آیا تعظیم شعائر فقط در اسلام توصیه شده یا در سایر ادیان نیز وجود دارد؟ آیا یک مسلمان به شعائر ادیان دیگر نیز باید احترام بگذارد؟
پاسخ اجمالی:
همه ادیان و مذاهب و فرق و ملل، نمادهای ویژهای برای خود داشته و دارند که مورد احترام پیروان آن میباشد؛ مانند مراسم تعمید، عشاء ربانی، صلیب، سرودخوانی و نیایش دستهجمعی که نمونههایی از شعائر مسیحیت است.
از نظر شریعت اسلام که دین خاتم است شرایع ادیان گذشته منسوخ و باطل است و احترام به شعائر خاص آنها نیز لغو بوده و ثوابی ندارد مگر آنکه از روی تقیه یا مصالح دیگری باشد.
پاسخ تفصیلی:
احترام به شعائر دینی (حتی نمادهای فرهنگی)، مخصوص شریعت اسلام نبوده و پسندیده بودن این عمل، ریشه در فطرت انسانها دارد. این نوع از اعمال، جزء آداب اجتماعی مورد پذیرش همه اقوام و ملل بوده، حتی مردم عصر جاهلیت نیز به شعائر ملی و آثار شرکآلود آیین خود- و حتی شعائر سایر ادیان- احترام میگذاشتند؛ به خصوص برای زیارت کعبه- که البته بتکده آنها بود- آیین و مناسکی داشتند از جمله همین صفا و مروه در بین مشرکان محترم بود[1]و حفظ جان و مال زائر کعبه جزء شعائر جاهلیت بود.
همه ادیان و مذاهب و فرق و ملل، نمادهای ویژهای برای خود داشته و دارند که مورد احترام پیروان آن میباشد؛ مانند مراسم تعمید، عشاء ربانی، صلیب، سرودخوانی و نیایش دستهجمعی که نمونههایی از شعائر مسیحیت است.
از نظر شریعت اسلام که دین خاتم است شرایع ادیان گذشته منسوخ و باطل است و احترام به شعائر خاص آنها نیز لغو بوده و ثوابی ندارد مگر آنکه از روی تقیه یا مصالح دیگری باشد.
البته باید دانست که در منطق قرآن، روح مشترک همه ادیان الهی «اسلام» است. مقصود از اسلام در برخی از تعابیر قرآنی، حقیقت و اسکلت دین است نه همه آنچه که بهعنوان شریعت به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نازل و در رفتار و گفتار او متجلی شد.
«ما کانَ إِبراهیمُ یهُودِیا وَ لا نَصرانِیا وَ لکن کانَ حَنیفاً مُسلِماً وَ ما کانَ مِنَ المُشرِکین»[2]؛ «ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه حق گرایی فرمانبردار بود، و از مشرکان نبود».
«وَ وَصَّی بِها إِبراهیمُ بَنیهِ وَ یعقُوبُ یا بَنِی إِنَّ الله اصطَفی لَکمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلا وَ أَنتُم مُسلِمُون»[3]؛ و اگر از این زاویه به آیات و سیره انبیا در قرآن نگاه شود، توصیههای زیادی به تعظیم شعائرِ مشترک بین ادیان مشاهده میشود.
آیتالله جوادی آملی در این باره میگوید:
«ما یک اسلام داریم که اول و آخرش یکی است إِنَّ الدِّینَ عِندَ الله الاسلامُ؛ دینِ الهی دو تا نیست. نمیشود گفت ادیان؛ چون بیش از یکی نیست. البته این مربوط به خطوط کلی اصول دین است و خطوط کلی فقه و خطوط کلی اخلاق و خطوط کلی حقوق و امثال ذلک است یعنی در همه مِلل و نِحلی که انبیا آوردند [این خطوط کلی] یکی است. این بخش است که هر پیامبری نسبت به پیامبر دیگر تصدیق کرده و پذیرفته است؛ اما بخشی مربوط به شریعت و روش است که مثلاً فلان ملّت چند رکعت نماز بخوانند به کدام سَمت، چند روز روزه بگیرند و در کدام ماه، اینها طبق مصلحتهای الهی در هر عصر و مصری فرق میکند؛ اینجاست که فرمود: «لِکلٍّ جَعَلنَا مِنکم شِرعَهً وَ مِنهَاج»[4]اصلِ این مسائل که خدای سبحان به زبان انبیا(علیهم السلام) بیان کرده جزء شعائر الهی است. هر ملّتی باید شعائر خودشان را در آن عصر که مطابق با حجّت آن عصر است تعظیم کنند.»[5]
در آیات قرآن کریم به تعظیم شعائر مشترک بین ادیان الهی توصیه شده است که به چند نمونه اشاره میشود:
احترام انبیای الهی
«آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنزِلَ إِلَیهِ مِن رَبِّهِ وَ المُؤمِنُونَ کلٌّ آمَنَ بِالله وَ مَلائِکتِهِ وَ کتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِن رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعنا وَ أَطَعنا غُفرانَک رَبَّنا وَ إِلَیک المَصیرُ»[6]؛ «پیامبر [خدا] بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ایمان آورده است، و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتابها و فرستادگانش ایمان آورده اند [و گفتند:] میان هیچ یک از فرستادگانش فرق نمی گذاریم و گفتند: شنیدیم و گردن نهادیم، پروردگارا، آمرزش تو را [خواستاریم ] و فرجام به سوی تو است»
احترام معابد توحیدی
«وَ لَو لا دَفعُ الله النَّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَ بِیعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یذکرُ فیهَا اسمُ الله کثیراً وَ لَینصُرَنَّ الله مَن ینصُرُهُ إِنَّ الله لَقَوِی عَزیزٌ»[7]؛ «و اگر خدا بعضی از مردم را با بعض دیگر دفع نمی کرد، صومعه ها و کلیساها و کنیسه ها و مساجدی که نام خدا در آنها بسیار برده می شود، سخت ویران می شد، و قطعاً خدا به کسی که [دین ] او را یاری می کند، یاری می دهد، چرا که خدا سخت نیرومند شکست ناپذیر است»
احترام بیت المقدس
«سُبحانَ الَّذی أَسری بِعَبدِهِ لَیلا مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ إِلَی المَسجِدِ الاقصَی الَّذی بارَکنا حَولَهُ لِنُرِیهُ مِن آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ البَصیرُ»[8]؛ «منزّه است آن [خدایی ] که بنده اش را شبانگاهی از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی- که پیرامون آن را برکت داده ایم- سیر داد، تا از نشانه های خود به او بنمایانیم، که او همان شنوای بیناست».
بنابراین قرآن نه تنها با تعظیم شعائر الهی سایر ادیان مخالفتی ندارد؛ بلکه احترام به آنها را برای همه مسلمانان لازم میداند؛ البته تعظیم آن دسته از شعائری که در اثر نسخ شریعت منسوخ یا تحریف گشته است برای مسلمین واجب نیست؛ اما از توهین بدانها نیز نهی شده است؛ چنانکه اسلام فحش و ناسزا به خدایان و مقدسات اقوام را نیز منع کرده است بهویژه اگر موجب عکسالعمل آنها و ناسزاگویی به خدای متعال شود.
قرآن کریم دراین باره میفرماید:
«وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُمْ»[9]؛ «و آنهایی را که جز خدا می خوانند دشنام مدهید که آنان از روی دشمنی [و] به نادانی، خدا را دشنام خواهند داد. این گونه برای هر امتی کردارشان را آراستیم. آنگاه بازگشت آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود، و ایشان را از آنچه انجام می دادند آگاه خواهد ساخت».
پی نوشت ها:
[1]. الکافی، ج 8، ص 162 ؛ الأصول السته عشر، ص 30.
[2]. آل عمران (3)، آیه 67.
[3]. بقره (2)، آیه 132.
[4]. مائده (5)، آیه 48.
[5]. درس خارج تفسیر آیتالله جوادی آملی اسفند 89 آیات 30 تا 36 حج مربوط به آیات شعائر.(تلخیص)
[6]. بقره (2)، آیه 285.
[7]. حج (22)، آیه 40.
[8]. اسراء (17)، آیه 1.
[9]. انعام (6)، آیه 108.