این فرض در زمان یازده امام قبلی در حالی که آن بزرگواران در بین مردم ظهور داشتند اتفاق افتاده است و عده زیادی از امت اسلام در مقابل آن چراغ های هدایت ایستادند و در ظاهر گفتند که قرآن ما را کفایت می کند.
اما اگر منظورتان از جدایی قرآن و عترت این باشد که خدای بزرگ اعمالی را می پذیرد که از صافی قرآن و عترت بگذرد آیا این قانون الهی همیشگی است یا نه گاهی و در قطعه ای از زمان چون زمان غیبت مردم فقط به قرآن مکلفند و نسبت به عترت رسول و گفتارشان تکلیفی ندارند چون در عصر غیبت امام زمان که آخرین فرد از عترت رسول است زندگیِ غایبانه ای دارد و دست توده مردم از او کوتاه است با این وصف باز باید اعمال بشر از صافی قرآن و عترت بگذرد یا خیر؟ یا اینکه خدای بزرگ در زمان غیبت به جدایی قرآن و عترت اندیشیده است و این سال ها را استثنا کرده است؟ در پاسخ به این فرض می گوییم از دید الهی هرگز بین قرآن و عترت جدایی حاصل نخواهد شد زیرا پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: من دو چیز گرانبهاء را در بین شما گذاشتم و آندو قرآن و عترتم می باشند و هرگز هم از هم جدا نمی شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند …»[2] این حدیث که مورد قبول ما و اهل سنت است صریحا می گوید در همه عصرها تلازم قرآن و عترت همیشگی است زیرا معنای«لن یفترقا» نفی ابدی است، یعنی تا قیامت، در همه عصرها و زمان ها قرآن با عترت است و چون این جمله قطعی الصدور است و ممکن نیست سخن وحی و وعده پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خلاف واقع درآید بزرگانی از اهل سنت نیز به جدا ناپذیری قرآن و عترت اعتراف کرده اند.[3]
از طرفی امر غیبت یک حادثه آنی و بدون تمهیدات قبلی نبوده است بلکه حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ و دیگر ائمه ـ علیهم السّلام ـ از امام مهدی و غیبت او خبر داده اند و با بیان کردن معظم احکام و معارف الهی مردم را برای عصر غیبت آماده کرده اند و برای این قطعه از زمان نایبانی خاص و عام معین کرده اند و این خود رشته اتصالی است که از قطع رابطه و جدایی جلوگیری می کند.
و خداوند حکیم هرگز کتابی را به دست بشر نداده است که نتواند از آن استفاده کند بلکه هر کتابی را فرستاده است زمینه استفاده از آن را نیز به وجود آورده است و مبیّن و مفسر آنرا هم فرستاده است و چون خدای بزرگ ختم رسالت ونبوت را با فرستادن حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ اعلام کرد، قرآن کریم آن معجزه بزرگ وکتاب هدایت همیشگی را همراه او فرستاد تا اصول وکلیات شریعت اسلام را از قرآن کریم بگیرند و تفصیل و شرح و تبیین احکام را از پیامبر و امامان معصوم اخذ نمایند. و پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به تدریج و به مناسبت های ویژه ای که پیش می آمد احکام الهی را بیان می فرمودند و بقیه معارف و احکام الهی را به وصی و جانشین هایش واگذار کرد که نخستین آنها حضرت علی ـ علیه السّلام ـ است.[4]
از اینرو خداوند حکیم هرگز قرآن کریم را بدون امکان استفاده و بدون برنامه نفرستاده است که امر هدایت به تعطیلی کشیده شود و لذا در همین مکتب اسلام نویسندگان بزرگی تربیت یافتند و احادیثی که اولیاء الهی می گفتند و از سرچشمه وحی نقل می کردند یادداشت می کردند و کسانی چون عبدالله بن عباس، نوشته های حدیثی اش به اندازه بار شتری می رسد؛[5] یا این که محمد بن مسلم می گوید از امام باقر ـ علیه السّلام ـ سی هزار مسأله سؤال نمودم و از امام صادق ـ علیه السّلام ـ شانزده هزار حدیث فرا گرفتم و این ضبط احادیث به جایی می رسد که محمد بن مسلم 46 هزار حدیث را بدون آن که تکراری داشته باشند ضبط می کند،[6] به یقین خیلی از این احادیث مربوط به بیانات الهی در قرآن بوده است و امام عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ هم تا جایی که منافات با مسئله غیبت کبرایش نداشته باشد در ترویج معارف الهی کوچکترین کوتاهی مرتکب نمی شود.
و با وجود اقیانوسی از این احادیث، بسیاری از آیات قرآن کریم روشن می شود و در جاهایی که هم لازم بوده است از طرف ائمه ـ علیهم السّلام ـ با درس دادن قانون های کلی اصحاب خود را برای به دست آوردن فتوا و احکام الهی آماده می کردند. بنابراین پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و یازده امام دیگر، عمده مسائل اسلامی و قرآن را مطرح کردند و برای استخراج احکام جزئی قواعدی را همراه با هزاران حدیث و کتاب هدایت به یادگار گذاشته اند.
از سوی دیگر از آنجا که قرآن کریم کتاب هدایت است خدای حکیم هم همه آیاتش را رمزی نازل نکرده اند تا در هر آیه ای به امام معصوم نیاز پیدا شود از اینرو اگر در عصر ظهور آیاتی که از حرمت ربا سخن می گویند به دست مبارک امام عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ هم بدهند او نیز می فرماید مفاد این آیات حرمت رباست و از آیاتی که بر وجوب حج، خمس، زکات و … دلالت می کنند اگر به آن امام هم عرضه شوند به واجب بودن همه آنها حکم می کند و از آیه و لا یغتب بعضکم بعضا … حرمت غیبت کردن را استفاده می کند.
و اگر در دعا وارد شده است: «خدایا آن امام غایب را … و مجدد احکام تعطیل شده کتابت قرار بده» منظور دعا آن نیست که همه احکام الهی تعطیل شده اند و کتاب الهی قابل استفاده بشر نیست و …» بلکه مراد از این جملات دعا بعضی از حدود است که تعدادشان هم در روایت آمده است و بیشتر ناظر به تعطیلی اجرای قانون است نه استنباط احکام الهی گر چه در بعضی موارد هم حکم و فتواها جدید می باشند. مثلاً در ورایت آمده است که امام عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ گردن مانع زکات را می زند.[7]
خلاصه سخن، اسلام دینی همیشگی است و حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ آخرین ذخیره الهی پاسدار این آیین است و غایب بودن او به معنی نبودنش نیست و آن حضرت در عصر غیبت نیز تا حدی که راه داشته باشد به مسئولیت ترویج فرهنگ قرآن عمل می کند و حدیث ثقلین نیز بر عدم افتراق قرآن و عترت برای همیشه دلالت می کند. و از طرفی خدای بزرگ قرآن بدون مفسر نفرستاده است و امر هدایت لحظه ای خاموش نگشته است حال یا توسط امام یا نایبان خاص، و عام ان حضرت و بسیاری از آیات قران صریح و همگان فهم هستند و هزاران حدیث و نکته هم از اولیاء الهی برای روشن شدن احکام الهی و اوامر هدایت قرآنی وارد شده است و با این همه اخبار و احادیثی که از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امامان معصوم به دست ما رسیده است هرگز به بن بست تعطیلی امر هدایت نخواهیم رسید و این نکته نیز قابل توجه است که امر غیبت، طرحی عجولانه نبوده است بلکه پیشوایان معصوم زمینه سازی های لازم را تدارک دیده اند و بعد از آن تمهیدات و گذر از غیبت صغری برنامه جامع غیبت کبری را در اختیار جامعه ای اسلامی قرار داده اند. البته با ظهور حضرت همه احکام الهی اجرا می شوند و حکومت عدل الهی گسترش و جهانی می شود و تا او ظهور نکند همه احکام الهی به اجرا گذاشته نمی شود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. دادگستر جهان، آیت الله امینی.
2. فصلنامه انتظار شماره 12 ـ 11.
3. مکیال المکارم سید محمدتقی موسوی اصفهانی.
4. حکومت جهانی مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ آیت الله مکارم شیرازی.
پی نوشت ها:
[1] . صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت، لیتوگرافی اهل بیت ـ علیه السّلام ـ چاپ سپهر، ج3، ص 42.
[2] . جمعی از نویسندگان، امام مهدی در حدیث تقلین، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، چاپ دوم، ص 26.
[3] . همان، مناوی، فیض الغدیر، ج 3، ص 15؛ عجیلی، عبقات الأنوار، ج 4 ، 3، ص 272.
[4] . انتظار، شماره 12، 11، ص 88.
[5] . ابن سعد الطبقات الکبری، ج5، ص216.
[6] . رجال الکشی، شماره 276.
[7] . موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه سید مهدی حائری، چاپ نگین، ج1، ص114، بحارالانوار، ج52، ص325.
آیا غیبت امام زمان موجب افتراق قرآن از عترت شده است و جدایی قرآن و عترت سبب تعطیلی از هدایت می شود آیا این خلاف حکمت پروردگار نیست که کتابی به دست بشر بدهد و نتواند از آن استفاده کند ؟ / مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم