شعائر یعنی چه؟ نمادها و شعارهای دینی چه ویژگیهایی دارند؟
شعائر در لغت بهمعنای علائم و نشانههاست[1] و شامل نشانههایی میشود که هیچ ماهیتی جز نشانه بودن ندارند؛ مثل آرمها و لوگوهایی که روی یک کالا میزنند تا بیان کنند که این محصولِ فلان کارخانه است و مثل تابلوهای راهنمایی و رانندگی و آرم برخی شرکتها، سازمانها، باشگاهها و احزاب که تنها پیام آن، معرفی و تبلیغ محصولات یا فعالیتهای یک مجموعه است. مطلق علامت و شعار از حیث لغت، حتی شامل امضا و لوگوی شخصی- که نشان معرفی یک فرد است- نیز میشود. ولی واژه شعائر در اصطلاح، أخص از معنای لغوی است و به هر علامت و نشانهای گفته میشود که برای یک گروه، قوم، ملت یا امت وضع شده و دارای ویژگیهای زیر باشد:
ظاهر و آشکار باشد.[2]
به عنوان نماد یا نمود یک فکر یا یک فرهنگ قرارداده شده باشد.
حامل یک پیام بوده و یا بدین جهت وضع شده باشد.[3]
معرِّف هویت افراد و اجتماعات و تمایز آنها از دیگران باشد.[4]
جنبه شُعاری و سمبلیک داشته باشد و نشانگر وابستگی فرد یا جمع به یک حزب، مکتب یا مذهب باشد.[5]
مورد علاقه و افتخار یک قوم و موجب اتحاد و دلبستگیِ مجموعه هواداران خود باشد.
توسط حامیان آن فرهنگ برای دوست و دشمن، تعریف و تبلیغ شود.
اعلام حیات یک مکتب و بیانگر گرایش و حمایت از آن باشد.
همانطور که ملاحظه میشود در معنای اصطلاحی شعائر، مسئله عقیده و فرهنگ، در پس یک نماد و علامت، مشاهده میشود که آن را تبدیل به یک شُعارِ برآمده از باورها و ارزشهای آن فرهنگ نموده است. یعنی لایه رویین فرهنگ[6] که جامعهشناسان در تعریف نمادها گفتهاند.
شرایط اسلامی شدن یک نماد و علامت یا به عبارتی ویژگیهای شعائر دینی عبارت است از:
زمینه ساز یاد خدا گردد.[7]
نشانه دین، عبادت و اطاعت خدا نزد مردم باشد.[8]
جزء آداب و سنتهای ویژه مسلمانان باشد.[9]
موجب تحریک احساسات و عواطف مذهبی و زنده نگه داشتن روح دینی در فرد و اجتماع باشد.[10]
آشکار کردن و تعظیم آن موجب اعتلای کلمه الله گردد.
به عبارت دیگر، شعائر الهی به جنبه بیرونی دین و نمای ظاهری آن گفته میشود. بنابراین هر امری که علامتی از اعلام دین و نشانگر فرهنگ دینی باشد شعائر دینی و هر آنچه علامت فرهنگ دیگری باشد شعائر آن فرهنگ و هر چیزی که نشانه عصیان و طغیان و دشمنی با دین باشد شعائر شیطانی نامیده میشود.
اگر واژه «شعائر» به همراه صفت یا مضافٌالیه استعمال شود مثل شعائرِ مسیحیت، شعائرِ فرهنگ غرب، شعائرِ ملت چین، شعائر الهی، شعائر شیطانی و…، در معنای معنای اصطلاحی خود بهکار رفته است؛ اما اگر واژه «شعائر» در کلام و متنی به تنهایی و بدون اضافه استعمال شود مقصود از آن «شعائر الهی» خواهد بود.[11]
در روایات گاهی از شعائرِ حج نامبرده شده که مقصود از آن نیز آثار و اعمال نمادین حج است. شعائر حج بخشی از شعائر اسلامی است.
به عنوان نمونه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«جبرئیل پیش من آمد و گفت: به اصحاب خود امر کن صدای خویش را برای لبیک گفتن بلند نمایند زیرا که آن از شعائر حج است».[12]
پی نوشت ها:
[1]. المفردات فی غریب القرآن، ص265 ؛ المنجد فی اللغه، ص 391 ؛ لسان العرب، ج 4، ص414 ؛تاجالعروس من جواهر القاموس، ج 7، ص 3.
[2]. المفردات فی غریب القرآن، ص265.
[3]. لباس روحانیت، ص 4.
[4]. یادداشت های استاد مطهری، ج 6، ص37.
[5]. «هر شعاری نوعی اعلام وابستگی است»، مجموعه آثار، ج 25، ص 380.
[6]. جامعهشناسان عناصر تشکیل دهنده فرهنگ را چهار لایه میدانند: لایه اول و هسته مرکزی آن باورها و جهانبینی است؛ سپس ارزشها، و لایه سوم رفتارها و لایه چهارم نمادها و نمودهای آن فرهنگ است که در پوشش و معماری و هنر و تکنولژی و شعائر ملی و مذهبی… نمایان میشود.
[7]. آیتالله بهجت: «شعائر علاماتی هستند که [مردم] به واسطه آنها به ذیالعلامه پی میبرند [مثلاً وقتی] فرمودهاند علامات المؤمن… همه آنها (علامات) معلوم دیگران میشوند و به [وسیله] آنها به یاد خدای اجل و طاعت او میرسند.» در پیامی بهمناسبت پردهبرداری از گنبد حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام)- 17ربیعالاول 1426.
[8]. الطراز الاول و الکناز لما علیه من لغه العرب المعول، ج8، ص182.
[9]. یادداشت های استاد مطهری، ج 6، ص39.
[10]. همان، ص 43.
[11]. خواهیم گفت که شعائر الهی به سه عنوان شعائرِ مشترک بین ادیان الهی، شعائر اسلامی، و شعائر ایمانی (شیعی) تقسیم میشود. استعمال شعائر – بهتنهایی و بدون مضاف الیه- و اراده شعائر ادیان مرسوم نیست ولی در شعائر اسلامی شایع و در شعائر ایمانی بهویژه شعائر حج و شعائر حسینی- با توجه به قرائن حالیه و مقالیه- بلامانع است.
[12]. بحار الأنوار، ج 96، ص 339.